این اولین باره که تو این سایت داستان میذارم امیدوارم خوشتون بیاد اگه از سبک نگارش وموضوع خوشتون اومدبقیه ی این داستان رو هم میذارم…
فقط با اجازتون چندتا نکته رو باید بگم
من تازه کارم و محتاج نظراتون،
ازمکالمه ها خسته نشین واسه نشون دادن شخصیت طرفه،
امیدوارم موقع خوندن داستان یه کم خودتونو جای شخصیت داستان بذارین تا افکارشو بفهمین من به درستی وغلطی افکارش کاری نداشتم،قصد من فقط توصیفه وکاملا درافکارای اون بی طرف هستم
ایرادای نگارشی رو ببخشین،
معذرت واسه مقدمه ی طولانی.تکرار نمیشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از اموزشگاه بیرون زدم،چقدر اینجا سردتر از شهر خودمونه…
-فاطمه…فاطمه…
صدای حمیده… -تو واسه چی اومدی؟
ـ خیر سرم شوهر ایندتم،با بقیه گرمتر از من خداحافظی میکنی…-انتظار نداری که بپرم بغلت بگم حمیدم خداحافظ-نه ولی انتظار دارم بیفتی به پام بگی تاج سرم با با اجازتون-رو داری ماشالا،کار نداری؟-نه برو به سلامت رسیدی اس بده،نمیخوای برسونمت؟-نه فدات،اون موتور قشنگنو ملت میبینن سکته میزنن خداحافظ
جدا شدیم،مثل همیشه بدون دست دادن و بدون هیچی،با اون حریمی که بینمونه و ۹ماهه نشکسته…
میزنم به کوچه ی خلوت که زودتر به ماشینای راه برسم،وسط کوچه دو نفر وایسادن،چه عجیب بهم چسبیدن،میرم نزدیکتر
وای
دارن لب میدن تاحالا صحنشو اینقدر واضح ندیده بودم،عجب جرأتی دارن،حتما دختره دانشجوئه
پسره روش به من بود و دستش روی کمر دختره بود بی توجه به من ادامه داد
پر چادرمو میگیرم جلوی منظره و سرمو پایین میندازم
خندم میگیره،من که تو فیلما دربه در دنبال این قسمتام حالا دیدن واقعیشو ازخودم دریغ میکنم
ازکنارشون آروم رد میشم،پسره نیشخند میزنه
عوضی
به راه خودم ادامه میدم،دوباره اون دو تا من درونم شروع کردن:
اولی:چه حالی میکردنا،به این میگن زندگی
دومی:چرت نگو،اینا خوشی دنیا نیس
نوشته: رها
خب سوژه داستانت برا من خیلی جالب بود. یه جورایی احساس خوبی داشتم خوندمش. یه مقدار رو داستانت کار کن و اشکالات نگارشی و داستان پردازی شو حل کن.
اگه خواستی کمکت میکنم. موید باشی
دوست نداشتم.البته از این لحاظ که داستان خود ارضایی تعریف کردی. اگه طولانی تر بود
شاید به نتایجی می رسید .ولی شما یک داستان خود ارضایی و عذاب وجدانشو تعریف کردی.
خب که چی؟ الان به چی این داستان بگم خوب؟
ولی ادامه بده.چون اولین باره می نویس طبیعتا نمی دونی چطور خواننده جذب کنی. به حرف
دوست عزیزمون هم گوش کنی موفق می شی.
2 قلب بهت دادم.موفق باشی.
Ghalamet ziad ghavi nist. vali dar kol. khoob bood. 3 ta setare behet midam
مکالمات رو که اصلا خوب ننوشتی.زود تمومش کردی.میتونی بهتره این بنویسی.اما تا همین هم به عنوان تجربه ی اول خوب بود :-)
خودارضائى خيلى طبيعيه، چرا اينقد خودتو آزار ميدى؟