گاييده شدن كون زنم توسط مردهاي غريبه

1392/06/23

سلام ، من و زنم فريده چهار ساله كه ازدواج كرديم . اسم من كيا نوش هست و 31 سالمه ، فريده هم 28 سالشه و يك زن بسيار بسيار خوشگل و خوش هيكل هست .

فريده خيلي هيكلش از من سر تر هست . من كمي لاغر هستم و هيكلم معمولي است .اصلا كلاس بدنسازي نرفتم و اهل ورزش و … هم نيستم اما بر عكس من فريده زنم ا ز اونموقع ها كه با هاش دوست بودم ، دوران قبل ازدواجمون ،يادمه كه مرتب باشگاه مي رفت و به هيكلش مي رسيد . فريده خيلي خوش اندام بود و بعد از ازدواجمون هم سال به سال بهتر و پخته تر مي شد ، تا جايي كه ديگه هر كس تو خيابون يا مهموني زنم رو مي ديد واسه كون و رون و پستونهاي زنم كيرش راست مي شد .
فريده يك هيكل سكسي و كامل داشت . رونهاي فريده ورزيده و بسيار حشر كننده بود . جون مي داد واسه اينكه رونهاي كلفت مردهاي قوي هيكل باهشون تماس پيدا كنه . اوف اوووف … هميشه وقتي هيكل لخت فريده رو مي ديدم ، تصور مي كردم كه يك مرد كلفت هيكل داره زنم رو به شدت ميكنه و رونها ي برآمده اش به پشت رون هاي زنم بر خورد مي كنه ، واي … كه چه صدايي توليد ميشه!!! ولي از ته دل دوست نداشتم كه زندگيم خراب بشه و همش نگرانيم از اين بود كه آبرو ريزي بشه… ولي همش اين صحنه ها رو متصور مي شدم و حتي وقتي فيلم سوپر مي ديدم فكر مي كردم زنم فريده جاي اون زنه توي فيلم داره گاييده مي شه . اينها همه بخاطر نگاه و توجه مردهاو پسرهاي خوش هيكل به زنم بود كه با دوختن نگاهاشون به كون فريده ، سينه ها و هيكلش، عطش و شهوت شون رو واسه گاييدن زنم نشون مي دادند ، حتي من هم متوجه اين قضيه مي شدم ولي چيزي نمي شد گفت. البته فريده هم اونطوري نبود، كه هر كسي از راه رسيد يه حالي بهش بده. فريده خيلي با كلاس بود و همش به خودش هم مي رسيد ، ولي واقعا هيكل ديوونه كننده اي داشت و موقع راه رفتن ، كونش چنان انحنايي داشت كه همه رو جلب مي كرد .
فريده ، دوتا خواهر از خودش كوچكتر داشت كه فريده ، و خواهر دومي اش به نام ترانه ازدواج كرده بودند ولي خواهر كوچيكترش كه اسمش سپيده بود هنوز مجرد بود . سپيده از نظر هيكل و استيل شبيه زنم فريده بود ولي قيافه اش زياد جالب نبود . سپيده 25 سالش بود و از شش / هفت سال پيش يادم مياد كه دوست پسرهاي متعددي داشت و تا اونجايي كه من ديده بودم همه شون هم هيكل درشت و پولدار . از اونهايي كه معلوم بود دوست دختر مي خوان فقط واسه كردن . سپيده هم هر دفعه واسه زنم از دوست پسر هاي جديد ش ، كه تازه با ها شون دوست شده بود، تعريف مي كرد حتي برنامه ها و جاهايي كه باهاشون رفته بود همين طور عكسها و فيلمهاي خصوصي و … كه با گوشي يا دوربين ضبط كرده بود را ، با زنم فريده نگاه مي كردند .
چندين بار هم سپيده رو تو پارتي و مهموني يا توي خونه و با پسر ، ريخته بودند و گرفته بودند و واسه اين كه پدرش متوجه نشه ، همش به من يا فريده زنگ مي زد كه بريم “مفاسد” يا كلانتري كه درش بياريم. من هم هميشه پسرهايي رو كه باهاش مي گرفتند مي ديدم . همهشون بكن و كير كلفت . يه جوري هم من رو تحويل مي گرفتند و آقا كيان آقا كيان مي كردند كه انگار چند سالي با من دوستند . ولي از برق چشماشون معلوم بود كه دارند ته دلشون بهم مي گن : " فداي اون كون زنت."
خلاصه هر پسري كه با سپيده مي تونست دوست بشه حسابي كون و سينه هاي توپي رو مي گاييد. هيكل سپيده با اينكه هنوز ازدواج نكرده بود ،از بس كه كير خورده بود و اب كير توي كونش خالي كرده بودند مثل خانمهاي جا افتاده ،سكسي و حشري كننده هست ، سينه هاش هم كه ديگه آدم رو بيچاره مي كردند.

دو تا کوچه پایین تر از خونه ما یک پارکه که فریده با خواهرش سپیده یه وقتهایی غروب ها می رند قدم می زنند ، یک روز داشتم میومدم خونه اتفاقی از اون ور اومدم که صحنه های عجیبی دیدم…
حدودا ساعت پنج بعداظهر یک روز تابستون بود ، یه دفعه چشمم به وسط پارک افتاد که دوتا خانم که مانتوهای بسیار بسیار تنگ و کوتاه پوشیده بودند یکی سفید راه راه اونیکی هم که خیلی خیلی تابلو بود همون مانتو شیری رنگه بود که خودم خریده بودم واسه فریده و بجای مانتو باید گفت که در اصل یه جورایی کت زنونه بود که خانومها تو مراسم می پوشند . ولی جالب اینکه فریده اونو با یک شلوار استرج کشی به رنگ قرمز لاکی که چسبیده بود به رونها و باسنش و داشت دیگه پاره می شد از بس که کش اومده بود . یه جورهایی بعدش که نزدیک تر شدم دیدم اوفففف اووووففففف خطه شورت زنم هم به وضوح مشخصصه .
کمی به خودم اومدم و کنجکاو شدم چرا اینها این موقع از رزو اومدن پارک ؟؟؟؟

صبر کردم و از دور تماشا کردم بله دوتا پسره هیکلی و قول ، که واقعا هم هیکلشون مثل قول بود با یک کمری سفید اومدن لب پارک ایستادن . بعد از چند دقیقه دیدم که فریده زنم و خواهرش سپیده اومدن طرفه ماشین و پسرها که یکی از یکی اندامی تر و کیر کلفت تر بودند از ماشین پیادده شدن و با زنم و خواهرش سپیده دست دادن . یکی از این پسرها که یه سر و گردن کلفت تر و هیکلی تر از اون یکی بود و موهای سرش رو هم کلا از ته تراشیده بود و تیغ انداخته بود و یک تی شرته خیلی تنگ هم پوشیده بود ازون اندامی ها اوفف اوففففف چه بازوهایی ؟ چه دستهایی ؟…چه گردن قطور و کلفتی داشت… از اون اندام هایی که هر زن و دختری آرزوشونه که حتی یک شب زیرش بخوابند…
که همین پسره با زنه من دوتایی نشستن عقب و سپیده هم نشست صندلی جلو پیشه اون یکی .
مثل اینکه از قبل با سپیده رفیق بوده ، چون فریده یک هفته پیش یه چیز هایی در مورد دوست پسره جدید خواهرش و اینکه کمری داره گفته بود . يادم رفت بگم : چون یکی دو هفته دیگه مهلت خونه مون تموم می شد ، شروع کرده بودیم این بنگاه و اون بنگاه دنباله خونه می گشتیم . از قضا این رفیقه جدید خواهر زنم یه دوستی داشت که بنگاه املاک داشتن . یادمه که چند شب پیش فریده می گفت :خونه های خوبی هم تو دست داره و اینکه با ماما نش اونروز رفته بودند چندتا از خونه ها رو دیده بودند و کلی تعریف می کرد . آها … پس این ها همون ها هستند …ولی اما چفدر پسره صمیمی بود با زنم؟
خلاصه رفتم خونه و شب فريده اومد كه ديدم مانتويي كه تنش بود عوض شده و اوني كه بعد اظهر پوشيده بود نيست!!! خيلي واسم جالب بود . چيزي نگفتم و به روم نياوردم .اونشب فريده گفت كه رفته چندتا ديگه خونه ديده و قراره چندتا ديگه هم فردا بره ببينه . گفتم كدوم بنگاهها رو گشتي من ديگه سر نزنم ؟ آدرس چندتا رو گفت ولي يكي شوون رو گفت كه خيلي خونه هاي مناسبي داره كه بعد از كمي ادامه دادن فهميدم كه همون يارو رفيقه دوست پسره خاهرشو مي گه . طرف با باباش سر ميدون بنگاه داشتن كه خيلي هم سرشون شلوغ بود . كه بعدا فهميدم پسره خودش هم يك بنگاه داره كه تو يك محله ديگه هست. فريده اينو هم گفت كه بين دو تا خونه واسه انتخاب مونده كه يك مورد رو امروز ديده بود و پسنديده بود مورد دوم رو هم قرار بود فردا بره ببينه ،آخه پسره گفته بود كه كليدش توي مغازه پدرشه و فردا مياره كه برن ببينند. اين پسره همون هيكل درشته ايي بود كه امروز ديدمش كه سرش و از ته همش مي زد.
گفتم كي قراره بريد . فريده گفت : معلوم نيست ، قراره كه زنگ بزنه . گفتم پس خودت ميري چون ممكنه من نباشم . گفت : باشه.
صبح كه رفتم دوش بگيرم توي حموم ديدم كه شوررت و سوتين زنم از ديشب كه رفته بود دوش گرفته بود تو حموم آويزون بود . با ديدنه شورت لامبادايي فريده فهميدو كه ديروز شورت لامبادايي شو پوشيده بوده.
خلاصه طرفهاي ظهر بود زنك زدم خونه كه ديدم فريده نيست و كسي جواب نداد. فكري به سرم زد . حركت كردم رفتم بنگاه باباي پسره(كه اسمش وحيد بود.)
گفتم ببخشيد من يكي از مشتريهاي اقا وحيدم . واسه ديدن يك خونه امروز با هم قرار گزاشته بوديم ولي ايشون الان بنگاه نيستن و موبايلشون هم جواب نمي ده (البته اينو قپي اومدم ) كه پدره هم اونقدر سرش شلوغ بود از خدا خواسته ديگه زنگ نزد و فقط گفت : اتفاقا پيش پاي شما اومد كليد گرفت و يك مشتري داشت كه برد خونه رو نشونش بده .
گفتم كي بر مي گرده اقا وحيد ؟ كه يارو گفت : معلوم نست اينجا بياد چون آدرسه خونه همون نزديك مغاره خودشه و ميره يك سره مفازه . بعد ش آدرسو به من داد و گفت اگه بازم رفتي نبود بدون هنوز اونجاست . خواستي خوونه رو ببيني برو به اين آدرس.
من سريع به سمت آدرس رفتم و يك كوچه بااالتر از مغازه وحيد يك آپارتمان چند واحده و نو ساز بود .
طبق نشوني وقتي رسيدم و خواستم زنگ بزنم ديدم چندتا از واحدها كه هنوز خالي بودو اجاره نرفته بود زنگ نداشتن .آخه يكم ريزه كاري و خورده كارهايي مونده بود از جمله زنگ درهاشون. كه مجبور شدم زنگ يكي از واجدهاي ديگه رو بزنم و برم تو . واحد ي كه بنگاه معرفي كرده بود طبقه آخر يعني طبقه ششم بود. نمي دونم آسانسور كار مي كر د يا نه ولي من از پله ها رفتم تا كمي همه جا رو سركي بكشم .
وقتي طبقه اخر رسيدم ديدم در ورودي واحد مورد نظر رو انگار تازه گزاشته بودن آخه قفل و دست گيره هم نداشت . وقتي در رو باز كردم رفتم تو اول هيچ كسي انگار نبود ولي حس عجيبي داشتم . گفتم بزار حالا كه تا اينجا اومدم يه نگاهي هم به اطاقها بندازم. كه يك دفعه صداي زوزه كشيدن و آه آه فريده رو شنيدم …واي اين صداي زنم بود …سريع به سمت صدا رفتم از لاي در اتاق نگاه كردم ديدم اووووفففففففففففففف اوووففففففففففففففف چي مي بيني . كير وحشتناك كلفت وحيد همون پسره كه ديروز ديده بودمش تا دسته توي كس زنمه و فريده چنان زوزه ايي مي كشيد كه مشخص بود وحيد داره رُسه هيكل زنم رو در مياره . زنم ، فريده التماس مي كرد كه وحيد يكمي مكث كنه توي تلمبه زدن ها ش ولي وحيد روي يك زير انداز به پهلو دراز كشيده بود و دو دستي دو طرفه كمر زنم رو گرفته بود و بي رحمانه داشت كيرش رو توئي اون كونه ناز زنم فريده عقب جلو مي كرد . از شدت التماسها و آخ و اوخ فريده معلوم بود كه پسره نامرد، وحيد ، كونه زنم رو داره ميگاد .

زنم چشمهاشو بسته بود و وحيد به شدت داشت توي كونه زنم تلمبه مي زد اونقدر محكم كير كلقتش رو توي كونه زنم مي كرد و در مي اورد كه فكر كنم كونه فريده رو اندازه يك ته ليوان گشاد كرده بود جفتشون مي لرزيدند و تلمبه هاي بي رحمانه كير كلفته وحيد همچنان ادامه داشت . وقتي هيكل و اندام قوي وحيد رو مي ديدم كه زنم رو محكم گرفته و زنم هم داره بهش كون مي ده خيلي لزت مي بردم و از اين ماجرا راضي بودم . وحيد با اون كله تراشيده اش كه كاملا تيغ زده بود و اون هيكل ورزيده اش از پهلو بر پشته زنم سوار شده بود و يكسره مدام و بدون درنگ ، دو دستي با سنه زنم رو روي كيرش مي كشيد و كيرش رو توي كونه زنم عقب جلو مي كرد . فكر كنم چيزي استفاده كرده بود چون اصلا حالت عادي نداشت . اونقدر فر يده رو از كون گاييد كه ديگه زنم خودش رو توي دستهاي وحيد ول كرده بود و اون هر جور كه مي خواست زنمو مي كرد.
ادامه دارد…

قسمت دوم ،
« در جستجوي خانه و دادن ِ زنم به وحيد ، صاحب بنگاه املاک .»

خلاصه ما فرداي اونروز ، واسه قول نامه كردن اون خونه رفتيم . چون فريده خيلي اصرار مي كرد كه اونجا رو بگيريم . من هم كه ديدم كه زنم از اون خونه خوشش اومده ، قبول كردم و فرداييش با فريده رفتيم بنگاه احمد و همون واحد رو قول نامه كرديم .
الان سومين ساليه كه همون خونه اييم . توي اين دو ساله تا الان ، راستش اتفاق هاي زيادي افتاده كه در مورد زنم فريده هست و اينكه مردها و پسرها به كون و اندام زنم توجه مي كردندو در حسرت كردن اون كون ناز و شهوت ناك زنم ، فريده چه كارهايي كردند تا بتونند مخ فريده رو بزنند و حسابي بكنندش .
اين بنگاه داره ، احمد ، از همون اول كه واستون گفتم زنم رو مي كرد و توي اين دو سال هم چنان ، فريده به احمد مي داد . نمونش حتي همين ديروز بود كه بازم احمد داشت مي گاييدش.
واقعا ديگه به طور متوسط هفته ايي چهار يا پنج بار زنم به احمد كون و كوس مي داد . من هم واسم عادي شده كه هيچ راستش لذت هم مي برم وقتي صحنه هاي گاييدن زنم توسط احمد و مي بينم.
هيكله فريده واقعا ، شهوت انگيز و حشري كننده بود ،بعلاوه توي اين مدت بر اثر دادن هاي متعدد و لذت بردن زياد ، اندامه زنم ، سكسي تر هم شده بود جوري كه فرم باسن و پستونهاش ديوونه كننده شده بود و كونش حتي از پشت مانتو هم اونقدر تو چشم بود كه به هيج نحوي نمي شد كه جلب توجه نكنه.
ديگه يه جورايي انگار من هم بي غيرت شده بودم و اينو خودم هم داشتم حس مي كردم .
احمد رو كه با اون هيكلش مي ديدم و ياد صحنه هاي گاييده شدنه زنم زير احمد مي افتادم ، لذت زيادي مي بردم . و به خودم مي گفتم :" ببين اين بكنه زنته ها … تا الان نزديك به صد دفعه زنتو گاييده… " . از تداعي اين جور جملات در ذهنم و با خودم ، خيلي حال مي كردم . دوست داشتم كه اصلا اينجوري باشه …يعني دوست داشتم يكي عينه اين حرفها رو بهم بزنه .
توي اين دوسال ، يكي از ماجراهايي كه خيلي واسم جالب بود و فكر كنم يه جورهايي باعث شد تا احمد شك كنه كه من از كون دادنه زنم بهش با خبرم داستاني بود كه واستون مي خوام تعريف كنم.
"…حدودا ساعت شش غروب، يك روز بسيار گرم وسط تابستون بود . يه مدتي بود كه ماشينم رو هم فروخته بودم و يك ماشين صفر ثبت نام كرده بودم كه قرار بود امروز تحويل بگيرم ، ولي وقتي مراجعه كردم گفتند كه عقب افتاده. فريده هم تو اين مدت كه بي ماشين بوديم ديگه خسته شده بود از بي ماشيني و… عادت نداشتيم بي ماشيني …واسه همين ديشب كلي برنامه ريخته بوديم كه امروز كه من ماشينو گرفتم و اومدم خونه با فريده بريم بيرون واسه خريد و گردش …اما نشد كه ماشينو تحويل بگيرم و دست از پا دراز تر به خونه اومدم.
فريده حسابي به خودش رسيده بود و آماده كه من بيام و با هم و با ماشينه جديدمون بريم بيرون بگرديم. اما وقتي واسش جريانو گفتم ناراحت شد . بعد از كمي كه گذشت واسه اين كه از ناراحتي در بيارمش گفتم : عزيزم ناراحت نباش ، اشكال نداره ، با مترو و تاكسي مي ريم ميگردم . كه فريده هم ديدم موافقت كرد و يه كمي از اون ناراحتي در اومد .
من گفتم سريعا يك دوش مي گيرم وبعدش با هم ميريم بيرون .
بعد از حموم اومدم اماده شدم و فريده هم ديدم تو اتاق داره مانتو مي پوشه ، كه يك دفعه صدا زد و خواست كه برم و تو مانتو پوشيدن بهش كمك كنم ، وفتي رفتم اون اتاق ديدم فريده يكي از تنگ ترين و نازك ترين مانتوهاشو پوشيده و لي نمي تونه دكمه هاي جلويي شو ، كه روي سينه هاش بود ببنده ، واسه همين منو صدا زده بود.
فريده به من گفت كه " من دو لبه ي مانتو رو به هم نزد مي كنم تا من هم دگمه هاي مانتوشو ببندم.
فريده خودشو مثل كس ها آرايش كرده بود و اين مانتو ي چسب و نازك رو هم كه پوشيده بود، اوففففففف …اوفففف…مانتوش اونقدر كش اومده بود من با خودم گفتم هر لحظه ممكنه پاره بشه.
دگمه هاي روي سينه اش رو هم كه به زور تونستيم ببندم . پستون هاي فريده هم بقدري گنده و بزرگ هستند كه با اون فشاري كه به مانتو وارد مي كردند بيش از تر از هميشه جلب توجه مي كردند. خط شورت فريده از پشت روي باسنش به راحتي و وضوح به طور كامل ديده مي شد تا اونجا كه حتي وقتي راه مي رفت توجه كردم ديدم كه از بس مانتوش تنگ بود و كش اومده بود كه قشنگ چاك كونش معلوم بود و تر كيب كونش تاروي كمرش رو به راحتي مي شد ديد . اصلا به دقت كردن هم نيازي نبود . فقط كافي بود چشمت بهش بيفته …اوف اوف …
خلاصه موقع از خونه بيرون رفتن يك هيجانه خاصي داشتم . اخه كمي جلوتر سر كوچمون يك سري جوون هميشه دور هم جمع مي شدند و كارشون مخ زدنه زنها و دختر هاي محل بود . تا يك خانم تيكه مي ديدند شروع مي كردن به متلك انداختن بد ون توجه به اين كه طرف مقابل مجرد هست يا نيست ؟ با شوهرشه يا تنهاست ؟ هر كسي رو مي ديدند و خوششون مي اومد به يارو شماره مي دادند يا كمي اگه طرف مقابل سر سختي نشون مي داد و زيرشون نمي خوابيد دمار از روزگار ش در مي آوردند.
ادامه دارد …

قسمت سوم
« در جستجوي خانه و دادن ِ زنم به وحيد ، صاحب بنگاه املاک .»
نوشته شده توسط : dime
خلاصه من و زنم راه افتاديم پياده داشتيم ميرفتيم كه وقتي رسيديم به اون جوونهايي كه اونجا بودن توجه همشون يك دفعه رفت به كون فريده . من حس كردم كه همه ميخ كون فريده اند . همين جور هم بود . زير چشمي نگاهي كردم ديدم واي چندتا پسر بدن كار و قوي كه بازوهاشون داشت پيرهنشونو پاره مي كرد از بس كه كلفت بود . هر كدوم با ا ندام هاي درشت و هيكلي زل زده بودند به كون زنم فريده و اصلا انگار نه انگار كه من هستم .اصلا من در مقابلشون هيچ بودم . يعني حس كردم اگه يكيشون بخواد زنمو بكنه جلوم من هييچ كاري ازم بر نمياد جز تماشاي جررررررر خوردن كون زنم زير كير تك تك شون.
از اين وضعيت خيلي حال كردم كه ديدم اون چندتا جوون ورزشكار اونطوري گرسنه و تشنه ي گاييدن كون زنم فريده بودند. كمي جلوتر بدون اينكه فريده بفهمه برگشتم پشت سرمون رو نگاه كردم ديدم يكي از اون هيكلي ها كه واقعا مثل غووووول بود داره مياد و همش با موبايلش داره صحبت ميكنه …
چند جا يي ايستاديم و خريد كرديم ديدم پسره همين طور تو نخ كون فريده هست و ما رو داشت دنبال مي كرد . ديگه مطمئن شدم كه حدسم درست بوده و طرف تو نخ كون گنده و حشري كننده زنم ، فريده است .
يك مركز خريد نزديك خونه ما هست كه پياده تا اونجا راهي نيست همين طور كه داشتيم قدم زنان ميرفتيم به پيشنهاد فريده قرار شد اول يه سري به اين مركز خريد بزنيم.
اونجا كه رسيديم خيلي شلوغ بود از پسرها و دخترها ، از كوچيك و بزرگ و… . انواع تيپ و قيافه و همه جور دختر و زن با آرايشهاي مختلف … تابستون هم كه بود و مانتوها اكثرا كوتاه و تنگ و چسبون و در رنگهاي روشن …كوس و كون ها و پستون ها داشتن خود نمايي مي كردند .
فريده چند روز پيش شلوار دوستش رو كه تازه خريده بود توي تولد خواهرش ديده بود و خوشش اومده بود و ازش پرسيده بود كجا گرفتي و دوستش هم آدرس اينجا رو داده بود . با فريده به سمت بوتيك كه اون شلواره رو داشت رفتيم و بالاخره تونستيم پيدا كنيم . توي مغازه كه رفتيم دو تا پسر بودند و مغازه هم مشتري توش نبود . پسره شلواري رو كه فريده خواست در چند سايز اورد و فريده رفت توي پرو كه شلوارو تن بزنه بعد از چند دقيقه من و صدا زد و گفت تا يك سايز بزرگ تر شو براش ببرم آخه زيپ كنار رونش تا آخر بسته نمي شد ، شلواره يك شلوار طرح چرمي و چسب واسه مهموني ها و مراسم بود . كه رنگ هاي مختلفي داشت . سايز شلواري كه فيت تن فريده مي شد و خيلي اندازه اش هم بود، زيپ كناريش بعلت بزرگي باسن فريده بسته نمي شد . من چندين سايز و از پسره مي گرفتم و مي دادم فريده مي پوشيد ولي بازم زيپش بسته نمي شد . تا اينكه پسره از من پرسيد مشككل چيه ؟ منم گفتم هيچ چي . زيپاشون بسته نمي شه … پسره اومد جلو تا بقول خودش مشكل و حل كنه و خيلي خودموني گفت : اجازه بديد ببينم. و اومد پيش من جلوي در اتاق پرو. من هم نشسته بودم و داشتم با زيپ شلواره توي تن فريده كلنجار مي رفتم ، پسره اومد خيلي عادي كنارم و گفت: ببينيد اين شلوارها جا باز مي كنه و همزمان دستا شو به سمت باسن زنم برد و دوطرف زيپ وگرفت. من هم كنار ايستادم تا پسره سعي اش رو بكنه. وقتي صحنه رو ديدم ، كون فريده توي اون شلوار تنها دليل بسته نشدن زيپ بود و پسره هم اين رو صد در صد فهميده بود ولي چون ميخواست قضيه رو عادي جلوه بده داشت اراجيف بهم مي بافت و كس و شعر مي گفت و انگار نه انگار كه مشكل جاي ديگه ايي است .
خلاصه پسره هي با زيپ ور ميرفت و هي از فريده مي خواست كه با سنشو به سمت پهلو بده عقب تا اون بتونه زيپ و ببنده و با يك دستش زيپ و داشت و انگشتهاي اون يكي دستش رو از بالاي شلوار كرده بود تو تا بقول خودش بتونه لبه هاي زيپ شلوارو روي هم چفت كنه … با اين كارش در اصل داشت قشنگ با پشت دستش كون فريده رو لمس مي كرد و گاهگا هي هم محكم شلوار رو به سمت خودش مي كشيد كه باعث برخورد كيرش با كون فريده شد. خلاصه بعد از چند ددقيقه موفق شد زيپ شلوارو بببنده و وقتي كه دستاش رو از زيپ رها كرد نمي دونم چرا واسه چند لحظه دو طرف كمر فريده رو گرفت در اين حالت هر دوتاشون داشتن به آيينه قدي روبرويي نگاه مي كردند .زنم جلو و باسنش تو دستاي يك پسره غريبه …
يك لحظه به فريده نگاه كردم ديدم جووووون با يك استيل كاملا سكسي و با اون پستونهاي درشتش جوري جلوي پسره ايستاده كه انگار قراره بهش بده. فريده ژستي گرفته بود و دگمه هاي مانتوشم باز و داشت به تن خور شلوارش توي اينه نگاه ميكرد.
بعد از خريدن شلوار كه از مغازه اومديم بيرون ديگه هر چي اينور واونورو نگاه كردم اثري از اون پسره هيكلي كه افتاده بود دنباله كون فريده نبود .
چند روزي گذشت و توي اين مدت من همش به اين يارو كه تشنه زنم شده بود فكر ميكردم و همش تصور ميكردم كه با اون هيبت و هيكل داره فريده رو ميگاد. راستش بدم هم نمي اومد كه اين اتفاق بيافته . تا اينكه يه روز بعداظهر كه داشتم ميرفتم پيش يكي از دوستام ، سر كوچه يه جووني اومد و گفت : ببخشيد اين پاكت رو يه اقايي داد گفت بدم به شما . بعدشم رفت . من در پاكت و باز كردم توش يه كاغذ بود كه توش نوشته بود: " راستش هيكل زنت فريده مخصوصا اون كون گنده اش كيرم رو راست كرده و هر دفعه كه ميبينمش از بس حشر كونش ميشم كه به حالت جنون ميرسم . من اسمم حميد هست و اگر يادت باشه چند روز پيش هم تا فلان جا دنبال تو و زنت اومدم. ولي راستش نخواستم بي اطلاع قبلي كاري كنم … در ضمن من از دوستاي احمد هستم . خواستم در جريان باشي كه من بالاخره اون كون خوشگل و ناز زنت رو مثل احمد با كيرم ابياري مي كنم . چه بخواي چه نخواي.
اگربخواي مزاحمم بشي ميدوني كه چي ميشه…؟!! فيلمهاي فريده جونت تو بغل احمد و اون خواهر جندش كه زير كير دوست پسرش داره داد ميزنه و خيلي چيزهاي ديگه رو توي محل و بين آشناها پخش ميكنم. در ضمن تا فردا ساعت چهار فكر ها تو بكن . من با يك پرشياي سربي سر كوچه ششم منتظرتم . بيا حضوري صحبت كنيم … . اينم بدون هيج كس و هيچ چيز هم نمي تونن جلو دارم بشن من عاشق و حيرونه كون زنت ، فريده جون هستم . من فقط تخصصم كردن و مالوندنه زنهاي شوهردار مثل فريده جونت هست . و هيچ كدومشون هم نتونستن از زير كيرم فرار كنن و همشونو به دفعات گاييدم پس بهتر ه كه صدات در نياد تا بيچارت نكنم. منتظرتم…"
بعد از خوندن اين نامه حس كردم كه كيرم داره ميزنه از شلوارم بيرون ، گفتم كه بي غيرت شده بودم ديگه يه جورايي از گاييده شدن كونه زنم توسط ديگران و اين كه مردهاي غريبه بيافتن دنبال كون زنم لذت ميبردم . توي اين مدت احمد ديگه اونقدر كون زنم رو گاييده بود كه ديگه سوراخ كونش گشاد مونده بود . يعني تو حالت طبيعي يكي دو سايزي گشادتر شده بود ولي چون اين گاييدن ها و آب كير ريختن توي كونش به هيكلش ساخته بود من هم لذت ميبردم از اينكه يك مرد هيكلي داره عصاره پروت
یينه بدنش رو توي كون زنم خالي ميكنه و هيكل زنم رو واسم ميسازه. ولي فقط از آبرو ريزي ميترسيدم. وگرنه دوست داشتم تمام اين بدنسازهاي هيكلي آب كيرشون رو توي كونه ناز و سكسي زنم خالي كنند.
تا فردا چند بار به ياد پسره حميد با خوندن نامش جق زدم و فردا رفتم سر قرار . يه پرشيا اونجا بود و همون يارو هيكليه هم توش منتظر من. يه تي شرت تنگ با يك شلوار لي تنش بود . از بس هيكلش ميزون بود كه رونهاي پاهاش هر كدوم نصف صندلي رو پوشونده بود . اوه اوه چه رونهاي كلفت و گنده ايي داشت ، جوون ميداد واسه كوبيده شدن به لپ هاي كون زنم فريده . واي … ديگه طاقت نداشتم . بعد از سوار شدن و سلام عليك كردن ، پسره حركت كرد و گفت يه دوري بزنيم وصحبتهامونو بكنيم. تا چند ثانيه ايي گذشت حميد گفت : خوب … چي شد ، فكرهاتو كردي ؟ و سكوت كرد …من از بس تو كف هيكل ورزيده و بازوهاي قوي و كلفت حميد بودم و زل زده بودم به پهناي رونهاي پاهاش كه از وسطشون كيرش چنان قلمبه زده بود بيرون كه داشت دگمهاي شلوارشو مي دريد تا بياد بيرون. ديگه طاقت رل بازي كردنو ندداشتم و گقتم : من حرفي ندارم فقط راستش ميخواستم اگه ميشه وقتي داري زنم رو ميكني من هم اونجا باشم و مخفيانه تماشا كنم . حميد گفت حتما چنان جررررري بدم كون زنت رو كه از دفعه بعد خودت كونه زنت رو دودستي بياريش و تقديم كني بهم و ازمن بخواي تا كونه فريده جون رو پرش كنم از آب كيرم.
بعد گفتم خوب كي و كجا و چطوري اين كارو ميكني ؟ من بايد چيكار كنم ؟
حميد گفت : هيچي ، تو كاري نمي كني فقط فردا با زنت مياي بيرون و وسطهاي راه يه بهونه جور مي كني و ميري . تا اون تنها بمونه بعدش من سوارش ميكنم و ميبرم تا كونه فريده جونت رو بزرگتر و گشادتر كنم .( همزمان با گفتن اين جمله دستش رو روي كيرش مي كشيد)، تو هم بعد از نيم ساعات مياي به آدرسي كه بهت ميدم .
با اين حرفهاي حميد و تصور اون لحظه كه هيكلشو انداخته روي كونه زنم ، داشتم بال در مياوردم و گهگاهي هم زير چشمي به كير حميد نگاه ميكردم كه احساس كردم داغ شدم و صورتم قرمز شده ، چشمام سنگين شده بود و خودم رو مطيع و در چنگال حميد ميديدم . پسري با چنين اندام بي نظيري كه كيرشو واسه كونه زنم راست راست كرده وداره جلوي شوهرش در مورد گاييدنه كونه زنش حرف ميزنه و مدام با دستش كيرشو مي مالونه .
حشرم زده بود بالا كه يكدفعه گفتم چرا فردا ؟ امروز من ميتونم به بهونه ايي فريده رو بيارم بيرون ، اتفاقا خودشم مايل بود بياد بيرون .
حميد كه دستشو هي روي كيرش مي كشيد گفت امروز من اماده نيستم . اخه من هر زن شوهرداري رو كه مي خوام واسه دفعه اول بكنم قبلش بايد آب كيرمو خوب خالي كنم تا حسابي روسه زنه طرفو بكشم. ديگه فريده جون (آخ…اوففففف) كه جاي خود داره . تا حالا چنين كون و باسني مثل كونه زنت نديدم چه برسه كه كرده باشم . پس بايد خوب كمرمو قبلش خالي كنم . پرسيدم تاثيرش چي ؟
گفت : اين كار باعث ميشه حسابي چند ساعتي زنت زير كيرم دستو پا بزنه . و همين طور دفعات بعد خودش با پاي خودش بياد زيرم و بخواد كه بكنمش.
با اين توصيفات حميد در مورد گاييدن زنم ديگه داشت آبم ميومد . كه ديدم حميد ميگه كيرم واسه كونه زنت بلند شده داره فشار مياره واسه همين دگمه هاي شلوارشو يكي يكي داشت بارز ميكرد.
وقتي كيرش توي شورتش از شلوارش زد بيرون ،*جوري كه متوجه نشه يه نگاهي كردم ديدم واي واي چي مي بيني پسرررررررر !!! كير يا تنه درخت ؟؟ ميخ و مبهوت اين صحنه شدم طوري كه نتونستم نگاهمو ازش بردارم ، حميد متوجه شد و همين طور كه بادستش كيرش رو تكون مي داد گفت : نظرت چيه ؟ فكر ميكني فريده جونت ميتونه اينو تا ته توي كونش جا بده ؟ كه من گفتم : فكر نكنم … حميد هم در جوابم گفت : اگه هم نتونه من همشو تا ته تو كونش جا مي دم واسش . بعدشم ميزارم همونجا بمونه تا قشنگ توي كونه زنت جا باز كنه.
واي با اين حرف حميد ديگه از خودم بيخود شدم و گفتم اقا حميد بزار من واست ساك بزنم تا آب كيرتو خالي كني ؟ بعدشم زنمو ميارم تا همين امروز اون كونه سكسيشو بكني ؟.
حميد با شنيدن اين جمله از من خيلي لذت برد و گفت من حرفي ندارم فقط قبلش بگم من عادت ندارم آب كيرمو دور بريزم … بايد توي دهنت خاليش كنم … تو كه مشكلي از اين بابت نداري؟
من كه حشر تك تك سلولهاي ذهنم رو گرفته بود همين طور كه دستمو به سمته كيرش ميبردم گفتم : من ديوونه كيرتم ، چه مشكلي …آخخخ جووون … فداي اين كيرتم ،همه آب كيرتو بريز توي حلقم بخورمش آقا حميد …حميد هم از خدا خواسته گفت پس يالا شروع كن و خودش هم پيچيد توي يك فرعي كه اخرش ميرسيد به يك كارگاه ساختماني . و به من هم گفت سرت رو ببرپايين و شروع كن و تا نگفتم كيرمو از دهنت در نمياري.من هم با كمال ميل مشغول به ساك زدن واسه اقا حميد شدم…ادامه دارد

نوشته: dime


👍 6
👎 5
625129 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

398653
2013-09-14 02:10:54 +0430 +0430
NA

dime:
فحش خونت کم شده که دوباره داستان تکراری فرستادی؟ لجن . بمیری تو که این طرفا پیدات نشه .3 ماهی یک دفعه اسم داستانو عوض می کنه دوباره می فرسته.

1 ❤️

398654
2013-09-14 02:45:32 +0430 +0430

اعصاب پروازی رو خراب کردی/
آرشیو داستانهای سایت رو خراب کردی/
خودت رو خراب کردی/
چند نفر هم الآن میان کمکت برای خراب تر کردنت/
کلآ خرابی به بار آوردی با داستان کپی کردنت

1 ❤️

398655
2013-09-14 03:07:16 +0430 +0430
NA

خسته نباشي. ماساژ نميخواي؟

0 ❤️

398656
2013-09-14 03:45:48 +0430 +0430
NA

از همون اولشم معلوم بود خودت کونی هستی. بد بخت می خوای کون بدی برو بده چرا داستان سر هم می کنی

0 ❤️

398657
2013-09-14 03:51:22 +0430 +0430

عجب…
ببین با شامپو نزن خوب نیست

0 ❤️

398659
2013-09-14 04:03:53 +0430 +0430

عجب،،،، واقعا… تو این چند وقته چن نفر به من پیشنهاد سکس با زنشون رو دادن… باور کنید جدی میگم…چه خبره؟؟؟؟؟ هر کدوم هم یه دلیلی داشتن،،،هیجان،،آموزش و…
والا چی بگم…

1 ❤️

398661
2013-09-14 06:14:40 +0430 +0430
NA

چی نوشته بودی؟ داستان بود خیال بود واقعیت نبود به هر حال هر چی بود خاک عالم بر سرت بود!

0 ❤️

398662
2013-09-14 06:18:35 +0430 +0430
NA

حیفه وقت که واسش تلف کردم

1 ❤️

398663
2013-09-14 06:48:35 +0430 +0430
NA

داستانو کپی نکرده . تا حالا 4 بار با همین نام داستان فرستاده . :D
احسان هات امیری جای اینکه به من گیر بدی 4 تا فحش درست درمون به این بده دیگه داستان بی غیرتی ننویسه. :D

0 ❤️

398665
2013-09-14 08:10:42 +0430 +0430
NA

داستان ننويس آبروت با اين سواد ميره

0 ❤️

398666
2013-09-14 09:10:48 +0430 +0430
NA

غول غول … خاک بر سرت واقعا خاک بر سرت

0 ❤️

398667
2013-09-14 09:37:30 +0430 +0430
NA

فحش خونش میاد پایین داستانو دوباره می فرسته پروازه بانو

0 ❤️

398668
2013-09-14 10:50:34 +0430 +0430
NA

تابلو و شدید تکراری

0 ❤️

398670
2013-09-14 12:30:46 +0430 +0430
NA

منم هیکلم غوله (اوووووووف اوووووووووف)
بخوای سرمم با تیغ میزنم و هم زنتو و هم خودتو و هم خونوادتو میگایم بعدشم چوب میکنم تو کونتو تو خیابونا تابت میدم
میدونی چرا؟
چون آبروی هرچی مرده بردی کس کش بی ناموس

1 ❤️

398671
2013-09-14 12:32:10 +0430 +0430
NA

اگر گیرت بیارم بلایی سرت میارم که به خر بگی پدر جان
کس کش بی غیرت

0 ❤️

398672
2013-09-14 12:33:05 +0430 +0430
NA

اوبت زده بالا همچین از هیکل یارو تعریف میکنی تابلو بود آرزو داری همچین کیری رو بکشی رو خودت

اولش میگی داشت از کس میکردش بعد میگی کیرشو کرده بود تو کونش

آخه بدبخت جقی کی به تو زن میده روراست بگو یه همچین کیری برا خودم میخوام

جق ویرانت کرده دیگه.

0 ❤️

398676
2013-09-14 13:26:06 +0430 +0430
NA

فقط اومدم فحشت بدم برم

0 ❤️

398677
2013-09-14 13:39:34 +0430 +0430
NA

کیر هر چی آدم هیکلی و مو تراشیده تو کونت
کسه ننه ی عمه قهوه
کیر دایناسور تو کونت جقی

0 ❤️

398679
2013-09-14 13:51:15 +0430 +0430
NA

تو اصلا زن ندارى و نه هم ميدونى كه زن چى هست انشاا… زن بگيرى ببينى يكى نگاه چپ بهش بكنه ببين تخماشو ميذارى كف دستش يا نه! در ضمن نتونستم نگم كيرم تو كس خواهر كوچيكت!

0 ❤️

398682
2013-09-14 14:11:18 +0430 +0430
NA

خاک بر سرت چیز کش عوضی

0 ❤️

398685
2013-09-14 15:08:29 +0430 +0430
NA

یعنی دهنت سررروییییییییس کثافت با این داستان خاک بر سری تکراریت

0 ❤️

398686
2013-09-14 15:17:37 +0430 +0430

آخه آشغال جنده عوضی به تمام عیار واجبه بیای این تو و بعنوان یه مرد بخوای داستان ببافی کیرم توی کس تو خواهرت و مادرت ابله فکر میکنی مردها مثل شما زنهای جنده بی غیرتن و هیچی حالیشون نیست که اومدی داری اراجیف تعریف میکنی کیر تمام اعضای شهوانی توی کس و کون تو و خواهرات و مادرت و زن داداشات و همسایه هات و هم محله ای هات و همشهریات و هم استانیهات و هم کشوری هات…

0 ❤️

398687
2013-09-14 15:27:27 +0430 +0430
NA

منم8سال بدن سازي ميرم80كيلو183قد ميشه لاي زنت بزارم

0 ❤️

398688
2013-09-14 17:35:25 +0430 +0430
NA

اول اسم بکن این یارو وحید بود بعد شد احمد بابا بیخیال کس خلی ها
مردک اسگل این همه گلدون تو محله شما جمع شده بودن ؟
از طرز حرف زدنت فهمیدم اگه بچه تهران باشی بچه شرق تهران هستی :) از ادبیات مشخص بود
این داستان که من خوندم فقط از یه ابی بر میاد
پلشت

0 ❤️

398689
2013-09-14 19:01:54 +0430 +0430
NA

كوتاه و مختصر و مفيد بگم

مختو گاييدم لاشي…

0 ❤️

398690
2013-09-14 21:39:30 +0430 +0430
NA

khafe shoooooooooooooooooooooooooooooooooooooo
to ye heyvoone kasifi
az sag kamtari
angal
tule sag
koskeshe harumzade
kose un naneye salavatit ke toro ride bisharaf
kheyli kasifi
khak tu saret binamus
nemidunam chera tazigiya hame dastanaye biqeyratishuno mizaran
kodum madar jendei mige in roshan fekriye?
bi hamechiz to miduni hamsar yani chi?
to miduni zan yani chi?
be khoda qasam age dastam behet miresid mese sag mikoshtamet
tof be rut bisharaf
tof be rut binamus
shohari ke to bashi zanetam az in behtar nemishe
ama ino yadet bashe tule sag
un dokhtaro to bad bakht kardi
toyi ke sarta lat 2qerun nemiarze
gomsho kuni
boro kuneto bede harumzade

1 ❤️

398691
2013-09-15 04:13:50 +0430 +0430
NA

اخه لاشي كسشعر كفتنم حدي داره. كير تو اول و اخرت! اشغالايي مثل تورو بايد از كون اويزون كرد. تخم حرومي ديكه

0 ❤️

398692
2013-09-15 04:42:35 +0430 +0430
NA

کوس کش لاشی بیشعور مغز فندقی برو کونتو بده

0 ❤️

398693
2013-09-15 04:58:15 +0430 +0430

بازم تکراری!

0 ❤️

398695
2013-09-15 19:49:45 +0430 +0430
NA

آقا خداوکیلی میخواین دختر جندتونو شوهر بدین به یه کونی شوهر ندین بابا کونیا بی ناموسن ، آبرو ایرانو ایرانی رو بردی با این داستانت ، حالم از هرچی ازدواجه بهم خورد،خاک تو سرت بی ناموس، من اگه یکی 100 برابره منم باشه هیکلش به ناموسم که هیچ ، به کسی که دوستش دارمم هیچ ، به یکی از دوستانه معمولیه دختر چپ نگاه کنه از تخم آویزونش میکنم اونوقت این میگه لذت بردم زنمو کرد…کس کشه دیوس امثال تو دارن میرینن تو جامعه و فرهنگ و تمدن…

(سعید سام )

0 ❤️

398696
2013-09-16 06:55:42 +0430 +0430

من بچه بودم میومدم شهوانی این داستانو میخوندم الان 37.8سالمه هنوزم ادامه داره… از سریال اسپارتاکس بیشتر خرج برده فیلمنامش… این آقا رو باید ببرن واسه خانه سینمای بالیوود… واقعا کاری میکنه که سر دو سه ماهه کلا خانه سینمای هند و خود سینماهاش جای ستونهای ساختموناش کیر در میاد با سر تراشیده اندود شده با روغن زیتون بودار بدبو محصول کارخانه گنجه رودبار!!!..

0 ❤️

398698
2013-09-16 07:54:35 +0430 +0430
NA

adami be in bi namosinadidam :O khak to on saret vaghean vasat motasefam ma to khiyabon age ye pesari be ye zan ya dokhtar gharibe matalak bege lehesh mikonim bad to zaneto jelo cheshet gayidan va to … al hagh bayad fosh baronet konan

0 ❤️

398701
2013-09-18 06:43:26 +0430 +0430
NA

دوستان من خودم يك بار كس دادن زنمو ديدم خيلي حال ميده

0 ❤️

398703
2013-09-18 07:09:28 +0430 +0430
NA

اسم زنم ناهيد يك بار سر نامزدي دختر عموم اون يك لباس مشكي كوتاه تا بالاي زانوش بود تنش بود وسط مهموني من مست مست بودم ديدم ناهيد با عموم دارن حرف ميزنن بعد بلند شدن با هم رفتن طبقه بالا منم يواشكي دنبالشون رفتم اونا با هم رفتن تو اتاق در بستن از سوراخ كليد تو رو بزور ديدم عموم لباس ناهيد داد بالا شورتش با دندون در اورد كسش ليس زد بعد كيرشو كرد تو كسش منم بيرون داشتم با ديدن اين صحنها جلق ميزدم

1 ❤️

398704
2013-09-24 11:53:51 +0330 +0330
NA

سلام. اول پيام بده بعد تماس بگير.

0 ❤️

398705
2013-09-28 15:10:03 +0330 +0330
NA

خطاب به منصور رضا فكر كنم تو هم بايد داستان كوس دادن زنتو بنويسى كوس كشى تو هم بايد شنيدنى باشه.

1 ❤️

398706
2013-09-28 15:13:35 +0330 +0330
NA

خطاب به منصور رضا فكر كنم تو هم بايد داستان كوس دادن زنتو بنويسى كوس كشى تو هم بايد شنيدنى باشه.

0 ❤️

398707
2013-10-22 04:56:20 +0330 +0330
NA

داستانش واقعأ کسمو خیس کرد!
بد جور آبمو آوردی.دمت گرم داداش

1 ❤️

398708
2013-10-26 05:25:52 +0330 +0330
NA

کیر تو کس و کونه کل اعضاخونوادت باشه مادر جنده

0 ❤️

398709
2013-11-14 16:52:33 +0330 +0330
NA

تو شرق تهران اینارو از کون میکنن امتحانش بی ضرره…

0 ❤️

398710
2014-03-01 06:06:18 +0330 +0330
NA

شما اشتباه کردی زن گرفتی میدونی باید میرفتی جنده می گرفتی هم ثواب داشت هم تا حالا از کارو کاسبیش واسه خودتون خونه خریده بودین اون وقت بچه هاتم محصول مشترک بودن میکروب کثیف

0 ❤️

398728
2014-03-04 16:29:45 +0330 +0330

ای جوووووووووووووووووون

0 ❤️

398712
2014-07-21 08:37:22 +0430 +0430
NA

اولا که چرررررررررررررت محضه . چطوری لامبادا پوشیده بعد خط شورتشم معلومه؟؟؟؟؟؟؟؟؟//
مردای ایرانی توی این سایت یا هر ساین دیگه هم هر حرفی بزنن وقت عمل که برسه اینقدر بی غیرت و اشغال نیستن عوضی بیشعووووووووووووووووور .

0 ❤️

398714
2014-09-05 07:35:32 +0430 +0430

مرتیکه زن جنده جاکش و حرومزاده ای!
اسمتو عوض کن که به ذات و غیرت هر چی مرد با نام کیان بی احترامی کردی!
خاک توی اون سرت کنن …
به امثال تو میگن دیوث
یعنی همون خوک صفت

0 ❤️

398715
2014-09-05 08:03:34 +0430 +0430
NA

خیلی زولانی بود من نخوندم اصن حتی اگه واقعی هم باشه دست خودت درد میگیره خلاصش کن

0 ❤️

398716
2014-09-06 10:19:45 +0430 +0430
NA

میخوایی عکس زنتو بذار ما هم نگاه کنیم
یا اگه خیلی دوس داری زنتو بکنن به ما هم بگو ما هم بکنیمش
دیوووووووووووووووووووووث
ابروی همه ی مردها رو بردی
زنتو تمام بچه های شهوانی بکنن
دیووووووووووووووووووووووووووووووووث
بی غیرررررررررررررررررت کووووووووووووووونی

0 ❤️

398718
2014-09-07 07:02:57 +0430 +0430
NA

راست میگه دیگه دوست ندارین ننتون رو بیارین داشت مورد علاقتون رو بسازیم خخخخخخخخخخ

0 ❤️

398719
2014-09-10 02:35:28 +0430 +0430
NA

آخه تو کونی زن واسه چیته ؟ خودت بهتره بری کونتو بدی و ساک بزنی بدبخت کونی ، کیرم تو داستانت کیرم تو افکار تخمی تخیلیت شاشیدم تو داستانت

0 ❤️

398720
2014-10-18 01:25:49 +0330 +0330
NA

تبریک میگم رکورده فهش و داری میزنی
خیالی جذاب بوده قسمت بندیشم کردی تخم حروم کیره 17 سانتیم تو پس کلت حالا برو اروم سرتو بزار بالش

0 ❤️

398721
2014-10-18 01:57:16 +0330 +0330

به به چه نظراتی biggrin . خود این نظرات یه داستان کامل و زیباست. ای ول به همه

0 ❤️

398722
2014-10-24 19:01:46 +0330 +0330
NA

جای تاصفه که توی مملکت ما سکس انقدر مهمه در صورتیکه هیچ مسالهای نیست

0 ❤️

398723
2014-10-29 11:13:03 +0330 +0330
NA

منم نظره شما رو دارم ولی فکر نمیکنید زن این بابا از اول کونی بوده…!!!؟

0 ❤️

398724
2014-11-13 05:29:31 +0330 +0330
NA

سلام بده مام زنتو بکنیم ثواب داره

0 ❤️

398727
2015-05-22 05:48:44 +0430 +0430
NA

اگه دوست داری چن روزی هم زنتو بفرست مکان من درو باز میزارم بیای لحظه گاییدن را تماشا کنی

1 ❤️

651297
2017-09-11 11:09:58 +0430 +0430

پس کو ادامششششششششش؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

669465
2018-01-14 01:20:29 +0330 +0330

داستان به این قشنگی پس بقیش

0 ❤️

734076
2018-12-06 08:05:13 +0330 +0330

ي زماني مردهاي ايراني اينقدر باغيرت بودن كه اگه نگاه بد بناموسشون ميكردي سرتو ميبريدن اما الان …
فقط ميتونم بگم متأسفم

0 ❤️

747749
2019-02-13 14:19:35 +0330 +0330
NA

امیدوارم بچه دار نشده باشی تا نسلت قطع بشه زباله عفونی بعداز مرگتم باید جنازه ات رو بسوزونن و خاکسترشم به باد بدن ، اون نه بادی که فکر میکنی منظور از باد ، باد روده یا همون گوز هستش راستی قبل از مرگتم گوز تو دهنت که کمی دهن مثل توالتت خوشبو بشه حالا گوز نبوده چسم بد نیست برای تو جواب میده

0 ❤️

750919
2019-02-27 11:49:34 +0330 +0330

کاش ی همچین شوهری هم گیر ما بیاد

1 ❤️

802023
2021-04-05 19:19:54 +0430 +0430

یه بار میگی وحید یه بار میگی احمد کیرم دهنت

0 ❤️

877915
2022-06-06 03:02:06 +0430 +0430

یادش بخیر، این اولین داستانی بود که تو شهوانی خوندم

0 ❤️

932058
2023-06-08 03:36:56 +0330 +0330

هر کی دلش خواس تو قم زنشو بکنم زنگ بزنه
۰۹۱۰۰۵۸۸۳۱۱

0 ❤️

964525
2023-12-31 01:56:13 +0330 +0330

عالیه.لطفا ادامه بده

0 ❤️

968406
2024-01-26 22:40:04 +0330 +0330

چی بگم

0 ❤️