آبجی کوچیکه

1389/04/16

من رضا هستم و 29 سالمه ومجرد. یه خواهر دارم که 25 سالشه ولی متاهله .این قضیه مال پارساله من خیلی دوست داشتم با خواهرم سکس داشته باشم اونم اینو می دونست چون بارها به بهونه های مختلف مالیده بودمش .
یه روز که رفته بودم خونشون از صبح تو کفش بودم اونم بیحال افتاده بود و می گفت به خاطره بهاره و آب و هوای گرم و استفاده از کولر.
خلاصه بعد الظهر که شوهر خواهرم رفت دوباره آبجیم خواست بخوابه که من بهش گفتم …… می خوای یه ماساژ بهت بدم؟؟؟؟
گفت : نه مال اینا نیست
گفتم:ولی خوبه ها !!! که پاشدرفت دستشوئی و دیدم سر حال برگشت و گفت رضا پاشو در اطاقو قفل کن از پشت که می خوای ماساژ بدی یه موقع یکی نیاد بده.
منم گفتم: مگه غیر شوهرت کس دیگه کلید داره؟؟؟
خواهرم گفت : نه خوب خنگ!!! و ادامه داد اگه اون ببینه بدتر آخه خیلی حساسه
منم سریع جرقه خورد تو ذهنم (یعنی خواهرم میدونه شوهرش راضی نیست ولی می خواد من ماساژش بدم؟؟؟!!!)
خلاصه در را بستم و بهش گفتم به پشت بخواب که خواهرم گفت رضا اینجا رو فرش بدنم درد میاد منم رفتم یه پتو انداختم گفتم رو این بخواب.
خواهرم پیرهنشو در آورد و دراز خوابید.
تا دستمو گذاشتم رو کمرش لرزید و گفت : وووووویییی رضا قلقلکم میاد. تموم موهاش سیخ شده بود.
و بهم گفت: رضا فکر بد نکنیا!!!؟؟؟
بهش گفتم:……منو تو خواهر برادریم فکر بد یعنی چه؟؟؟ سوتینتو باز کنم؟؟؟؟؟
خواهرم گفت اگه مزاحمه بازش کن ولی بعدا ببندش و قول بده سینه هامو نبینی!
گفتم باشه بابا . تازه مگه ما محرم نیستیم؟؟؟ خواهرم با خنده گفت:تو نه. تو یه جوری دست می کشی به آدم که آدم فکرائی می کنه با خودش.
همینجوری که سوتینو باز کردم و از زیرش کشیدم گفت تو خواهر منی ما به هم محرمیم.شروع کردم پشتشو مالیدن ولی تا به کمرش می رسیدم می لرزید .بهش گفتم : دامنت مزاحمه می خوام پاهاتو بمالم. دامنتو در بیارم؟؟؟
خواهرم گفت : نه نه نه .
گفتم: چرا آخه؟ مگه کار بدی می خوام بکنم؟ می خوام رگ پاتو بگیرم .
خواهرم ولی دوباره گفت نه . لابد یه دلیلی دارم که می گم نه؟
منم گفتم : باشه.
بعد گفت از رو دامن خوب کارتو بکن. منم شروع کردم مالیدن ولی سریع فهمیدم شورت نداره قلبم داشت وای میساد . دامنش کشی بود منم هی می کشیدم تا ببینم و لمبرای کونشو به بهونه ماساژ از هم باز می کردم کیرمم سیخ سیخ بود خواهرم یهو برگشت تو چشام نگاه کرد وبا خنده گفت: آقا رضا یه باره می خوای دامنمونو هم بکش پاییین!!!
منم از خدا خواسته گفتم باشه ولی آخه شورت پاهات نیست!!!
خواهرمم گفت : بی شعور من خواهرتم می فهمی؟؟؟؟اگه لختم باشم نباید نگام کنی احمق
منم دامنو کشیدم پایین و گفتم آره می دونم . دیونه ای مگه؟ هیچ برادری به خواهرش بد نگاه نمی کنه.
دستام داشت می لرزید کون خواهرمو داشتم می دیدم کوسشم معلوم بود همونجور که حدس می زدم کونش سفید ولی کوسش تپل نبود . خواهرم گفت : رضا ترو خدا کار بد نکنی؟؟؟!!!
منم گفتم باشه ولی تموم لباسامو در آوردم خواهرم فهمید چون وقتی نشستم روش لختیمو حس کرد و کیرمو که می مالید به کونش خیلی حشری شده بود ولی نمی خواست پیش قدم باشه برگشت یه کم بد اخلاق بهم گفت: رضااااااا می خوای کیرتو بکن تو کسم بعدشم بگو فکر بد نمی کنی چطوره؟؟؟؟ خیلی خری رضا اگه کار بد با من بکنی من شوهر دارم. منم برگردوندمش به کمر خوابوندمش و شکمسیر گفتم نه می خوام ما بهتر بتونم ماساژت بدم دیونه شدی من برادرتم.
و شروع کردم شکمشو مالیدن مثل ژله داشت می لرزیدمنم با یه تکون کیرمو آوردم تا دم کوسش .
کوسش خیس بود پیش آب منم داشت می ریخت رو کسش . خودمو تنظیم کردم جوری که نشسته بودم روی روناش جوری که کیرم دم کسش بود چشاشو باز کرد گفت رضا نره تو ؟؟؟!!!
گفتم نه ولی از بس لیز شده بود آروم آروم رفت تو . خواهرم چشاشو بست و می لرزید منم کامل نمی کردم تو .
داشتم عقب جلو می کردم و بدنشو ماساژ می دادم که چشاشو باز کرد و آروم گفت پس لااقل یه کم بیارش جلو که دیگه نفهمیدم چی شد سریع دراز کشیدم رو خواهرم و شروع کردم عقب جلو کردن تند تند می زدم خواهرمم هی اهن و نال می کرد آآآ[خخ اووه بیا جون بسه دیگه رضا تمومش کن .
گفتم:آبمو؟؟؟ خواهرم یه جواب سکسی داد : رضااا نریزی توش زشته!!!
منم مثل برق همه آبمو خالی کردم تو کسش و همینجور که تکون تکون می خوردم خواهرم مثل یه خواهر واقعی سرمو گرفته بود محکم تو بغلش و می گفت وای دیدی چیکار کردیم. خدا ببخشدمون
ولی تا من خواستم بلند بشم گفت نه نه نه رضا درش نیار می ریزه بیرون و منو 10 دقیقه رو خودش نگه داشت ولی فکر نکنم به خاطره ریختن بود چون بعد 10 دقیقه همون کاریو کرد که می تونست 10 دقیقه پیش کنه یعنی رفتن به دستشوئی و ………
اینجوری اولین سکس کامل ما شروع شد ولی دفعات بعد خیلی بهتر و پیشرفته تر شد مثلا چند شب پیش شوهرخواهرم زنگ زد گفت من دارم می رم شیراز امشب بیا خونه. منم گفتم باشه ولی یه لحظه گوشیو بده مهسا. تا گوشیو خواهرم گرفت گفتم آبجی کوچیکه امشب از عقبه یا جلو؟؟؟ که خندید و گفت من حالم خوبه ولی فرقی نمیکنه(منظورش این بود که پریود نیستم چون هر وقت باشه از عقب بهم میده) . شب بهم گفت شوهرش ازش پرسیده قضیه چیه ؟؟؟ که پیچونده بود. البته الان برام ساکم می زنه.


👍 8
👎 0
231834 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

265079
2010-10-11 15:06:36 +0330 +0330
NA

کس نت خالی بند آبجیتو بده منم بکنم مادرجنده <:P یه شیشکی ببند به خودت با این داستانت کیری

8 ❤️

265080
2010-10-20 02:23:16 +0330 +0330
NA

ایول با نظر leobinhaker بنده موافقم

10 ❤️

265081
2010-10-31 08:05:41 +0330 +0330
NA

jo0o0n manam kire dadash mikham,albate bishtar baba

6 ❤️

265082
2010-11-06 16:47:57 +0330 +0330

fek kon man dadashet o pedaret biaa kkire man ro bokhor

8 ❤️

265083
2011-02-18 11:47:06 +0330 +0330
NA

قوربونش برم که یه حالی به ما داد

0 ❤️

265084
2011-02-18 11:52:44 +0330 +0330
NA

خوشابه سعادتت واقعا

0 ❤️

265086
2011-06-09 20:17:50 +0430 +0430
NA

آخه آدم با آبجیش از اینکارا میکنه ننه مرده؟

0 ❤️

265087
2011-06-24 05:37:42 +0430 +0430
NA

کیرم بخوره به فکت که دندونات خوردبشه بااین داستان کیریت.

0 ❤️

265089
2011-09-22 02:14:58 +0330 +0330
NA

Ye khok kasif mibinam ke khaharesho karde . Vali khokam kame vasat khoka ejaze midan zaneshono chand nafar bokone ama khodeshon khahareshono nemikonan .

0 ❤️

265090
2011-11-12 20:56:10 +0330 +0330
NA

شهوتي بود مرسي

مردم از شق درد

0 ❤️

265091
2012-01-22 17:53:02 +0330 +0330
NA

کیر تو کل وجود بی غیرتت

0 ❤️

265092
2012-01-22 17:54:24 +0330 +0330
NA

کیر تو کل وجود بی غیرتت
من داداشتما فکر بد نکنی

0 ❤️

265093
2012-04-06 04:44:29 +0430 +0430
NA

بد بخت تو کف مونده کس ندیده برو بمیر با این خالی بندیت

0 ❤️

265096
2013-01-02 10:06:06 +0330 +0330
NA

خواهرتو راضی کن به بقیه هم بده

0 ❤️

265097
2013-01-15 17:09:42 +0330 +0330
NA

توهم ورت داشته خنگول…هیچ کس این کارو نمیکنه…

0 ❤️

265098
2014-07-17 08:48:29 +0430 +0430
NA

حروزاده ای دیگه
انقد فقر فرهنگی داریم که انتظاری از شما نیست

0 ❤️

265099
2015-05-17 02:01:12 +0430 +0430

کیرم تو سردرخونتون تخم حروم

0 ❤️

812073
2021-05-28 07:48:23 +0430 +0430

دمت گرم خوب چرتوپرت نوشتی گیرم سکته کرد

0 ❤️

837336
2021-10-13 20:16:48 +0330 +0330

عالی بود حال کردم، محصول جقم توی دهن منتقدین پوفیوز، من حال کردم کس نه نه همتون

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها