آخه چرا؟

1393/02/23

سلام،من پویا هستم و نوزده سالم هست.
این داستان ماله هفده سالگی‌ام هست.
آخر های سال تحصیلی بود که مدرسه مون تصمیم گرفت مارو بِبَرِه به اصفهان؛یکشنبه صبح که بیدار شدم برم ترمینال انگار یه حسی بهم میگفت:نَرَم!ولی دیگه دیر شده بود،آخه بلیت گرفته بودم!سوار اتوبوس که شدم دوستام رو دیدم و سلام کردم و نشستم کنار دوستم امیر؛(امیر دوست صمیمی ام بود و صد البته (گی).داخل حیاط مدرسه که راه میرفتیم چشماش همش رو کون بچه ها بود و دو،سه باری متوجه شده بودم که کونمو دید میزنه).
حدود های ساعت چهار بعد از ظهر بود که رسیدم به هتل یکی دو ساعت تو لابی نشستیم تا اتاق های که رزرو کرده بودیم خالی بشه،حسابی کلافه شده بودم.بعد که دیگه اتاق ها خالی شد ناظم مون اومد گفت تا ده دقیقه ی دیگه هم اتاقیاتون رو انتخاب کنید.منو امیر طبق معمول رفتیم توی یک اتاق .تا ساعت نُه که دیگه وقت شام بود یکم بولوتوث بازی کردیم و رفتیم برا شام،شام که خوردیم یکم نشستیم تو لابی و از وای فای استفاده کردیم ساعت که دیگه ده و نیم شده بود رفتیم به اتاقمون اول امیر رفت یه دوش گرفت و اومد و بعدش من رفتم،طرفای ساعت دوازده از حمام اومدم بیرون(آخه وقتی مریم دوش بگیرم ساعت از دستم در میره)دیدم که امیر روی تخت وِلو شده(آخه از بخت بد تخت دو نفره بود و کاناپه هم تخت نمی شد!و مجبور بودیم روی یک تخت بخوابیم!)منم رفتم بخوابم که دیدم وای فای تا اتاق ما هم آنتن میده!یه نیم ساعت هم با موبایلم ور رفتم تا اینکه دیگه چشمام خسته شد امیر هم همین طور.کونمو به طرف امیر کردم و سعی کردم بخوابم ولی خوابم نمیبرد"که یهو یه دستی رو رو کونم حس کردم رو خودم نیاوردم،فهمیدم که اوضاع از چه قراره!هیچی نگفتم زبونم بند اومده بود،که دیدم دستش رفت زیر شلوارم(من یخورده کم مو هستم)و با کونم بازی کرد.فهمیدم که دیگه کارم ساخته است چون امیر کیرش کلفت بود و زورش هم از من بیشتر بود.یواش یواش دستش رفت طرف سوراخ کونم که نا خود آگاه برگشتم و بهش گفتم چه کار میکنی؟!اونم با خشم منو رو شکم خوابوند و شلوار و شورتم رو از پام دراورد،هرچی سعی کردم که این کارو نکنه،نشد و تسلیم شدم چون میدونستم که زور زدن فایده ای نداره!دستش رو تفی کرد و با سوراخم ور رفت،بعد گفت بلند شو،بلند که شدم گفت بخور گفتم نه…ن…د…خخخخ…سرم رو به زور گرفت و کیر بزرگش رو کرد تو دهنم و خودش بالا و پایین کرد؛دیگه داشتم خفه میشدم که یه بشکونش گرفتم و اونم فهمید،باز رو شکم خوابوندم و سر کیرش رو کرد تو کونم من اول یه احساس سوزش زیاد حس کردم که انگار دارن آبجوش می‌ریزند تو کونت!ولی یه ده دقیقه ای که گذشت داشتم حال میکردم که کیرش رو در آورد و باز دوباره گذاشت دهنم ولی ایندفعه قشنگ خودم براش ساک زدم یه کم دوست داشتم.یک دفعه گفت رو کمر بخواب(من اون موقع وزنم حدود 120کیلو بودم و سینه هام بزرگ بود،ولی الان وضعم بهتره)وقتی که رو کمرم خوابیدم نشست رو شکمم و کیر بزرگش رو گذاشت لای سینه هام از این حرکتش بدم اومد!و یه ربع هم لای پسونی برام گذاشت که گفت برام ساک بزن دیگه آبم آره میاد!(منم انگار روبات شده بودم)براش دو سه دقیقه ای ساک زدم که کله ام رو محکم گرفتم و تمام آبش رو خالی کرد تو دهنم راستشو بخوای خوشم اومد و آبش رو خوردم.اون شب تموم شد ولی تا روز پنجشنبه که میخواستیم برگردیم هر شب منو رو میکرد،ولی من ناراحت از این بودم که آخه چرا رفیق صمیمی ام؟

نوشته: پویا


👍 0
👎 0
21312 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

418282
2014-05-14 10:44:20 +0430 +0430
NA

خخخخ با اون صد و بیست کیلو وزنت تازه زورتم کم بود ؟
خب عزیز دلم ادم به دوسته صمیمیش کون نده بره به غریبه بده؟
مدرستونم که خیلی پیشرفتس.هتل و لابی و تخت دونفره و.اهههه ابم اومد بهتره دیگه ادامه ندم

0 ❤️

418283
2014-05-14 12:00:18 +0430 +0430
NA

چون چ چسبیده به را
در تایید کسشعرایی که گفتید عرض کردم تا کامل بشه.

سگ بغل کن گوزو

لت وپار

0 ❤️

418284
2014-07-02 19:07:39 +0430 +0430
NA

این الان دقیقا چی بود؟نامه سر گشاده بود یا داستان ؟؟؟چه مدرسه پیشرفته ای به حق چیزای نشنیده !!!باید بهت یاد اوری کنم اینجا ایرانه.

0 ❤️