آشنایی با زن چادری در اتوبوس

1392/11/24

سلام به همه دوستان
داستانی که براتون مینویسم مال خیلی وقت پیشه یعنی زمانی که من سال دوم دبیرستان بودم و هر روز با اتوبوس دوطبقه به مدرسه میرفتم معمولا عادت نداشتم تو صف اتوبوس وایسم و میرفتم جلو در اتوبوس ولی سوار نمیشدم و مسافرین که سوار میشدن و اتوبوس پر میشد و میرفت من میشدم سرصف وبا اتوبوس بعدی به مدرسه میرفتم آن روز خاطره انگیز من اولین نفر سوار شدم و اتوبوس های دوطبقه یک صندلی سه نفره همون جلو در داشت که یک پله کوچولو هم زیر پامون بود مسافرین سوار شدن وتقریبا اتوبوس پرشده بود که یک خانم خوشکل چادور مشکی توری سوار شد و امد جلوی من ایستاد و تا چشم تو چشم شدیم بهش بفرما زدم که شما بشینید که با لبخندی شیرین و یه چشمک گفت نمیشینه بعد به علت شلوغی اتوبوس امد روی اون پله بین پاهای من ایستاد بطوری که پاهای من رفته بود بین چادورش منم دستاو رو پاهام بودو کتابامو نگهداشته بودم یه هو دیدم بابا این جیگر دامن کوتاه پاشه یواش یواش با حرکتهای این اتوبوس دستم به زانوهاش برخورد میکرد که دیدم خانمه متوجه دستم شده سرم رو بلند کردم دیدم داره به من لبخند میزنه خلاصه دلو زدم به دریا و بالای زانوش رو تو دستم گرفتم دیدم هیچ اعترازی نمیکه و یواش یواش بالا میرفتم یه هو خانمه سر صحبت رو با من باز کردو پرسید درس میخونی کلاس چندومی منم هم جواب میدادم هم از رونهای سردش بالا میرفتم تا رسیدم به کوسش وای جاتون خالی عجب کوس داغی داشت وقتی به کوسش رسیدم دیدم لباش رو گاز میگیره و رونهاش رو که دست من هم لاش بود به هم میماله منم حسابی داشتم باهاش حال میکردم و دستم رو از کنار شرتش برده بودم لای کوسش و با چوچولش بازی میکردم بعد راننده ایستگاهی رو اعلام کرد که من باید پیاده میشدم به نازدار خانوم کفتم من باید پیاده شم به من یه نگاه کردو گفت میتونی بیایی بریم خونه ما. من یه هو کف کردم یواش بهش کفتم اونجا میشه کاری کرد گفت اره منم بیخیال مدرسه و کلاس شدم با خانم رفتم خونش که چندتا ایستگاه پایین تر بود پیاده شدیم ازش پرسیدم مگه تنها زندگی میکنی گفت نه با مامان و خواهرم هستیم ولی خواهرم تو یه شرکت کار میکنه که الان دیگه باید رفته باشه سرکارش منم پرستار شیفت شبم وتا امدن خواهرم مواظب مادر مریضم هستم خلاصه رفتیم و به خانشون رسیدیم یه خانه دو طبقه بود که اینا طبقه اول بودن و خانه مال خودشون بود وطبقه بالا رو اجاره داده بودن خلاصه رفتیم تو و تا وارد شدیم خانم چادرش رو ورداشت و هیکل نازش با اون دامن کوتاه جلوی من بود و یک راست رفت اتاق مامانش و با اون سلام و احالپرسی کرد و گفت خسته هست و میره اتاقش تا یه خورده بخوابه به من هم اشاره کرد که بی سرو صدا دنبالش برم بیچاره مامانش مشکل حرکتی داشت و تو تخت افتاده بود خلاصه با هم رفتیم اتاقش و من نشستم رو تخت من یه نوجون 16 ساله و اون یه چیگر30 ساله جا افتاده بمن گفت یه چند دقیقه ایی تنهام میزاره و میادمن فهمیدم میخواد بره به کوسش یه صفایی بده چون یه خورده مو داشت قبل از این کوس من با کوس سن بالایی حال نکرده بودم ولی کون زیاد کرده بودم همش تو این مدت که تنها بودم با خودم فکر میکردم چطوری بکنمش که دیدمش از در وارد شد و هنوز دستاش خیس بود معلوم بود با تیغ حسابی کوسشو برق انداخته که رفت سمت کمد و شرو به عوض کردن لباساش کرد
پشتش به من بود وداشت لخت میشد که هر تیکه از لباسش رو که در میاورد من بیشتر راست میکردم
وقتی همش رو در اورد برگشت منو یه نگاه کرد منم گفتم جووووووون و رفتم طرفش و تا رسیدم لباشو شروع کردم به خوردن و حسابی بقلش کردم و یواش رفتم سراغ اون کون خوش فرمش و با کونش بازی میکردم وشروع کردم به خوردن گردن و لاله گوشش و یواش دستم رو رسوندم به کوسش که یه آه بلند از ته دل کشید بهش گفتم چند وقته سکس نداشتی گفت دو ماهی میشه آخه تک پر بود و معلوم بود جنده نیست خلاصه کوسش رو انقدر مالیدم تا آب ازس راه افتاده بود اونم دستش رو کیر من بود بهش گفتم بریم رو تخت اونم امد به پشت خوابی رو تخت عجب هیکلی داشت تراشیده و تمیزو خوش بو خلاصه افتادم به جون کوسش انقدر کوسش رو خوردم و با چوچولش بازی کردم که ارضا شد بمن گفت تو لباسات رو نمیخواهی در بیاری که منم همش رو در اوردم کنارش خوابیدم اونم اول با کیرم بازی کرد و پاشد شرو کرد برام ساک زدن منم داشتم حساب حال میکردم و با سوراخ کونش بازی میکردم و انگشتم رو به کوس خیسش میکشیدم و میکردم تو کونش بعد که حسابی برام ساک زد آمد نشست رو کیرم و خودش بالا پایین میکرد منم زیر خوابیده بودم و حال میکردم چون کم سن بودم اون بعد 10 دقیقه دوباره ارضا شد از رو کیرم پاشدو برام باز ساک زد تا ابم امد بیحال شدم امد کنارم دراز کشیدو ازم و کمرم تعریف میکرد بعد بلند شد رفت از کمد یه لباس راحت پوشید و رفت 2تا چایی اورد با خرما با هم خوردیم من زیر پتو لخت بودم و اون کنارم نشسته بود تازه سر حال امده بود چایی رو که خوردیم اونم امد زیر پتو کنار من همدیگه رو بقل کردیم و لب تو لب بودیم تا کیرم دوباره بلند شد اونم رفت زیر پتو شرو کرد به ساک زدن بعد یه راه دیگه من کردمش و دوتایی با هم ارضا شدیم وبیحال کنار هم یه 2 ساعتی خوابیدیم وقتی بیدار شدم دیدم که تو اتاق نیست بلند شدم لباسام رو پوشیدم که از خانه بزنم بیرون که دبدم به یه سینی غذا امد تو و گفت کجا تا ناهار نخوری نمیزارم بری خلاصه با هم ناهار خوردیم و قرار شد جمعه همدیگرو همون ساعت ودم همون ایستگاه ببینیم بمن میگفت چون تو کم سنی هیچکس شک نمیکنه خلاصه بعد این جریان و اون روز جمعه چون اون موقع نه موبایل بودو نه من جرعت شماره دادن بهش رو داشتم تلفن خانه ومحل کارش رو گرفته بودم و ازبیرون بهش زنگ میزدم و با هم صحبت میکردیم و باهم قرار میگذاشتیم یکبار هم چون خیلی حوس کیر کرده بود رفتم بیمارستان و اتاق نظافت سر پایی تو تاریکی باهاش سکس کردم که اونم شد یه خاطره بعدا بعلت یکسری مشکلات ما با خانواده به شهرستان رفتیم و بعد چند وقت که باهاش تماس داشتم بهم گفت که داره ازدواج میکنه و دیگه تماسم باهاش قطع شد الان هم من خودم ازدواج کردم و صاحب بچه هم هستم و به همه دوستان میگم اگر کسی بهتون پا داد حتما بکنید چون اگر نکردید دیگه پریده مواظب باشید کسی براتون دام نگذاره چه دختر چه پسر

نوشته: دادو


👍 0
👎 0
146069 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

412659
2014-02-13 12:45:08 +0330 +0330
NA

فقط میگم فحش

0 ❤️

412660
2014-02-13 12:56:48 +0330 +0330
NA

مرتیکه چقدر غلط املایی داشتی. بنظرم گه زیادی خوردی .توی اتوبوس دستت رو رسوندی توی شرت زنه ؟کجا زندگی میکنی مردک ؟توی مریخ ؟؟؟

0 ❤️

412661
2014-02-13 13:56:17 +0330 +0330
NA

با توجه به اینکه تو 16 سالگیت انقده حرفه ای تشریف داشتی تو حالا :
1‏ پور استار هستی
2‏ شوور ننه جنیفر لوپزی
3‏ ادمین شهوانی هستی
‏‎4‎فضانوردی (چون دیگه رو زمین واست جنده نمونده رفتی فضا دنبال جنده های باقی سیارات
5‏ …

0 ❤️

412673
2014-02-13 14:14:32 +0330 +0330
NA

کیرم تو داستانت جلقو

0 ❤️

412662
2014-02-13 14:36:48 +0330 +0330

قوه تخیلت بی نظیره :|

0 ❤️

412663
2014-02-13 15:26:38 +0330 +0330
NA

یه کامنت دادم پایین داستان قبلی(!؟قبلی؟!!)
واسه اینم همون!..

0 ❤️

412664
2014-02-13 16:38:44 +0330 +0330
NA

ارزش فوتوشاپ کاری نداری.

همون به کیرم

0 ❤️

412665
2014-02-13 17:32:53 +0330 +0330
NA

زمان قبل از انقلاب از این جور چادری ها زیاد بودن ، فکر کنم این خاطره هم مال اون موقع بود .
خودم به شخصه سراغ دارم خانوم هایی رو که به سن پایین میدن و دلایل خودشون رو هم دارن . اینه که فحش نمی دم به سوژه داستانت .

0 ❤️

412666
2014-02-13 18:48:24 +0330 +0330

ننویسی نمیگن چلاقی برو جقتو بزن

0 ❤️

412675
2014-02-13 18:58:29 +0330 +0330
NA

ای کاش همون زمونه قبل از انقلاب بود

0 ❤️

412667
2014-02-14 01:33:31 +0330 +0330

خیلی قشنگ بود
«ولع» هم نداشت
افرین … حالا یکی دوتا غلط املایی هم داش که فداسسسرت

0 ❤️

412668
2014-02-14 04:12:02 +0330 +0330
NA

من نمیدونم سن شما چقدره ؛ ولی اگه داستانت برای اوایل انقلاب یا قبلش باشه شما الان باید 50 سال رو رد کرده باشی ؛ درسته ؟ خوش میگذره تو این سایت بهتون ؟
داستانتون جالب بود ؛ شاید حقیقت داشته باشه ؛ شایدم نه ؛ ولی من خوشم اومد

0 ❤️

412669
2014-02-16 02:33:51 +0330 +0330

من متولد 70 هستم . ولی از اونجایی که تو سن 4 5 سالگی سوار این اتوبوس دو طبقه ها شدمو یادم هست. تو مسیر ازادی یافت اباد. پس این اتوبوسها تا سال 75 بودن. در ضمن هرجور حساب کنبم اون زمان شما چه حرفه ای سکس کردین. الان با پیشرفت علم ما اینجوری سکس نمیکنیم ! والا 8} 8} 8} :T :T :T :T

0 ❤️

412671
2014-07-29 09:34:34 +0430 +0430
NA

جوجوی 16 ساله باید بره از مادرش هنوز شیر بخوره… دیگه توهم نزن، باشه بچه جون؟

0 ❤️