امروز تولدمه…میرم جلوی آینه و به صورتم زل میزنم…عکس توی آینه بهم پوزخند میزنه و میگه نسیم…پیر شدیا…ترشیدی…دیدی گفتم تو این زمونه فقط باید دروغ گفت…من بهش لبخند زدمو گفتم تو هر چی میخوای بگو…اما من همینم که هستم…دستمو میکشم روی صورتم…چین وچروک کمی روش افتاده…بغض میکنم…35 سالم شده…هر کی منو میدید فکر میکرد 50 سال رو دارم…چون هیچ وقت مثل زنهای دیگه لباس نپوشیدم…آرایش نکردم…لوندی نکردم…چون مادرم همیشه آینه عبرتم بود…تا همین الان که گوشه خونه افتاده و فقط میتونه کارهای شخصی خودشو بکنه …مثل یه فیلم همه گذشته اش جلوی چشمامه…دلم براش میسوزه…اونم قربانی شد…دو تا خواهرامم قربانی بودن…مثل من…چرا خدا؟؟…چی میشد ما هم مثل بنده های دیگه ات بودیم؟؟…این انصافته که هیچ دلخوشی واسمون نذاری؟؟…اصلا واسه چی ما رو خلق کردی که اینقدر زجرمون بدی…مگه تو خدا نیستی…مگه نمیگن مهربونی…بخشنده ای…به حرف بنده هات گوش میدی…خدا با توام…35 ساله دارم باهات حرف میزنم…حتما الانم باز گوشهاتو گرفتی نه؟؟…از وقتی به دنیا اومدم همه جا تاریک و پر از نکبت بود…هر بار صدات کردم جواب ندادی…خدا…دیگه دارم خسته میشما…خدا دارم تسلیم عکس توی آینه میشما…اگه اونجوری بشم تقصیره خودته…بغضم ترکید…اشکهام از گوشه چشمم لغزید…عکس توی آینه هم بغضش ترکیده بود…شاید واسه اینکه اونم دلش واسم سوخت…اما بازم دل خدا واسم نسوخت…
نوشته: فاحشه
این داستان جواب سوال اون دوستانی هستش که می گن زن از گشنگی بمیره خود فروشی نکنه.
بچه هاشو چیکار کنه؟
مرسی دوست عزیز . بسیار زیبا نوشتی .موفق باشی.
عجب رسمیه رسم زمونه
قصه ی درد و خدا میدونه
تا همینجاشو یادمه اگه اشتب بود ببخشید
داستانت فوقلاده بود نگارشت عالی بود، منتظر ادامش هستم گلم.زت زیاد
چه عجب بین این همه داستان مزخرف و صد من یک غاز ، یک داستان خوب و جالب دیدیم .
داستانت خوب بود البته یک مقدار جای کار داره اما خوب بود . نگارشت هم قشنگ بود .
منتظر قسمت های دیگه داستانت می مونم . ادامه بده .
من بهت نمره 100میدم.
کاش میتونستم باهات همدردی کنم.
کاش میشد شیپورمو وردارمو به همه بگم چی داره سر این مملکت و جووناش میاد.
خیلی خوب نوشتی. نگارش و فضا سازیتم خیلی خوب بود.
امیدوارم بعضی از این ملجوقین هم داستانت رو بخونن تا اینقدر از اینکه مال و سرمایشونو به رخ ملت میکشن یه چیزی دستشون بیاد.
بازم میگم . خیلی دلم گرفت.
آره مامانت مقصره. چون با نداری و مشکلات بابات کنار نیومد.
دلم بخاطر تو و آبجی هات خیلی درد داره.
بخاطر جوونایی مثل تو.
بخاطر افرادی که میان ادعا میکنن که ما بیکاری و فقر نداریم.
به خاطر اون کسایی که شبو با کباب و توی تخت های راحتشون میخوابن و به فکر اینن که چطور فرداش مردمو مجل کنن ، تا بازم ازشون سواری بگیرن.
آه. دیگه من شیپورچی هم کم آوردم از اینهمه درد.
یاد داستانهای پریچهر افتادم داستانت دلگیره ولی دوست داشتم ادامشو زودتر بزار منتظرم خسته نباشید دوست عزیزم
بعد مدتها یه داستان جالب وبدون نقص خوندم امیدوارم قسمتهای بعدی هم به این خوبی باشه
آفرین دوست گلم
خیلی خیلی زیبا نوشتی
ادامه بده رفیق که دست خیلیها رو با این داستانت بستی
مرسی واقعا مرسی
نویسنده به تو میگن دست مریضاد
یه حسی بهم میگه نویسنده رو میشناسم…
سبک نوشتنش منو یاد داستان ، عمو شکلاتی انداخت…
اگه همون باشه که خودم شخصا خفش میکنم که چرا باخبرم نکرده داستان جدید نوشته!!!
ها؟ها؟ها؟
داستانت خیلی غمگینه … من دوس دارمش … . ممنونم
واقعا" محشر بود
از این نوع داستانهای واقع گرا خیلی دوست دارم
فوق العاده نوشتی نوع نگارشت بسیار روان و خوانده رو دقیقا همراه شخصیت داستانت به جلو سوق میدادی درسته ژانر داستانت درام هست ولی نه یک دارم عشقی به نظرمن داستانت یک درام اجتماعی عاطفیه که تم سکسی داره وشما با هنرمندی تمام یک رآل اجتماعی رو تبدیل به درام کردید که بسیار جذاب و گیرا بود قلمت رو میستایم وبرایت بهترینها رو آرزو دارم
برای اولین بار توی داستانا اشکمو در اوردی
عالی بود مرسی
(سامی شهوتی)
کاش کسی بود تا به داد این قشراز جامعه میرسید کاش کسی تو این مملکت ÷ای درد دل اینا میشست و دوباره باز کاش …!
مرسي دوست عزيز. قلمت خيلي روونه. منم فكر كردم دكتر كامران نويسنده است.
همينطوري ادامه بده…
:)
بابا من نمیدونم چه خبره ک همه به به و چه چه میزنن. داستان عالی بود ولی یه چیز یادتون رفت, سردر این سایت نوشته شهوانی. ملت میان اینجا داستان و عکس سکسی … بخونن و ببینن. نه اینکه بیان داستان جندگی یه نفرو بخونن. نه اینکه داغ خودشونو تازه کنن. بخدا ما خودمون 1000 نوع بدبختی داریم. یه دفه سردر سایتو عوض کنین شهوانیو حذف کنید. لطفا دوستان یکم رعایت کنید
جناب فرشاد خان حضور افرادی مثل تو برای این جمع باعث ننگه. اگه خیلی دلت پره و میخوای یه جایی خالی کنی بهتره بری اون داستانایی که سردرشون نوشته با کف دست بیاین تو کامنت بذاری نه اینجایی که همه از خوندن داستان لذت بردن و توهم با این لحنت حالشون رو بهم میزنی…
جدیدا یاد گرفتن کتابهای رمان قدیمی رو از سایتهای درپیت بگیرن بعد با کمی ویرایش به چاپ شهوانی به اسم خودشون در بیارن اگه فقط10دقیقه بریم یه سرچ تو دنیای رمان بزنیم تمام این حرفا رو که اینجا شنیدیم تو اون رمان ها پیدا میکنیم بعد دیگه کسی این کسشعرا رو نمیخونه
سال هاست
در کشتار تهران
خروس ها را سر می برند
و مردم
مرغ های سرکنده به خانه می برند.
ای روزگار …
دمت گرم سیلور جان ریدی به این بچه جلقی. اقافرشاد همون داستانای کف دستی براتو خوبه دیگه نبینم زیر این داستانای خوب کامنت بزاری کچل عتیقه.من موندم چرا بعضی ها فقط کیر به دست میان تو این سایت؟
khiiiliii naraht shooodam hamechiizo lams kardam engar pisheton boooodam mesle modabpor neveshtiii .ey kash beshe ketabesh konii khiiliii por forosh mishe akhe to zatan nevisandh hastiii kari be vagheyat ya doroghesh nadaram to nevisandh hastiii tabrik az ein estedad estefadh kon
من اهل دروغ نیستم ونخواهم بود… (خود همین جمله یه دروغ بزرگ بود)
داستانت رو تا خط 8 خوندم ،نگارش قوی داشت؛ولی از کامنت های دوستان هم میشه فهمید داستانت خوبه،هم از لحاظ موضوع وهم لحاظ گیرایی ،شاهده مثالش هم این که ،خیلی از دوستان ،خواهان ادامه داستان هست…دمت گرم که امثال شما باعث شه که تعداد این داستان های محارم وگی و…به حداقل برسه. این درمورده داستان…
جناب فرشاد خان: اینکه توی دنیا بیرون 1000 بدبختی هست قبول…اینکه این سایت سکسی هست درست!!..اما چه ربطی به این موضوع داره…اگه میخوای داغ دلت تازه نشه ،برو توی بایگانی بیش از 700تا داستان هست!..فکر کنم با این همه داستان بتونی از این دغ دغه ها بیای بیرون.این همه فیلم ،عکس…پس باعث نشو یکی که داستان نویس قوی هست ،اونم انگیزه ای واسش نمونه…
بعدش دوتا کسکش میاد داستان سکس با محارم وگی مینویسه…
سیلورجان:این جوابی هم که دادی مثل کامنتای قبلی پخته وحساب شده بود…
tanha 24: عزیز من این بنده خدا یه نظری داد ،شاید به مذاقم مون خوش نیومد،اما اینکه بهش میگی که کامنت نذار،کار درستی نیست.
چون هرکسی میتونه هرجایی ،هر مکانی نظر خودش رو بده…پس سعی کن آستانه تحملت رو ببری بالا عزیز…
موفق باشید
بدنبود…بقول بعضی دوستان از گی ولز و زنا با محارم بهتر بود…شبیه فیلمهای سانسور شده هندی…یا فیلمهای دهه پنجاه خودمان…یا حتی سریال تکه پاره شده اوشین بعد از انقلاب…یه روایت از درد فقر ونداری جامعه که زیادی نخ نما شده…بدون تکنیک های نویسندگی…ادامه بده تا ببینیم بعدا چی میشه…البته داستانو نمیگم چون اول اخر این داستانها خیلی شبیه به همه،بلکه هنر روایت داستانت بهتر میشه؟فعلا از ترشی خوری پرهیز کن…
silver_fuck nega inja harki azade… vali y chiz, id imo nega mibini chand vaghte ozv shahvani shodam. man nagoftam dastan bade, y chiz dg, man hame eftekharam ine k y baram to omram kaf dasi naraftam, ino bi edea migam, inke migam chera to site sexy chera dastane in modeli up mishe bad migam? na dash man. harki umade inja b har dalili umade. be mano shoma marbut nis. shomam age deghat koni mibini k pay har dastani comment nemizaram. bi ehterami nashe vali harf man kamtar az haghighat nabood. tanha 24 khedmate shoma ham arz konam k avalan pache khari mamno. har gohi hasi b sare khodet bezan. mes k az kachala khatere badi dari. khodamo dar hadi nemibinam bekham bat dahan b dahan besham. behrooz1368 dash man adamaiee mese shoma hamishe vase man ghabele ehteraman. man nemidunam chera bazia fek mikonan site motealegh b ounas. azize man nagoftam dastan bade. man migam chera hamchin dastani chera to shahvani dare up mishe? dastani k hata 1% az sex ham dakhelesh nabood. man serfan faghat jahat tajrobe miam inja, na vase kaf dasi ya gf. sharmande dustan. felan
من امتیاز کامل دادم ولی باید تا قسمتهای بعدی صبر کنیم برای قضاوت کمی زوده (البته این اصل طلائی مکتب لائوتسه را نباید از یاد برد: قضاوت نکن!!!) هههههههههههههههه . تناقض فلسفی را حال کردین؟
به هر صورت برای اظهار نظر در مورد داستانهای اینجا خیلی چیزها را باید در نظر داشت از جمله ویژگی اصلی سایت را یعنی سکسی بودن. درسته؟؟؟
داستانت خیلی قشنگه و خواننده رو می بری تو دل داستان باید بهت یک خسته نباشید اساسی گفت که یک واقعیت تلخ اجتماعی رو در قالب داستان مطرح نمودی ولی یک انتقاد کوچک که کمتر دوستان بهش اشاره کردن سعی کن بخاطر اینکه داستانت جذابیت بیشتری داشته باشه قسمت های سکسی آن رو زیاد کن چونکه ناسلامتی این یک سایت سکسی و خواننده انتظار داره که سکس هم در داستان باشه … این رو خواهشا در قسمت های بعدی لحاظ کن … بیصبرانه منتظر ادامه داستانت خواهم ماند … با تقدیم احترام
از نظری ک دادی ممنون ندا جان من غیر از حقیقت چیز دیگه ای نگفتم. ولی دیگه دوس ندارم موضوع رو ادامه بدم.
Vaghean motasefam.
Aslan nemidunam chi begam.
Shayad…shayad behtar bud…
bikhial!
Montazere edame dastanetam.
Negareshet ali bud.
Vaghean motasefam.
Aslan nemidunam chi begam.
Shayad…shayad behtar bud…
bikhial!
Montazere edame dastanetam.
Negareshet ali bud.
اول صبحی دپرس شدم رفت ،
اما تبریک میگم بابت نگارش خوبت و نحوه ی برقراری ارتباط با مخاطب ;;) ;;) ;;) ;;)
silver_fuck & tanha 24. اینجا یه سایت آزاده. شما هم حق ندارین به نظر کسی توهین کنین
منم با نظر فرشاد موافقم. داستان از همه نظر خوب وعالی بود.فقط یه چیز کم داشت که فرشاد گفت. اینجا سایت شهوانیه
يعني واقعا تو خيلي خاك بر سري كه داستان هاي قديمي سايت اويزون و اومدي اينجا گذاشتي…
اين داستان 5 سال پيش نوشته شده و من همين الان فايل جار رو روي سيستمم دارم…
ديگه ننويس كه گند زدي…
ادامشم ميگم كه فكر نكني الكي ميگم…اين دختره ميره دنبال كار و عاشق رئيسش ميشه و اونم ازش سو استفاده ميكنه…
يعني ريدييي
قاصدک درست میگه من عینا وبدون هیچ کم و کاستی این داستانو پنج سال پیش تو سایت اویزون خونده بودم . البته اگه نویسنده خودش باشه که اشکالی نداره بلکه خوب هم هست چون در همون زمان هم جزو بهترین داستانها بود . ولی اگه نویسنده کس دیگه ای باشه و فقط کپی کرده باشه با عرض معذرت میگم که کار درستی نکردی که حداقل به نویسنده اصلی داستان اشاره نکرده باشی زیرا در اینصورت این کار دزدی اثر دیگران محسوب میشه . در هر حال خود نویسنده بهتره که توضیح بده
شبیه داستانهای دکتر کامران و پریچهر بود. تا اینجاش که خوب بود…