ارسلان من

1391/09/01

همه ی فکرم شده بود ارسلان.تو خواب و بیداری ازم دست برنمیداشت.اولین بار بود به یه پسر همچین حسی داشتم.ارسلانو 3 سال بود میشناختم ولی فقط 6 ماه بود که دیده بودمش.راستش من قدم 164 وزنم 67 و همیشه این تپلی بودنم اعتماد به نفسمو ازم میگیره و نمیتونم راحت با کسی باشم.واسه همین تو این سه سال خیلی کم به ارسلان اس میدادم و همش بهونه میاوردم که نبینمش.از وقتی دیدمش قد بلندش و هیکل ورزشکار یش دیوونم کرده بود.بسکتبال کار میکرد و هیکلش عالی بود.راستش با خودم فک میکردم جفت خوبی میشیم.من هیکل آسی نداشتم اما صورتم جذاب بود و برعکس اون هیکلش عالی بود و صورتش معمولی.دستاش همیشه داغ بود و منو دیوونه میکرد.تصمیم خودمو گرفته بودمو میخواستم باش سکس کنم.میدونستم تو سکس ازون پسرای یه دندست که به حرف دختر گوش نمیده منم مرده ی اینجور پسرام.روزی که به پیشنهاد سکسش بعد از 2 ماه جواب مثبت دادم کلی ذوق کرد و همه جای صورتمو بوس کرد.همون موقع فکر اینکه این بوسای داغ یه زمانی رو کسمه خیسه خیسم کرد!1هفته طول کشید تا جا پیدا کنیم واسه سکس.دقیقا یادمه همون روز چقد استرس داشتم.با خودم میگفتم نکنه تن لختمو ببینه و بدش بیاد!!رفتم ارایشگاه و موم انداختم همه جامو.تا حالا اینجوری تمیز نکرده بودم خودمو چون کسی نمیخواست ببینه!!یه لباس سکسیم خریده بودم واسه اونروز.اومد دنبالم.همه تنم میلرزید تا وقتی که رسیدیم.خونه خالییم که جور کرده بود تو کوه بود و استرسم بیشتر میشد شیرازیا میدونن کوچههای بام شیراز چه جوریه!!وقتی رسیدیم نشستم رو مبل،فهمیده بود ترسیدم.یه لیوان اب واسم اورد و نشست کنارم گرفتم تو بغل و موهامو نوازش کرد.میدونست چه جوری اروومم کنه.فیلم سوپر زیاد دیده بودمو میخواستم کاری کنم که طعم این سکس همیشه یادش بمونه.بلند شدم و رفتم تو اتاق میخواستم لباس سکسیمو بپوشم.همش بندی بود و قبلا گفته بود خیلی دوس داره.دیگه اروم شده بودمو مشتاق سکس.در اتاق و باز کرد چشاش افتاد به لباسمو پرید بغلم کرد.گفت اخه روانی چرا اینو پوشیدی نگفتی جرت میدم یهو؟!!هولش دادم رو تخت و رفتم روش.اروم داشتم صورتشو بوس میکردم سرمو بردم کنار گوشش و گفتم میدونم تو عاشقم نیسی و واست یه جی اف سادم اینو بدون من این جملرو تا حالا به هیچکی نگفتم دیوونم کردی پسر!!اینو گفتمو رفتم سراغ لبای گوشتیش نرم بود و داغ.کیر سفت شدشو زیرم حس کردم و فهمیدم باید زودتر برم سراغ اصل کاری تیشرتشو دراوردم بدن عضله ای و قشنگشو میلیسیدم.خودمم باورم نمیشد تو سکس اول اینهمه کار بلد باشم.شلوارشو به کمک خودش دراوردمو رفتم سراغ کیرش.از رو شرت بش زبون میزدم و با لبام گازش میگزفتم.قبلش فک میکردم چندشم میشه ولی اینقد تمیز و بی مو بود که لذتم میبردم.بین نفساش با یه صدایی که از ته چاه در میومد گفت درار شرتمو.شرتشو دراوردمو کیرشو گرفتم تو دستام نمیدونم چند سانت بود ولی خوب بود نسبتا و خیلی داغ!زبونمو از زیر کیرش کشیدم تا نوکش و از نوکش تا بالای کیرش یه اه ه ه ه ه خیلی قشنگ گفت و منم از لذت بردنش لذت میبردم نوک کیرشو گذاشتم بین لبمو مک میزدم کم کم و سانت به سانت مساحت لیس زدنمو بیشتر میکردم اما دیگه بیشتر از نصفشو نتونستم بلیسم.موهامو نوازش میکرد و گفت دارم میام!از دهنم درش اوردمو واسش جق زدم و ابش اومد تو دستام.بیحال افتاد رو تخت و من رفتم دستمو شستم.اومدم کنارش دراز کشیدمو گفت مرسی و چشاشو بست!!اما من چی میشدم !!یعنی نمیخواس منو ارضا کنه؟؟؟منی که همش تو رویام زبونشو رو کسم حس میکردم نباید ارضا میشدم؟!!!راحت گرفت خوابید و منم عصبانی اومدم لباسو بپوشمو برم.در خونرو ک خواستم باز کنم دیدم قفله داشتم دنبال کیلیدش میگشتم که بیدار شد.-کجا داری میری؟؟-باید برم -مگه تو نمیخوای من بخورم اون تن گوگولیتو؟؟-تو که گرفتی خوابیدی!!!
اومد دستمو کشید و برد سمت اتاق.لباسامو دراورد و گفت یهجوری ارضات میکنم که همش بیای پیش خودم.لختم کرد و انداختم رو تخت.لبمو کرد تو دهنش و کلی مکید.سینه هامو میمالید و گردنمو میخورد!!روانیش شده بودم.زبونشو کشید رو شکمم تا بالای کسم.پاهامو باز کر و گفت جوووووووون.چه کس تمیزییییی.کسمو باز کرد و لیس میزد.با لبلش چوچولمو میکشید.وااااااایییییی اههههههههه ارسلانم مرد من بخورش مال خودته…بله که مال منه همش میخورمش…اینقد خورد تا ارضا شدم!!حس خیلی خوبی بود.حسی که فک میکردم دیگه با ارسلان تجربش نمیکنم اما اینطوری نشد…ما رو ابرا بودیم!!

نوشته:‌ آیدا


👍 0
👎 0
24371 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

344740
2012-11-22 00:46:10 +0330 +0330
NA

کار ندارم پسری یا دختر ولی بد نبود
ولی بیش از حد میتینگای دروغ داشت

0 ❤️

344741
2012-11-22 00:56:08 +0330 +0330
NA

خب چی شد ؟تو واسه اون جق زدی اونم واسه تو لیسید بعدشم که رفتین رو ابرها
البته اینم بگم دخترای شیرازی خیلی هات و حال بده هستن.تو یه مقطعی خوب مابینشون نفوذ کرده بودم .کلا باهاشون که هستی خوش میگذره

0 ❤️

344742
2012-11-22 04:34:14 +0330 +0330
NA

ریدی عزیز دلم
ای آب کیرم فدایت
ای آنکه جز تو کوونده ای نیست
جز کون تو ما را که غمی نیست
!!!
هاعان

0 ❤️

344743
2012-11-22 05:16:14 +0330 +0330
NA

آخه این هم شد داستان
سلام داستان ما از اون جایی شروع شد که من براش ساک زدم اونم کسمو لیسید تمام
برو جمش کن بابا خودتو سر کار گذاشتی

0 ❤️

344744
2012-11-22 10:36:50 +0330 +0330

داشتی خوب پیش میرفتی چند خط آخر و بد خراب کردی …
میخواستی هر چه زودتر تموم بشه ؟!!!

0 ❤️

344745
2012-11-22 11:16:54 +0330 +0330

سلام
اولش خوب شروع کردی وخوب هم ادامه دادی ،مخصوصااونجائی که گفتی لباس پوشیدم اومدم برم؛اما نمیدونم یهوچی شدکه به نظرمن حتی داستانت تموم هم نشده وپایانش ناقص روپایان دادن به داستان یکم مطالعه وتحقیق کن،درکل من خیلی اهل نظردادن نیستم اماچون اسم شیرازشهرخوبموآوردی خواستم نظریک همشهری روهم بشنوی،امیدوارم تو زندگی همیشه سلامت وموفق باشی یاحق

0 ❤️

344746
2012-11-22 14:58:00 +0330 +0330

‘‘ارسلانو 3 سال بود میشناختم ولی فقط 6 ماه بود که دیده بودمش’’
جملشو نمیفهمم
:-?

0 ❤️

344747
2013-01-08 15:13:14 +0330 +0330
NA

vala man ke chizi mutavajeh nashodam az in dastan:-??

0 ❤️