پس از انکه تو را کونی نمودم
در کون تو را خونی نمودم
رسیده وقت کس گایی بنده
جماعی انتزاعی بهر خنده
جماعی با کست تا شاد گردی
زدست غصه ها ازاد گردی
جماعی با همان شیرین کلوچه
که بعد از آن گذاری سر به کوچه
تو با انکه کنون دادی بهمن کون
ز من اکنون کشیدی شیره ی جون
ولی انگار باز اماده هستی
برای سکس کردن داغ و مستی
تو گویی که حشر را مخزنی تو
ابوالشهوت نئی اخر زنی تو
خلاصه در جماعی پر زشهوت
نهادم در کست کیرم به رأفت
فشاری دادمت در اوج مستی
فشردم سینه هایت را به دستی
به دیگر دست اسپنکی به مستی
زدم بر باسن ات ،با ضرب شصتی
ز بعد از آن مکیدم سینه هایت
فشردم هر دو تایش بی نهایت
به بوس و لیس و گاز و مک زدنها
فشار و مالش و ان چکزدنها
مکیدنهای گوش و گردن و لب
فشردنهای پر تاب و پر از تب
بگردم حلقه کردی پای خود را
چنین تحمیل کردنی رای خود را
بدینسان بهره ای از شیره ی جان
رسید از من به تو ،بین دو تا ران
سراینده : آتش
نوشته: آتش
وزن مصراع ها با هم یکی نبود
اما ذوق داری نزار از بین بره
بهتره آموزش ببینی
شاید چند سال دیگه بنونی اصولی شعر بگی
چقدر لوس و بی پروا!و صد البته مزخرف!
یکم وزن و عروض رو مطالعه کن بعد دست به شعر سرایی بزن اتش
زیاد اهل انتقاد و نظر دادن نیستم! از داستانی هم خوشم بیاد بی سروصدا لایک میکنم ولی باید بگم متأسفانه این یکی خیلی داغون بود! خارج از غیر حرفه ای بودنش, هیچ حسی از این شعر جز اهانت به جنس زن منتقل نمیشد!
والا همون حکایتای سکسی رو صرفا شعرش کردی ولی روح متنه شاعرانه نبود. حس عمیقی نداش. فقط میشد باهاش خندید.
دیس نمیدم چون زحمت براش کشیدی و میدونم شعر گفتن سخته. لایکم نمیدم چون مطمین نیستم لایقش باشه.
بسیار زیبا سرودی