از دادن تا کردن

1397/10/19

وای پوریا چقد نرمی بزار منم بچسبم ازش بزا من ماچت کنم چقدر خوشکلی صدای ناظم اومد که داشت داد میزد برید بیرون که ولم کردن کیفم برداشتم با سرعت اومدم بیرون از در سالن که رد شدم ی دست رفت توی کونم برنگشتم نگاش کنم به راهم ادامه دادم بچه ها داشتن از در مدرسه بیرون میرفتن هنوز واسه رفتن شلوغ بود که ی نفر هلم داد چسبوند بهم و تا از در مدرسه رد شدیم صدای خندشون شنیدم اما جرات نکردم حرفی بزنم شروع کردم به دویدن به سمت خونه تا اونجایی که نفسم یاری میداد میدویدم تا از انگشت کردن و اذیت بچه ها در امان باشم روزای اول بعضیهاشون دنبالم میومدن ولی مثل اینکه دیگه خسته شده بودن چون من هرروز این قسمت راه و با دو طی میکردم 5 دقیقه بعد و راه میرفتم و خودم آماده میکردم دوباره همین که به محله خودمون میرسیدم شروع میکردم به دویدن اما سر کوچمون که میرسیدم دیگه هیچ راهی نبود مسعود اونجا منتظرم بود کلی بوسم میکرد میچسبید بهم تا گریه نمیکردم ولم نمیکرد
اونروز همین که رسیدم سر کوچه مسعود گفت به به پوریا خان خداروشکر امروز کسی پیشش نبود میتونستم زودتر جیم شم باهام دست داد گفت بریم دم خونه ما یکم با هم حرف بزنیم ی پله جلوی خونشون بود که اونجا میشستیم شروع کرد به حرف زدن که امروز میخواستم بچه خوشکل کلاس بکنم که جور نشد دستم گرفت گذاشت رو کیرش براش میمالیدم و اونم حرف میزد که بهم گفت بلند شو یکم کونتو بمالم بریم کار هر روزش بود در خونشون باز بود منو کشوند جلوی در خونشون دستشو گذاشت رو کونم شروع کرد به مالیدن و از کنارم کم کم داشت میومد روبروم که یهو هلم دادتو خونشون خودشم پرید تو و در و بست و کشوندم بردم توی حال زورم بهش نمیرسید من دوم راهنمایی بودم اون اول دبیرستان از پشت چسبید بهم گفت پوریا دیگه راهی نداری اگه راحت بخوابی به کسی چیزی نمیگم و دیگه جلوی کسی اذیتت نمیکنم اگرم بخوای اذیت کنی خودم که میکنمت هیچ زنگ میزنم به حسین تا علی رو هم خبر کنه سه تایی بکنیمت داشتم گریه میکردم که مسعود گفت زنگ بزنم یا میخوابی با گریه گفتم باشه ولی تو رو بخدا به کسی نگو و گفت باشه وقسم خورد که بکسی نگه و رفتیم تو اتاقش خودش شلوارم و کشید پایین خوابوندم رو تخت شلوارش درآورد کیر بزرگش و آورد جلوی دهنم گفت برام بخور که مقاومت کردم و گفتم نه قبول کرد اومد لای کونم باز کرد گفت جون چه کون خوب و سفید بزرگی داری کونم و تفی کرد کیرش و گذاشت لای پام و هی جون جون میکرد و بعد کیرش گذاشت رو سوراخ دستش دورم حلقه کرد ی فشار آورد که از درد جیغم رفت هوا داشتم جر میخوردم اینقدر قسمش دادم که کشید بیرون هنوز کونم میسوخت گفت اگه میخوای نکنم توش باید واسم بخوری با اکراه براش خوردم گرمی کیرش حالم بد میکرد دوباره خوابوندم گذاشت لای پام و آبش و روی کونم خالی کرد و با دستمال تمیزم کرد هنگام رفتن تهدیدم کرد اگه بهش ندم آبروم تو محل میبره منم قبول کردم و شب توی خونه به شانسم فحش میدادم تا پارسال توی ی محل خوب زندگی میکردم و پول تو جیبی و مدرسه خوب ولی حالا چی اومدیم تو ی محله که همه میخوان بکننم و امروزم بعد سه ماه مقاومت کون به باد رفت تو مدرسه هم که بچه خوشکل شماره یک به حساب میام با اینکه مسعود قسم خدا و امام رضا خورده ولی بازم ترس اینکه به کسی بگه تو دلم بود پدر مادرم که اینقدر مشکل دارن بعد برشکست شدن بابام اصلا انگار من وجود ندارم فردا مسعود دیدم گفت بیا بریم توی باغمون قبول کردم رفتیم تو باغ پاییز بودو کسی تو صحرا نبود مسعود چیزی نیاورده بود که روش بخوابم واسه همین قرار شد واسش ساک بزنم کیرش درآورد یکم مالیدم که گفت سرش بلیس سر کیرش و لیس زدو بعد از پایین تا بالا رو براش لیسیدم و کردم تو دهنم خودش شروع کرد عقب جلو کردن که یهو ی دست از پشت اومد رو سرم و گفت به به چه ساکی میزنه این پوریا خانم وای حسین و علی بالای سرم بودن قلبم داشت وایمیستاد از ترس و خجالت لال شده بودم رفته بودم تو کما نه صدایی میشنیدم نه میتونستم حرف بزنم بخودم اومدم تو اتاق باغ علی اینا حسین داشت لختم میکرد و مسعود علی داشتن چوب میریختن تو اجاق اتاق واسه آتیش حسین کیرش رو در آورد گذاشت توی دهنم علی هم داشت کونم میمالید و مسعودم دستم گذاشت روی کیرش که حسین گفت چه ساکی میزنه جایزت اینه که میام در مدرستون که دیگه کسی اذیتت نکنه هر کسی اذیتت کرد بگو تا خوارشو بگام کیرش بیرون آوردم گفتم باشه واسه سه تاشون حسابی ساک زدم نوبتی آبشون و لای پام خالی کردن واسه ظهر جوجه درست کردن منم از وضع بد زندگیمون براشون گفتم در حین گفتن گریم گرفت که دلشون بحالم سوخت بهم گفتن تو از امروز رفیق مایی و خرجت ومیدیم و مواظبت هستیم تو هم به ما حال میدی ولی دیگه کسی جرات چپ نگاه کردن بهت نداره با اینکه نمیخواستم ولی کونی شدم ولی سه تا رفیق پیدا کردم که همه جوره هوامو داشتن من حسابی بهشون حال دادم تا 5 سال تو اون محل بودیم بعد 5 سال همچی درست شد و رفتیم خونه سابقمون که پره از بچه خوشکلای گوگول مگولی منم بعد 5 سال دادن شدم ی کون کن قهار که از بچه 9 ساله تا 17 18 هرچی دستم میومد میکردم اگه وقت شد از کردنام مینویسم.

نوشته: بچه باز شده


👍 3
👎 6
24930 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

740517
2019-01-09 21:50:05 +0330 +0330

این که بقیه سرت مادرجنده بازی در اوردن دلیل نمیشه که توی کون نشورم مثل اونا بشی…

کافیه دوباره این اسمو زیر یه داستان بچه بازی ببینم،کس خار و مادرتو یکی میکنم بی ناموس تخم حروم…چون بقیه مادرجنده بودن تو هم باید میشدی کله کیری تخم سگ؟خودت و استدلالتو با هم گاییدم…گمشو برو پیش یه دکتری چیزی تا یه انگل دیگه به وجود نیاوردی…

3 ❤️

740627
2019-01-10 11:40:10 +0330 +0330
NA

نه دیگه ننویس فقط برو کونت رو بده

0 ❤️

740649
2019-01-10 16:19:30 +0330 +0330

به نظرم این یکی داستان راسته و الکی
نبود.چون خودم کسایی میشناسم ک هیچی
شک نمیکنه اول کونی بودن یا حتی الانش
هم هستن اما واقعا بودن و هستن و من
خبر دارم همین مدلی اول کردنشون بعد
شدن بکن و لات محل

0 ❤️