از درد دل تا معاشقه

1401/02/31

سلام . این خاطره به سال ۹۹ مربوط میشه . اون سال برای من پر از رنج و غم فراموش نشدنی بود . تازه یکسال از ازدواجم با سحر نگذشته بود که در حادثه تصادف جاده ای از دستش دادم . تابستان ۹۹ برنامه شمال داشتیم که قرار شد همسرم با پدر و مادرش و خواهرش اینا دو ماشینه برن و منم بخاطر کارهام شب حرکت کنم و به اونا ملحق بشم . من فرزین ۲۶ ساله ، قد ۱۸۵ ، ورزش کار ، حسابدار یکی از شرکت‌های وابسته به نفت که با سحر در سال ۹۸ ازدواج کردم . پس از فوت همسرم بلحاظ روانی بشدت به هم ریختم چون واقعا عاشق هم بودیم و با عشق ازدواج کردیم . این ماجرا باعث شدت چند ماه سر کار نرفتم و چون نیروی متخصص و کاری بودم مدیر شرکت حسابی حال و روز منو درک می‌کرد و همه جوره باهام کنار می اومد . اصل داستان من از اینجا به بعد هستش . من خواهر دوقولو دارم که خیلی با هم جور و وابسته هم بودیم . خواهرم سه سال زودتر از من ازدواج کرده بود و با یه بچه حسابی سرش مشغول کار اداری و خانه داری شده بود و دیگه کمتر همو می‌دیدیم یک یا دوبار در هفته . اما بعد از حادثه تصادف و فوت سحر ، من که خونه نشین شده بودم و حال و حوصله هیشکی رو نداشتم ، فروغ خواهرم بیشتر می اومد بهم سر میزد و واقعا تنها کسی که حضورش منو عصبی نمی‌کرد و بهم آرامش میداد فروغ بود . اون اوایل هر وقت می اومد، خودم رو تو بغلش می انداختم و زار زار گریه می کردم و او دلسوزانه با من اشک می‌ریخت و بهم دلداری میداد . بعد از حدود سه ماه و چند بار مراجعه به مشاور روانشناس خودمو جمع و جور کردم و دوباره برگشتم سر کار . تقریبا دیگه با موضوع از دست دادن سحر کنار اومده بودم . ارتباطم رو به صورت کامل با خانواده همسر مرحومم قطع کرده بودم . اونا رو مقصر حادثه میدونستم و تحمل دیدنشون رو نداشتم ، مخصوصا بخاطر اینکه بجز سحر من هیچکدوم از اونا آسیب جدی ندیده بودند . خلاصه کم کم با کار و ورزش خودمو مشغول گرده بودم ولی هنوز آثار افسردگی روم باقی مونده بود و زیاد حوصله جمع و مهمونی و اینجور چیزا رو نداشتم . تنها کسی که با روی باز من مواجه میشد فروغ بود . شوهر خواهرم پژمان هم از مهندسین نفت هستش و دائم در ماموریت کاری به شهرهای مختلف سر میزنه و اغلب اوقات فروغ و بچه اش تنها میشن . اون اوایل بیشتر فروغ می اومد و به من سر میزد ولی بعد از چند ماه با پیشنهاد فروغ و پژمان و بخاطر مشغله کاری خواهرم و همزمان رسیدگی به بچه شون ، شبایی که پژمان در ماموریت به سر می برد من میرفتم پیش فروغ و معمولا شبامون با درد دل کردن و صحبت از کار و بعضی وقتا بساط مشروب و قلیون سپری میشد . یه شب اسفند ۹۹ خونه فروغ بودم و چند می با هم زدیم و فروغ بحث ازدواج رو پیش کشید و اینکه تو هم بالاخره نیاز داری و باید برگردی به زندگی و از این حرفا . منم میگفتم حوصله ازدواج فعلا ندارم و سخته کسی مثل سحر بتونم پیدا کنم و از این حرفا که یواش یواش بحث کش پیدا کرد به سمت سکس و نیازهای جنسی . فروغ گفت یعنی تو اصلا هوس سکس و اینجور چیزا نمیکنی ؟ منم با کمی خجالت گفتم : چرا نمیکنم؟ ولی چاره چیه ؟ فعلا باید با همین شرایط بسازم . فروغ گفت : لا اقل با یکی رفاقت کن ، یا از این دخترایی که بیزینس میکنن بعضی وقتا برنامه بذار … من : آجی اینجور کیس ها رو از کجا باید پیدا کنم ؟ در ضمن من از اینجور آدما حالم به هم میخوره ، اینا اکثرا مریضی دارن و خطرناکن . فروغ : پس یجورایی خود ارضایی کن که نیاز جنسیت تامین بشه ، اینجوری که پیش میره اگه خالی نشی یجور دیگه مریض میشی . من : والا چند بار خواستم ولی همه خاطرات من با سحر بوده و هر وقت میخوام با یادآوری صحنه ای تحریک آمیز خودمو ارضا کنم همش خاطرات سحر ردیف میشن جلوی چشام و از حس و حال می افتم. فروغ : فیلم‌های پورن بذار ببین و با اونا خودتو تحریک کن . من : نمیدونم تا حالا نکردم ، شاید بعدا امتحان کردم . این صحبت ها همراه با اثر مشروبی که خورده بودیم باعث شد که کیرم کمی تکون بخوره و احساس کنم که میل به سکس دارم . فروغ هم که رو مبل راحتی به من تکیه داده بود به نظر می رسید وضعی مشابه من داشته باشه . چشماش کاملا خمار شده بودن . یهو فروغ گفت : میخوای الان یه فیلم بذارم ببینی ؟ منم با کمی خجالت گفتم : آخه … فروغ جسارتش بیشتر از من بود و دلش میخواست هر جور شده منو کمک کنه ، گفت : آخه بی آخه . من و تو که با هم رو دربایستی و اینجور چیزا نداریم . و ما شد یه فلش زد به تلویزیون و از فایلها یکی رو زد و فیلم شروع شد . دوتا سیگار هم روشن کرد و یکی رو داد دست من و نشستیم به تماشا. فیلمه لامصب از اون فیلم‌های فقط پورن بکن بکن نبود . یه فیلم بلند مفهومی و احساسی بود که روابط جنسی درون یک خانواده چند نفری رو به تصویر کشیده بود . من دیگه کاملا تو حس رفت بودم و کیرم حسابی سیخ شده بود و نگو فروغ منو زیر نظر داره و خودش هم تحریک شده . دیدم یهو دستشو از روی شلوارک گذاشت رو کیرم و گفت : داداشی الان وقتشه حال بیایی … درش بیار و جق بزن … من در عین حالی که خیلی حشری شده بودم ادای خجالت درآوردم و ته دلم دوسداشتم فروغ برام این کارو بکنه . انگار که فروغ حرفای درون منو میشنید، بلافاصله گفت : باشه خودم کمکت میکنم و دست انداخت به شلوارکم که پایین بکشه و منم با بلند کردن باسنم کمک کردم تا راحت تر بتونه شلوارکم رو پایین بکشه . خلاصه کیرم رو کشید بیرون و گرفت دستش و یه کم بازیش داد . تو همون نگاه اول یه صدای اوووووووف درآورد و گفت : کیر دادشی ما رو باش . کدوم زنه که قربون این کیر نره ؟ راستش کیر من ۱۸ سانتی و کلفت هست و اون لحظه در بزرگترین حالت خودش بود . بعد شروع کرد به جق زدن برای من و با دستش تف دهنش رو می‌مالید به کیرم که خیس بشه و من فقط دستم روی شونه فروغ بود و به نرمی پشتش رو نوازش می‌کردم . بعد از چند لحظه نگاهی به چشمام کرد و با اون حالت خماری گفت : داداش با اجازه ، بدجور دلم خواست و بلافاصله سرشو آورد نزدیک و شروع کرد به لیس زدن سر کیرم . این صحنه و تماس لب و زبون فروغ با کلاهک کیرم بقدری برام تحریک کننده بود که بی آختیار یک آه از درون سینه ام خارج شد و فروغ سرشو بلند کرد و با شیطنت نگاهی به من انداخت و گفت : جووووون … آجیت بمیره و آه تو رو نبینه … هر چی آه داری از لذت و حال باشه … خودم حال دادشیمو خوب میکنم … و شروع کرد به ساک زدن … انصافا حرفه ای و خوب هم ساک میزد و اصلا دندون هاش تماسی با کیرم نداشتند نمیدونم چقدر ساک زد ولی یه لحظه دیدم بدون اينکه خودم متوجه بشم دستم از پشت رفته زیر شورت فروغ و باسن قشنگش رو دارم نوازش میکنم و بعضی وقتا هم فشار میدم . از فروغ بخوام بگم دختری بسیار جذاب و هیکلی رو فرم ، سنه های ۸۵ ، کمر باریک و باسن برآمده و سفت با قد ۱۷۶ . منو فروغ از بچگی اهل ورزش بودیم ولی فروغ بعد از ازدواج و بچه دار شدن کمتر تونسته به ورزش خودش برسه و بیشتر در خونه ورزش سبک میکنه . فروغ من یه چهره معصوم و قشنگ و دوستداشتنی داره که شکل لبهاش طوریه که انگار دائم در حال تبسم هست و این زیبایی اونو چند برابر کرده . من که دیگه تو حال خودم نبودم یه دستم کون فروغ رو ماساژ میداد و دست دیگر رو هم از یقه گشاد تیشرت اون داخل کردم بردم زیر سوتین ، البته کمی سخت بود به خاطر حالتی که فروغ داشت ولی بلافاصله کمی خودشو نزدیک تر کشید و با تغییر وضعیت باعث شد براحتی دستام به سینه های ناز و بلورین فروغ برسه و یکی از ممه هاشو تو مشتم بگیرم و فشار بدم . با اولین فشار سینه اش ، فروغ هم آه شهوتناکی کشید و منم شیطنتم گل کرد و عین خودش گفتم : جووووون ، نبینم آجی قشنگ من آه بکشه مگه از سر لذت و شهوت … هر وقت داغ کردی بگو خودم ممه هاتو بمالم … یه لحظه سرشو بلند کرد و با لبخند شیطنت آمیزی تو چشمام نگاه کرد و گفت : فقط ممه ها ؟؟؟ حالا حالا انگار با این گرز گران کار داریم … من : اون گرز فدای تو بشه ، هر کاری داشتی بگو خودش انجام بده ، باورم نمیشد که اینجوری داشتیم با هم حرف میزدیم ، تا حالا سابقه نداشته ولی هر چی بود زیر سر مشروب و حس شهوت عمیقی بود که اون لحظه ایجاد شده بود . در عین حال که ساک زدن فروغ خیلی بدام لذت بخش بود ولی زیر شکمم یجور احساس درد میکردم که باعث شده بود آبم نیاد ، یعنی اون درد نمیذاشت به اوج برسم و ارضا بشم . موضوع رو به فروغ هم نمیگفتم چون میترسیدم این حال و هوای شهوت انگیز از سرش بپره ، بعد از چند دقیقه ساک زدن فروغ سرش بلند کرد و نشست و رو به من گفت : ماشالا چه کمری داره داداشی ما … الان برای پژمان این ساک رو میزدم خیلی وقت پیش با آبش دهنمو پر کرده بود ولی برای تو باید فکر دیگه کرد . بعدش بلند شد و دستمو گرفت و گفت بیا ادامه کار رو باید تو اطاق خواب برات حلش کنم و منو با خودش کشوند برد به سمت اطاق خوابشون … منم که کاملا مسخ زیبایی بی نظیر فروغ و اسیر شهوت وصف ناپذیر خودم شده بودم و توان هیچ مخالفتی رو نداشتم که هیچ ، انگار تو کونم عروسی بود که زودتر کص خواهرم رو فتح کنم ، چیزی که در طول عمرم تا اون لحظه بهش حتی فکر هم نکرده بودم . فروغ عزیزم با دستهای خودش لختم کرد و بعدش لباسای خودشو درآورد دوتایی روی تخت دونفره تو آغوش هم دراز کشیدیم و لبهامون به هم گره خورد ، با ور نمیکردم یکروز بتونم اینگونه عاشقانه و پرحرارت با فروغ عشقبازی کنم و لبهای همو وحشیانه بخوریم . در حین لب بازی یک دستم روی یکی از ممه های فروغ بود و حسابی فشار میدادم ولی بعدش با سرعت دستم به سمت پایین لیز خورد بین پاهاش قرار گرفت ، در اين لحظه فروغ پاهاشو برام باز ورد و دست من برای اولین بار با کص خیس فروغ تماس پیدا کرد . واااای چه لحظه دیوانه کننده ای بود برام . انگشتم رو لای چاک کصش گذاشتم و شروع کردم به مالیدن کصش . صدای آخ و اوخ فروغ حسابی در اومده بود و اونم همزمان کیر منو تو دستش بازی میداد . کم کم فروغ با مستی شهوت شروع کرد به حرف زدن و هی میگفت : جوووون قربون کیرم برم داداشی ، قراره با این اژدها جرم بدی ، فرزین کیرتو میخوام، دوسدارم منو حسابی بکنی ، آبتو میخوام و …
من دیگه تحملم سر اومد با این حرفهای فورغ آتش شهوتم گر گرفت روش خیمه زدم و کیرمو مالیدم به کصش و همزمان فروغ پاهاشو باز کرد و جمع کرد به طرف شکمش ، با عشوه ای دیوانه کننده گفت : داداشی یواش بذار توش ، کیرم خیلی گنده است ، جر میخورم ها ، این حرف فروغ عطش منو برای گاییدنش بیشتر کرد و سر کیرمو چند بار در شیار کص خیسش بالا پایین کردم و بعد به آرامی در سوراخش فشار دادم . لزجی کص فروغ باعث شد سر کیرم به راحتی داخل بره ولی کمی که فشار دادم تنگی کصش رو کاملا حس کردم ، چشما فروغ با یک حالتی از ترس در صورتش ، درشت شد و نفسهاش تند تر شد که حکایت از تحمل درد داشت ، فشار کیرم رو کمتر کردم و گفتم : شوهرت تو رو اصلا نکرده ؟ چرا اینقدر تنگی ؟ فروغ : عشقم من تنگ نیستم ، داداشم خیلی کیر کلفته ، تو کارتو بکن الان جا باز میکنه و این چراغ سبز به من جسارت داد تا با تمام قدرت فشار بدم و کیرم رو تا ته تو کص فروغ عزیزم جا کنم و صدای جیغ کوتاه اما بنفش فروغ فضای اطاق رو پر کنه . در همین حالت کیرم رو تو کصش ثابت نگه داشتم تا دردش کمی آروم بگیره و همزمان لبهای فروغ رو غرق بوسه های آبدار کرده بودم . منم در اثر لذت وصف ناشدنی از کص داغ و تنگ فروغ به زبون اومده بودم و عاشقانه های ناب در گوش فروغ زمزمه میکردم : خانمم دوستت دارم ، عاشقتم ، مرسی که منو به این ضیافت لذیذ مهمون کردی ، دلم میخواد هر لحظه بکنمت ، دلم میخواد دیگه مال خودم باشی … و فروغ میگفت : عشقم من همیشه مال خودتم ، نگران نباش ، هر وقت دلت خواست این کص برای تو آماده است و لحظه شماری میکنه ، کم‌کم کیرم رو به حرکت درآوردم و به آرامی عقب جلو کردم . صدای آخ و اوخ فروغ ترکیبی از درد و لذت بود ولی با تداوم تلمبه ها حس لذت غالب بر احساس درد میشد . اووووه عشقم اجیتو با… جرم بده ، این کص بفدای شوهر عزیزم ، خودم میشم جنده تو ، دیگه لازم نداری فکر کس دیگه ای باشی و … سرعت تلمبه ها بالا رفته بود و علی رغم درد زیر شکم ، احساس می‌کردم به لحظه اوج نزدیک میشم و این از صداهایی که بی اختیار از گلوم لابلای نفسهای تندم در می اومد معلوم بود . فروغ متوجه موضوع شد و پاهاشو به دور کمرم پیچید و گفت : آبتو میخوام ، دلم میخواد کنم پر از آب داغت بشه ، جنده تو سیراب کن از آب کمرت و با این حرفا دیگه به چیزی که میخواستم و ماه‌ها تجربه نکرده بودم رسیدم و با فشاری بی سابقه تمام کمرم رو توی کص عشقم فروغ خالی کردم و بی حال افتادم روش و نفسهام به بغل گوشش به تندی گوش و صورتش رو نوازش می‌کرد و فروغ هم مادرانه و سرمست از سکسی که داشتیم نوازشم می‌کرد و تو گوشم نجوا می‌کرد مرسی عشقم ، اگه بدونی زیر کیرم چند بار ارضا شدم ، مرسی که هستی …
و اینگونه صفحه جدیدی از روابط منو تنها خواهرم باز شد و الان که این خاطره رو مینویسم سکسهای من و فروغ هر بار تازه تر و هیجان انگیز تر از سکسهای قبلیمون میشن .
ببخشید که طولانی شد . خوش باشید .

نوشته: سعید


👍 45
👎 19
130101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

875150
2022-05-21 01:44:49 +0430 +0430

مهندسي نفت؟مأموريت هاي طولاني؟خواهرت برات فيلم پورن گذاشت؟همين سه مورد براي كسشعر بودنِ كستانت كافي بود.ديگر ننويس

5 ❤️

875160
2022-05-21 02:13:32 +0430 +0430

خودت، زن مرحومه و مغفورتو و خواهر جن.دتو باهم گا.ییدم

2 ❤️

875194
2022-05-21 05:18:40 +0430 +0430

من فرزین 26 ساله…
نوشته: سعید
عجب :/

1 ❤️

875197
2022-05-21 06:02:24 +0430 +0430

آخ که چقد دوس داشتم داستانتو
خودمو آبجیمو تصور کردم ما هم دو قلوییم و اونم شوهر و بچه داره
فقط برعکس تو من از بچگی آرزوم گاییدنشه و مجرد بود شبا میمالوندمش و لاپایی میکردمش هرچند خودشو به خواب میزد
الان تنها آرزو ریختن آبم تو کصشه ولی از وقتی شوهر کرده دیگه نمیذاره تو اون شرایط قدیم قرار بگیریم
میتونی به خواهرت بگی کمکم کنه و بگه چجوری کص آبجیمو صاحب شم
ممنون اگه جواب بدی

1 ❤️

875199
2022-05-21 06:30:59 +0430 +0430

میگم واقعا وقتی کیرت تا ته وارد میشه و تو اوج لذت همون جوری که اون کسشعرهای خنده داارو طلاوت میکردی
ی 2 رکعت هم نماز شکر هم بخون که تشکرت کامل بشه خخخ خخ

0 ❤️

875207
2022-05-21 08:30:01 +0430 +0430

چقد غلط املایی زیاد داشتی😑

0 ❤️

875237
2022-05-21 11:23:50 +0430 +0430

خاک برسرت

1 ❤️

875245
2022-05-21 12:39:59 +0430 +0430

👍🏻👍🏻👍🏻👍🏻

0 ❤️

875262
2022-05-21 15:16:35 +0430 +0430

مردم بچه ی کوچیک دارن هم سیگار میکشن هم مشروب میخورن
همینکارو میکنی فردا بچتم عین خودت کصخل میشه دیگه

0 ❤️

875307
2022-05-21 23:50:52 +0430 +0430

واقعا تفاوت کیرت وکیرم ونمیدونی دقیقا از اول داستانت هم خواهرت با کیرم جملات وپیش برد خودت هم کیرم وبکار بردی ،بالاخره کیرم وکیرت وکیرش همرو کردی تو کوس آبجی دوقلو طفلکی فروغ

0 ❤️

875486
2022-05-23 00:51:36 +0430 +0430

خواهرت جلو بچش مشروب میخوره و سیگار میکشه و پورن میزاره بعدش میاد با تو سکس میکنه ؟
یا ما داریم تو ی کشور دیگه زندگی میکنیم یا خونتون تو پورن هابه
جدیدا تو همه داستانا وقتی میخوان سکس کنن قبلش سیگار و قلیون میکشن و مشروب میخورن

1 ❤️

877035
2022-06-01 01:04:25 +0430 +0430

نمیدونم اینا چی میزنن😂😂😂

1 ❤️

877515
2022-06-03 22:16:44 +0430 +0430

فرزین
نوشته:سعید

0 ❤️

881360
2022-06-24 19:38:00 +0430 +0430

خاطره به وجود اومدنتو تعریف کردی😂

1 ❤️

895455
2022-09-15 18:36:44 +0430 +0430

چرا دماغت اینجودی شده ؟ 🤥

0 ❤️

907508
2022-12-21 01:18:16 +0330 +0330

لذتبخش بود

0 ❤️