از کمر درد تا گاییده شدن

1392/10/24

داستانی که براتون می نویسم بر میگرده به 4 سال پیش. زمانی که سوم دبیرستان بودم. من پسری هستم با قد بلند موهای قهوه ای و پوست سفید و بدن خیلی کم مو. طوری که رو سینه هام اصلان مو وجد نداره و فقط یکم مو دوره سوراخ کونم و کیرم هست که اونارو هم کاملا تمیز میکنم. 4 سال پیش بود که مامان و بابام و خواهرم رفته بودن پ شهرستان پیش مامان بزرگم اینا و من خونه تنها بودم. مثل همیشه دوستم رامین اومد خونمون تا با هم بساط عرق خوری راه بندازیم. عرقمونو خوردیم اما نه زیاد. یکم خوش بودیم. من 2 روز پیش تو باشگاه کمرم ضربه دیده بودو یکم دردمیکرد. به رامین گفتم که بیادو یکم ماساژم بده. اونم اومد و نشست کنارم و شورو کرد. منم دراز کشیده بودم. بعد رامین گفت انینطوری تسلط ندارم میشه بشینم رو پات؟ منم گفتم آره بشین. تا این لحظه فکرم رو درد کمرم بود اما رامین وقتی نشست دستشو برد زیر تی شرتم و منو مالید. یه حس خوبی داشتم. کم کم داشتم حشری می شدم اما به روم نیاوردم. رامین گفت تی شرتو دربیار تا خوبت کنم. منم از خذا خاسته دراوردم. بعد دو سه دقیقه احساس کردم داره کیرشو به کونم میماله اماصدامو درنیاوردمتا بماله. داشتم از این وضعیت لذت میبردم. از رو زرنگی بهش گفتم که این عرق منو بی حس کرده و اصلا دستاتو احساس نمی کنم تا راحت باشه و می خواستم ببینم تا کجا جرات داره جلو بره. همین که این حرفو زدم شلوارکمو تا نیمه ی کونم کشید پایین. چند لحظه بی حرکت موند. فکر کنم از دیدن کون سفیدو بی مو حیرت زده شده بود.اروم با دست لرزون کونمو نوازش کرد. منم داشتم از شدت هیجان سکته می کردم. اما دیدم دوباره داره کمرمو میماله. احتمالا می ترسید. به خاطر اینکه ای موقعیت از دستم نره آروم بهش گفتم راحت باش ناسلامتی دوستیما. انم لبخند زدوبا لحنی تحدید آمیز گفت درمیاراما. منم گفتم در بیار. سریع شلوارکمو کشید پایین و شورو کرد به مالوندن کونم. یهو دید پاشودو لباساشو دراورد. افتاد و از پشت بغلم کردوکیرشو چسبوند به کونم. وای که چه حالی میداد. منم کونمو براش بالا پایین می کردم. گردنمو از پشت می خورد و من داشتم از حال می رفتم. کم کم اومد پایین تر و کمرمو لیس میزد تا رسید به کونم. اول چنتا زد رو کونم بعد وحشیانه شورو کرد به خوردن. وقتی داشت اطراف سوراخمو می خورد من احساس میکردم بهترین لذت دنیا همینه. بعد بهم گفت برگردم و یکمم سینه هامو خورد. بعد گفت که عاشقمه و ازم خواس که کیرشو براش ساک بزنم. منم شوروع کردم. اول یکم کیرشو بوسیدم بعد آروم از پایین زبونمو کشیدم تا نوک کیرش و یهو کیرشو کردم تو دهنم اونم یهو داد زد. یه چند دقیقه ای براش ساک زدم تا کاملا کیرش لیز شودو آماده ی گاییدن شود. رامین اونقد پسر خوبی بود که وقتی خواست بکنتم باز ازم اجازه گرفت منم گفتم بکن. سره کیرشو گذاشت رو سوراخم و بازی داد. داشتم حال میکردم که یهو احساس کردم کونم جر خود دادی زدم که همه ی همسایه ها فهمیدن. گفتم بهش یکم یواشتر اولین بارمه. اونم به شوخی گفت منم اولین بارمه!! بعد آروم شورو کرد به تلمبه زدن منم داشتم حال میکردم. کیرشو داورد و خوابید رو زمین گفت بیا بشین رو کیرم. منم اومدم نشستمو بهش حسابی حال دادم. چند دقیقه بعد گفت آبم داره میاد کجا بریزم؟ منم کفتم بریز توش. انم بعده چند تلبه ابش اومدو ریخت تو کونم. وقتی آبش میومد باسنمو به طرز درد آوری با دستاش فشار میداد. بعد ریختنش همونطور افتادم روش و در حالی که کیرش تو کونم بود همدیگرو بغل کردیمو بی حرکت موندیم. بعد چند دقیقه باهم رفتیم حموم و نشستیم فوتبال زدیم. منو رامین از اون به بعد به مدت 3 سال هروقت موقعیت پیش میومد سکس می کردیم. ببخشید که طولانی بود. به دلیل اینکه داستان واقعی خودم بود مجبور شدم جزئیات و بیشتر بگم. اگه خوب بود بگید تا سکس های دیگه که با هم داشتیمو بنویسم. و همچنین سکسم با عشقم که باعث شد سکس با رامین و همجنس بازی رو کنار بزارم رو بنویسم.

نوشته: ساسان


👍 1
👎 0
131168 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410202
2014-01-14 10:54:37 +0330 +0330
NA

قشنگ بود بازم بنویس.
از کاشان هست اینطوری حال کنیم

0 ❤️

410203
2014-01-14 11:06:43 +0330 +0330
NA

اه از گی بدم میاد حالم بهم میخوره اولش که شروع شد فهمیدم گی هستش

0 ❤️

410205
2014-01-14 14:56:07 +0330 +0330

خیلی خیلی ماجرای قشنگی بود. خیلی هم خوب تعریف کرده بودی. امشب چقدر داستان گی توی سایت هست. دست ادمین درد نکنه. خیلی مزه داد این داستان هم.

0 ❤️

410206
2014-01-14 16:21:04 +0330 +0330
NA
0 ❤️

410208
2014-01-15 00:39:03 +0330 +0330
NA

وقتی علیرضا به همه نکات اشاره میکنه دیگه جایی برای نظر دادن نیست … :)

0 ❤️

410209
2014-01-15 01:00:33 +0330 +0330
NA

منم جای رامین بودم میکردم کون سفید کم مو رو،،،خوبه
بازم بنویس

0 ❤️

410210
2014-01-15 02:33:38 +0330 +0330

کپی بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . .
بچه کونی، تو همونی که داستان کون دادنت تو پادگان رو نوشتی. حالا همون داستان رو تو شهرستان نوشتی. کله کیری حالم رو بهم زدی. کون دادی که دادی، حالا چرا با نسخه‌های مختلف تعریف می‌کنی؟ شاشیدم تو ستون مهره‌هات، دیگه ننویس.

چه خوش میگویدش آن شاعر پیر
نیا پایین تو یکدم از سر کیر
بذار تا کون تو دروازه گردد
بده اکنون که بعدا می‌شود دیر

0 ❤️

410211
2014-01-15 02:41:19 +0330 +0330
NA

جوووووووووون قربون سولا تنگت

0 ❤️

410212
2014-01-15 07:12:27 +0330 +0330
NA

راست بود ؟

0 ❤️

410214
2014-01-28 12:31:36 +0330 +0330

مردم آنچه را که فکر می کنند بهتر است بگویند، می گویند؛ به عبارت دیگر دروغ می گویند"

0 ❤️

644283
2017-08-09 05:46:42 +0430 +0430

تهران سن بالا میخوام

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها