ازدواج دو مرد

1390/06/16

اين داستان نيست واقعيت است كه من باهاش كنار اومدم
دو تا داستان با نان ارش كه اسم مستعارمه ارسال كردم كه چاپ نشدن
من يك پسرم كه تاالان اوج شهوتو توبغل پسرخالم سعيد(مستعار)كه ديگه مثل شوهرمه تجربه كردم بچه خوشگلم.سينه هام سرحاله بدنم سفيده كون تميزي دارم تو. جملاتم از اصطلاحات بين خودمو سعيد كه فقط بين مابوده استفادميكنم
اينم ادامه داستان قبليه:باراهنمايي سعيدو كيرش رفتيم توحموم چشامو كه پربود ازآب كير يه لحظه پاك كردم آرايشم زيرلايه اي از اب كيرشوهرم مخفي شده بود كل صورتمو وتا روي سينه هام گرفته بود تو ايينه خودمو ديدم برا لحظاتي ازخودم بدم اومد دهنم مزه اب كير ميداد موقع شهوت زياد سعيد ميدونه چكارم كنه دوش آبو باز كردم داشتم صورتموميشستم چرب بود دفعه اولم نبود كه اينجوريم ميكرديهو حسكردم كمرداغ شدسعيد داشت ميشاشيد رو كمرم خواستم ازش جداشم كه محكم فشارش داد دم سوراخم داغ شدم شاشيدو رفت بيرون منم خودموشستمو رفتم بيرون يك راست رفتم از تويخچال براش شير موز اوردم 2ليوان خورد گفت گشنمه حق داشت زن داداشش برامون غذا گذاشته بود گرم كردم خورديم ساعت 11شب بود و وقت خواب رفتم تو وسايلم شرت نيم پاي صورتي رنگمو پوشيدم يه تشك يه پتو بسمون بود اتاق تاريك tvروشن دست سعيد. زير سرم گودي كمرم باشكمش پر شده بود توبغلش داشتم گرمش ميكردم براي سري دوم 30"بعد محكم فشارم داد دست چپمو انداخت زيرسرش خيلي آروم گردنمو مك ميزد شهوت ازتمام وجودم گذشت دوباره گردنمو خورد ناله هاي شهوت ناكم اوج گرفت پتو رو كنارزد دست انداخت زير زانوهام نشوندم روي كاناپه سريع يه كاندوم اورد ازشوق زيادبدن و سر سعيد كوچولورو ماچ كردم با كمك هم لباس كيرشو پوشيديم پاهامو داد بالا شرتمو اوردتا ساقم تا نوك كيرش سوراخمو لمس كرد چشمامو بستم دستامو گذاشتم كنار سوراخم لوپاي كونمو باز كردم اينقدر تو حس بودم كه نفهميدم كيرش كي رفت تو كونم به خايه هام فشار اومد اخه بين رونهاي تپل وسفيدم. گير افتاده بودن جابه جا شدم دوست داشتم ابشو بريزه تو كونم ميخواستم كونمو گنده كنه كاندومو از روي كيرش با دندونام كشيدم روي كير خودم تا نصفه سوارش كردم دراز كشيدم روي تشك تودست سعيد اب دهن ريختم تا بماله به كيرش گذاشتش تو كونم تا خودمو شل گرفتم كير يك وجبيش خزيد تو سوراخ كونم سوزش كم اما شيريني. داشت پتورو كشيد رو سرمون حال ديوانه كننده اي داشتم اروم تلمبه ميزد نميخواست زود ابش بياد بهتري حالت براي. يه كوني همين حالته زود بدنامون عرق كرد دستاي سعيدو فشار ميدادم گفتم اينبار بريزش تو شكمم واقعا حس ميكردم زنشم تندش كرد كونمو ميدادم بالا تا حالش بيشتر باشه فشار ميداد تا جاييكه داد زدم داري جرم ميدي سوراخ كونم و دهنم يكي شدن داشت ارضا ميشد10"سوارم بود تندش كرد كير خوشگل شوهرم تا خايه مهمون كونم شده بود اه بلندي كشيد داغي اب كيرش. آتشم زد خودشو خالي كرده بود تو من شل شد نذاشتم از روي بدنم بلند شه فهميد. كيرشو بيرون كشيد دوتا تلمبه اولو يواش سوميو جوري زد كه حركت ابمو حس ميكردم ديوانه وار ميزد ابم اومد از سوراخ كونم اب ميومد. پشت تخمام خيس بود كون باحالي دادم كيرشو ماليد به كونمو ولم كرد
ادامه دارد…

نوشته:‌ آذر


👍 3
👎 0
34917 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

297209
2011-09-07 05:20:07 +0430 +0430
NA

اول :D داستان بود این؟

0 ❤️

297210
2011-09-07 05:49:53 +0430 +0430
NA

دوباره درسايت بازمونده يه ديوونه اومده يه کس شعري نوشته،اينجاسايت سکسسي يابچه کونيها،ها؟

0 ❤️

297211
2011-09-07 07:03:01 +0430 +0430
NA

بردیا
بهار بهت تبریک میگم اول شدی

تو کارو زندگی نداری من هر وقت اومدم تو

این سایت تو انلاین بودی

فک کنم از ادمینای همین سایتیا

0 ❤️

297212
2011-09-07 09:47:37 +0430 +0430

چقدر تحقیر کنندس واسه یه مرد وقتی این داستانو بخونه

0 ❤️

297213
2011-09-07 11:25:51 +0430 +0430
NA

اوففففففففففففف گوزیدییییییییییا پوشو
پوشو برو گمبشو :& :&

0 ❤️

297214
2011-09-07 12:00:19 +0430 +0430
NA

دهن گاییده برو یه سایت گی پیدا کن بچه مضلف اینجا جای بچه مضلف ها نیست.دیگه هم داستان ننویس که یکی مثل سپیده58 بیاد این چرت وپرت ها رو در مورد دو مرد بنویسه.مولا علی حق داشت لواط کارها میکرد تو چاله دود درست میکرد تا بمیرن.البته حکم مولا واسه تو زیاده تو باید بری حوزه علمیه واسه شب جمعه ها خدمت کنی X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X( X(

0 ❤️

297215
2011-09-07 12:21:35 +0430 +0430
NA

زياد انتظار ندارم از يه عقب مونده ذهني كه چيز بهتر از اين بنويسه ولي اين داستان نبود به كل ريدن بودن يابو بدبخت يهو ريدي برو خودت را بشور همچين اين بدبخت را كردن كه بجاي گوزيدن همش ميرينه اين اخري را هم كه ديديد با مخش ريد

0 ❤️

297216
2011-09-07 14:22:09 +0430 +0430
NA

برو گمشو بچه کون تا نیامدم تو رو با شوهرت نگاییدم

0 ❤️

297217
2011-09-07 15:29:14 +0430 +0430
NA

:& :&

کیرم توی تخمای بابات با این آب منی که ریخت تو ننت …
واقعا برات متاسفم
بای

0 ❤️

297218
2011-09-07 15:51:27 +0430 +0430
NA

از اين داستنها حالم بهم ميخوره

0 ❤️

297219
2011-09-07 16:07:44 +0430 +0430
NA

کس شعری بیش نبود (|: >:)

0 ❤️

297220
2011-09-07 16:09:34 +0430 +0430

endmaramخیلی واسم جالبه حرف من چرت و پرته؟یعنی واقعا از خوندن داستان لذت بردی؟من وقتی داستان یه فاحشه رو میخونم که از زیر خوابیدن مردای مختلف لذت میبره به اینکه همجنسم اینجوریه احساس حقارت میکنم و مطمئنم مردها هم از اینکه همچین ادمی میبینن همین حس رو پیدا میکنن
تو هم بهتره داستانتو نقد کنی و به او بپری به جای اینکه به من توهین کنی چون من از وقتی درمورد داستانها نظر میدم به هیچکدوم از بچه های شهوانی توهین نکردم و احترام همشونو حفظ کردم پس شما هم به بقیه کاربرا احترام بذار

1 ❤️

297221
2011-09-07 20:38:08 +0430 +0430
NA

گي نميخونم خوشبختانه ;-)

0 ❤️