به دوستان عزیز واقعا حق میدم که فحش بدن بابت داستان.
هم کوتاه
هم اولاشه سکسی نشده هنوز
هم اولین بارمه مینویسم و معلومه خیلی سوتی میدم و بد مینویسم.
ولی بگم کاملا واقعی هست و ادامه داستان عکس های سارا رو میزارم با نشون که کاملا متوجه بشین که واقعی هستیم.
این داستان رو مینویسم تا روحیه ما رو کاملا بفهمید و شاید یه نفر سوم کامل پیدا کنیم.
تو اینستاگرام اولیننفر سومرو پیدا کردیم
بعد از یک هفته چت کردن سارا با امیر(نفر سومون)
اولین قرار رو گذاشتیم .
چون من خیلی استرس داشتم ترجیح دادم که فقط سارا رو برسونم و خودم ناشناس دنبالشون برم.
زوج های عزیز ک تجربه دارن دقیقا میدونن از چه استرسی دارم صحبت میکنم.
یه ساپورت نازک و کوتاه با یه مانتو کوتاه جلو باز ک کامل سینه ها رو به نمایش میزاشت.
+من از استرس دارم میمیرم
-یا انجام بدیم یا کلا بیخیال بشیم
+سارا تو اصلا استرس نداری؟
-دارم ولی نه اندازه تو،قراره یه چرخ بزینم اونم کلا تو ماشین تو هم که دنبالمونی از چی نگرانی؟
+نمیدونم فقط مراقب باش.
پیاده شد و رفت سمت ماشین امیر
یک ساعتی تو ماشین چرخیدن منم گ از پشت داشتم دنبالشون میکردم پشخص بود ک امیر داره در حال رانندگی یه کار هایی میکنه.
خلاصه اتفاق خاصی تو اولین اجرای فانتزی ما نیفتاد جز دستمالی همسر سکسیم.
سوار ماشینم که شد کاملا استرس رو میشد از صورتش دید که من چه واکنشی نشون میدم.
+چه خبر سارا خانوم چی گفتین کاری کرد؟
هیچی نشستیم از شروع فانتزی و سواب های معمولی که کی اول پیشنهاد داد و چی شد تو فانتزی اومدین و…
+خب دست زد بهت؟
اره دست انداخت دور گردنم یکم شوخی کرد تمام تنم استرس بود، دسشو کرد زیر سوتینم و شروع گرد سینه هام رو مالوندن
+چطور بود ادامه بدیم یا نه؟
اولش استرس داشتم ولی الان که میبینم تو کاملا اوکی هستی و نظرت عوض نشد به اون لحظه فکر میکنم ک من تو ماشین یه مرد دیگه دارمدستمالی میشم و شوهرم از پشت داره دنبالم میاد و میبینه شهوتی میشم
+پس ادامه میدیم😍 قرار سکس گذاشتین؟
-پنج شنبه قرار برم خونش
تازه یک شنبه بود و تا پنج شنبه قلبم داشت میترکید از استرس
بلاخره پنج شنبه شد
سارا یه تاب تا بالای ناف پوشیده بود سینه هاش داشت لباسو پاره میکرد،یه ارایش خوب هم کرده بودو تازه از اپیلاسیون امده بود کل پاهاشو کسو کونش برق میزد،یه شلوارک جذب هم پوشیده بود که از جلو خط کسش معلوم بود از عقب هم لوپ های کونش گردیش تو چشم بود
روی این تیپ یه مانتو پوشید برای مخفی کردن تیپش
+اون تیپ و این مانتو؟
_دو ماه دیگه راحت میشم الان لباسام رو بابام ببینه گیر میده.
(چون نامزد بودیم و دو ماه به عروسی مونده بود هنوز خونه خودمون نرفته بودیم)
ساعت ۱۲ رفت پیش دوست پسرش و ساعت ۴ برگشت
تو این ۴ ساعت شهوت و استرس داشت دیونممیکرد
الان در چه حالیه؟ یعنی الان کیر یکی دیگه تو کس همسر تازه عروس منه؟
کاکولد ها دقیقاس میدونن چی میگم
یه جا قراد گذاشتم و رفتمدنبالش
+سلام چه خبر چی شد؟
_سلام هیچی رفتیم خونه
+همین؟رفتین تونه اومدین؟کاری نکرد؟
یکم لحنم تند بود اصلا حواسم نبود و همین باعث شد سارا یکم بترسه ک نکنه کارش اشتباه بود
+ببخشید اخه پر از شوقم بفهمم چی شد؟
-رفتم ازادی اومد دنبالم رفتیم سمت خونه سفارش ناهار داد ناهار رو خوردیم از خودش تعریف کرد از خودش از خانومش
+متاهل مگه؟
-اره ولی همسرش خیلی سرده و ارضاش نمیکنه
+خب؟
نوشته: سعید.سارا
حاجی نفر سوم خواستی خبر کن یه جور بکنمش آبش بپاشهههه
زوجیم ۳۰ ۲۶ تهران،دوس داشتی پیام بده آشنا بشیم
❤❤❤داستانت عالی بود لذت اش وصف ناپذیره
ادامه بده
بهترین تصمیم رو واسه زندگیتون گرفتین
خیلی خوب بود عزیزم
قربون کص رویا جونت برم من ، کاش میشد جلو خودت حاملش کنم
نفر سوم هستم از شیراز / آیدی اینستاگرام nafar_sevom_zojshz
فقط میتونم بگم خاک تو سرت 😂