امتحان فیزیک

1390/03/11

سلام من مریم هستم 2 سال پیش پسر عمم که جند سال ازم بزرگتره شب امتحان فیزیک اومد خونمون تا به اشکالاتم برسه از اونجا که سعید پسر سر به زیر و خوبی بود وما خانواده تقریبا مذهبی بودیم ومن پیش سعید با حجاب میگشتم ولی با این حال 2تایی تو اتاق من داشتیم درس میخوندیم ولی در اتاق باز بود منم تا اون موقع نه فیلم سکسی دیده بودم نه رابطه ایی با کسی داشتم خلاصه من دختری بودم با قد 176 هیکلی متناسب موهای خرمایی با باسنی خیلی خوش فرم که اینو دوستام بهم گفته بودن بیرونم همیشه متوجه بودم که چشم همه مردا به کونمه وهمیشه به کونم متلک میگن خلاصه موقع رفع اشکال من متوجه شدم سعید یه جور دیکه نگام میکنه یه بارم که مسله سخت حل کردم با دستش زد به رونم که من خیلی جا خوردمو ترسیدم خلاصه تا دیر وقت درس خوندیمومامانم اینا هم تو حال تلوزیون میدیدن شب دیر وقت سعید می خواست بره که بابام نذاشت خونه ما هم اپارتمان بود 2 خوابه بنابراین سعید تو حال خوابید مامانم اینا تواتاق خودشون منم دندونامو مسواک زدم رفتم اتاقم روسریمو باز کردمو لباس راحتیمو پوشیدمو رفتم سر جام از استرس امتحان نمیتونستم بخوابم 45 دقیقه ایی بود که همه خوابیده بودن که یهو حس کردم یکی اروم اروم وارد اتاقم شد اولش فکر کردم مامانمه چشامو باز نکردم وقتی اروم پشتم دراز کشید از بوی عطرش مطمن شدم سعیده چون بوی عطرش موقع درس دادن یادم بود دلم داشت از دهنم میومد بیرون خودمو زدم به خواب گفتم الان میره اگه برگردم پررو میشه که تو این افکار بودم که دیدم اومد زیر لحافمو چسبید از پشت به من داشتم سکته میکردم اگه یکی بیاد جی میشه؟از ترس ابروم صدام در نیومد از پشت اروم بغلم کرد گردنمو شروع کرد به بوسیدن اونقدر دلهره داشتم که هیچ لذتی درک نمیکردم همرزمان که گردنمو داشت بوس میکرد دستشو اروم از زیر لباسم رسوند به سینه هام منم سوتینمو نبسته بودم خلاصه سینمو تو یه دستش کرفته بودو گردنمو بوس میکرد یهو حس کردم چیزی مانند ساعد دست چسبید به کونم ولی زود جاشو درست کرد گذاشت درست وسط چاک کونم از اونجا که شلوارم خیلی نازک بود خیلی خوب داغی کیرشو حس میکردم که خیلی واسم خوشایند بود همینجوری داشت کیرشو رو شلوارم به کونم میمالید که حس کردم شورتم خیش شده همینجوری چشام بسته بودمو که دیدم دستش که با سینم بازی میکرد داره میره پایین تر دستشو خیلی اروم با احتیاط رسوند به چاک کسمبرای اولین بار بود که دست پسری بدنمو نوازش میداد منم که کسم خیسه خیس شده بود خیلی خوشم اومده بود هی انگشتشو میکشید رو کسمو با سوراخ کسم بازی میکردو هی مریم جونم میگفت فکر میکردم بلند میشه میره که دیدم نه خیر اروم اروم ذستشو از کسم کشیدو شلوارمو داره میکشه پایین یهو برگشتم تا خواستم چیزب بگم لبامو با لباش گرفتو بد جوری میمکید منم دیگه نتونستم مقاومت کنم هی زور دادم ولی نمیشد تا لباشو برداشت اروم گفتم بسه سعید تورو خدا یکی میادکه گفت داره تموم میشه فقط چند دقیقه شلوارو شورت خودشو دراورد خواست شورت منم در اره که با دستام گرفتم ولی نشد زورم نرسیدخلاصه شورت شلوار منم در اورد حالا تخت فقط با یه پیرهن بغل سعید بودم 2 تامونم به پهلو خوابیده بودیم یه دستش زیر سرم بود با دست دیگش کیرشو میمالید به کسم که خیلی واسم خوب بود سرشو اروم گذاشت رو سوراخ کونم هم سوراخ کونم هم کیرش از اب کسم خسی بودن گرمیه سر کیرشو تو کونم با دردی شدید حس کردم که همونجا سرشو نگه داشت تو گوشم اروم گفت دردت اومد دستم که زیر سرته ساعدشو گاز بگیر منم سرمو به نشانه قبول پایین اوردم که دیدم فشارشو بیشتر کردو کیرش اروم رفت تو کونم میدونستم هنوز نصفش نرفته از درد داشتم میمردم می خواستم داد بزنم که محکم دستشو گاز گرفتمو انگار منتظر همین کار من بود که همه کیرشو فشار داد تو اون سوراخ تنگ کونمچشامسیاهی رفت تماس خایه هاشو با کسمو حس میکردم چند لحظه تو همون مدل موندیم جوری دستشو گاز گرفته بوذم که حس میکردم الان کنده میشه اروم اروم کیرشو کشید بیرون فکر کردم تموم شد 2باره فشار داد تا ته تو داشت اروم اروم تلمبه میزد که یهو تند تند شد تلمبه هاش صورتمو کرد طرف خودش گفت مریییییییییییییییییم لبامو گرفت با لباش میمکید حس کردم یه چیز داغی داره فوران میکنه تو کونم عوض هر چی درد بود دراومد فهمیدم تموم شد بوسم کردو نوازشم میکرد بهم می گفت خیلی و قته منو میخواد فرداش امتحان فیزیکم عالی شد با اینکه خیلی درد داشتم الانم که دارم اینو واستون می نویسم 2 ساله ازدواج کردیم.

نوشته:‌ lمریم


👍 0
👎 0
35577 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

284152
2011-06-01 01:08:18 +0430 +0430
NA

اصلا داستانتو باور نکردم توهمی بیش نبود اومد راحت گذاشت تو کونت تو هم هیچی نگفتی فقط گازش گرفتی؟؟؟ولی واسه کسایی که این شرایط شاید براشون پیش بیاد میگم اگه تو این شرایط قرار گرفتین خودتونو به خواب نزنید/ حالا تخت فقط با یه پیرهن بغل سعید بودممنظورت لخت بوده دیگه؟؟؟

0 ❤️

284153
2011-06-01 01:12:01 +0430 +0430
NA

جالب بود
عجب تختی داشتی که باوجود این همه تکون صداش در نیومده
اینکه فرداش تونستی راه بری و آبروت نرفته هم جای تعجب و شکر داره
موفق باشی

0 ❤️

284154
2011-06-01 01:26:06 +0430 +0430
NA

روی تخت 1نفره وقتی همون 1نفر روش تکون بخوره کل اهل خونه بیدار میشن وای به اینکه اگه 2نفر باشن و در حال سکس.
باز جای شکر داره که اومد باهات ازدواج کرد

0 ❤️

284155
2011-06-01 01:27:20 +0430 +0430
NA

من نظر خاصی ندارم
در کل انشاءالله خوشبخت بشید…

0 ❤️

284156
2011-06-01 01:58:41 +0430 +0430
NA

من کلا دیگه حال داستان خوندنو نداشتم!اما الان از زور بیکاری خوندم
خوشمم نیومد!

0 ❤️

284157
2011-06-01 02:05:31 +0430 +0430
NA

نازنازی
اون آر پی جی رو بیار یکم جیزززش کن

0 ❤️

284158
2011-06-01 02:55:47 +0430 +0430
NA

فقط يه داستانه معمولي بود.
ارا کجايي داداش دلم برا داستانات تنگيده.

0 ❤️

284159
2011-06-01 03:21:34 +0430 +0430
NA

داستانت زياد خوب نبود و باور كردنش خيلي سخته!ولي اگه واقعي بود(عجيب شك دارم!)اميدوارم خوشبخت بشيد.

0 ❤️

284160
2011-06-01 04:33:12 +0430 +0430
NA

چه خوب كونرو دادي و باهات ازدواج كرد؟ عجب! الان بهت تو دعوا نمي گه كوني؟اكه كفت" بهش بگو كون كنه!پس كونرو دادي و سكوت هم رعايت كردي؟ راسشو بگو " وسط درس فيزيك "مثلا درس اهرم نيوتون از كيرش جاي اهرم استفاده نكردي؟اخه الكي كه نميان تو تخت يه دختر اونم فاميل " ازكون بگانش " عجب خايه اي داره شوهرت “اندازه كونت " چون اگه بابات يا يكي ديگه بلند ميشد بره مثلا بشاشه يا بابات بره حمومي چيزي” كه هم كون تورو پاره ميكردن هم اهرم پسرعموتو از ته ميبريدن "بي چاره نيوتون!

0 ❤️

284161
2011-06-01 07:46:09 +0430 +0430
NA

کونی دادی ، شوهر کردی ، چه خوش بود
خوشا آن کیر به کونی که تو خوردی

حالا اون که گذشت و طرف اومد گرفتت. اما هواست باشه دفعه بعد وقتی خوابی اگه کسی اومدد پشتت بخوابه اون منم. و نمیخوام باهات ازدواج گنم. فقط می خوام بکنمت و برم. داد و بیداد راه نندازیاااااااااااااااا

0 ❤️

284162
2011-06-01 09:45:03 +0430 +0430
NA

اااااااااااااههههههههههه
خيلي كيري بوووووووووووووووود
آخه كدوم كسخولي باور ميكنه
حقته سيره فحشت كنم
تو جنده اي كه اوووووومد و كرد تو كونت و تو فقط گازش گرفتي
آخه اگه جنده هم باشه همچين شرايطي نداره
اهههههههههههه
ريدم تو شخصيتت و داستانت و كل خانوادت
اصلا گوه تو صورتت با منجنيق

0 ❤️

284163
2011-06-01 13:30:00 +0430 +0430
NA

آقا ما پسر تو فاميلمون زياد داريم اگه بريم بهشون بديم ميان باهامون ازدواج ميكنن؟؟؟؟ عجب !!!

0 ❤️

284164
2011-06-01 13:59:51 +0430 +0430
NA

نتیجه گیری از این داستان

قابل توجه خانوما کون بدین شوهر گیرتون میاد

0 ❤️

284165
2011-06-01 18:47:45 +0430 +0430
NA

خوبه ديگه! الان فصل امتحانهات هستش داستانها هم مناسبتي شده! بله! موفق باشيد!

0 ❤️

284166
2011-06-01 23:47:15 +0430 +0430
NA

هي من ميخوام فحش ندم ولي نميشه آخه تو چه … بودي كه گذاشتي به همين راحتي بزاره تو كونت به نظر من قوه تخيل خوبي داري

0 ❤️

284167
2011-06-06 03:48:31 +0430 +0430
NA

daastaano migam haghighate
dokhtar az khaanewaadeye
mazhabiye

0 ❤️

284168
2011-06-06 03:50:33 +0430 +0430
NA

age tajaawoz ham bokoni
az tarse khaanewaadash

0 ❤️

284169
2011-06-06 03:54:46 +0430 +0430
NA

sedaash dar nemiyaad

0 ❤️

284170
2011-06-06 03:55:48 +0430 +0430
NA

chon awal khodesh ro zire
kotak khaanewaadash migire

0 ❤️

284171
2011-06-06 03:57:07 +0430 +0430
NA

taaze roosham baa
khoonewaadash baaz nist
man chand khaatere mesle
in az dowraane jawoonim daaram

0 ❤️

284172
2011-06-11 16:34:21 +0430 +0430
NA

آخرش هم مينوشتي صبح شد و از خواب بيدار شدم دختره ي كون ده آبروي ما دختر ها رو هم با اين كارات بردي!

0 ❤️