امیر و عشق خواهرزن

1393/05/31

با سلام خدمت بچه های شهوانی داستانی که میخوام بگم داستان واقعی سکس من و خواهر زنمه . ولی از اونجایی که این داستان توی خانواده س و ممکنه یه روزی مشکل ساز بشه من از اسمهایی استفاده میکنم که واقعی نیستن. اسم خودمو میزارم امیر ، زنم مینا ، و خواهر زنم مهسا من 29 سالمه و حدود 3 سال که ازدواج کردم ، از ته دل عاشق زنم هستم و حاضر نیستم دنیا رو باهاش عوض کنم اما همیشه تنوع طلبی توی سکس داشتم. البته بعد از ازدواجم غیر از اینکه با خواهر زنم رابطه داشته باشم هیچوقت بهش خیانت نکردم . مهسا 33 سالس و 3 سال پیش از شوهر معتادش جدا شد. از روز اولی که من دیدمش به طرز عجیبی ازش خوشم میومد. هم اخلاقش هم نوع حرف زدنش ، هیکل خیلی سکسی نداره ، اما به شدت چهره زیبایی داره ، چشمای رنگی ، و صداش آدمو دیوونه میکنه . بدن سفید و کم مویی داره اما یکم شکم و پهلو داره . کون خوشکلی داره، تپل و سفید . خانواده زنم اهل حجاب و پوشوندن و این حرفا نیستن . و همیشه خواهر زنامو با تاپ و شلوارک دیدم. اما هیچ کدوم مثل مهسا نبودن ، و بهشون حسی نداشتم. اما مهسا از روز اول تو ذهن و فکرم بود .هرجا قرار بود بریم میومد تو ماشین ما . و تمام سفرهارو دوست داشت کنار ما باشه .

ماجرایی که میخوام بگم مربوط میشه به شهریور پارسال که همه رفته بودیم شمال . هوا عالی بودو تقریبا 3-4 بار خونوادگی شنا کردیم . یه روز مونده بود به برگشتنمون ، که من گفتم بریم دریا ، همه مخالفت کردن جز مهسا . مینا هم گفت دیگه روز آخری میخواد بره بازار . خلاصه من و مهسا رفتیم دریا . طبق معمول چادر رو زدیم کنار ماشین و من رفتم توی چادر رو لباس عوض کردم و با یه شلوارک رفتم توی آب . به مهسا چند بار گفتم بیا ، گفت الان حال ندارم. خلاصه من رفتمو بعد از حدود 15 دقیقه ای مهسا هم رفت توی چادر رو شالو مانتوشو عوض کردو اومد توی آب . وقتی نزدیک شد چشمم افتاد به سینه هاش که سوتین نداشت . کامل میشد نوک قهوه ایشو دید. منم که داشتم راست میکردم راهمو گرفتم رفتم و شنا کردم تا از سرم بپره. چند دقیقه ای برای خودمون شنا کردیم تا مهسا گفت بیا قلاب بگیر تا شیرجه برم . هر بار که میومد شیرجه بره نگاهم میوفتاد به سینه هاش و باز داغ میکردم . کم کم داشتم از خود بی خود میشدم .زد به کلم که یکم شیطنت کنم. چند باری میرفتم زیر آب و زیرشو میکشیدم تا بیفته توی آب و توی اون شلوغی یه دستی به بدنش میزدم . اونم که بیشتر از من خوشش اومده بود گفت پاهاتو باز کن تا زیر آبی برم . وقتی میخواست رد بشه دیگه به همه جای من دست میزدو چند باریم دستش خورد به کیرم.دیگه داشتم میپکیدم . تا اینکه گفت میره بالا . منم صبر کردم تا کیرم بخوابه بعد برم بالا . وقتی رفتم بالا مهسا تو چادر بود. از تو چادر گفت از توی صندوق ماشین لباساشو و حولشو بدم. فکر میکردم فقط شالو مانتوه. در ساکو باز کردم دیدم شورتو سوتینو شال و مانتو رو آماده کرده رو هم. منم برداشتمو رفتم دم چادرو خودمو زدم به اون راهو زیپو کشیدمو با سر رفتم تو. سرم که اومد بالا دیدم مانتوشو در آوورده و فقط ساپورت پاشه . تا منو دید پرید یه گوشه و سینه هاشو گرفت . یهو گفت چرا میپری تو؟ گفتم مگه طوری شده حالا. گفت نه . رفتم توو زیپو کشیدمو لباساشو بهش دادم . گفت چرا نمیری پس . گفتم من نگات نمیکنم. سرمو انداختم پایینو جلوش لباسامو در آووردم. خودمو خشک کردم . همینجوری که داشتم خودمو خشک میکردم دودل بودم بهش حرف دلمو بگم یا نگم. اینقدر داغ شده بودم که حرفاو کارام دست خودم نبود. دل زدم به دریاو بهش گفتم مهسا من عاشق مینام خیلیم دوسش دارم اما همیشه ازت خوشم میومده. گفت زشته این حرفا . گفتم مگه دوست داشتنم زشتی داره . خوب خوشم میاد ازت. گفت خوشت میاد ازم که چی؟ گفتم که بعضی وقتا باهم تنها باشیم . برای خودمون خوش بگذرونیم . گفت منم بدم نمیاد ازت اما میترسم مینا بفهمه ، هردومونو میکشه .گفتم اگه حواسمون جمع باشه طوری نمیشه . گفت حالا که تو چادر نمیخوای کاری کنی . گفتم نمیشه که . اما یه لبو که میشه بوسید و بهش نزدیک شدم و لباشو بوسیدم . عجیب حسی داشتم . یکم که لب خوردیم گفت بسه گشت میاد بدبخت میشیم. منم عقب وایسادمو لباس عوض کردنشو نیگا کردم. گفت خوردیم اینقدر نگا کردی . رفت سراغ ساپورتشو ، در آووردش . منم آماده برای دیدن اون چیزی که میخوام . وقتی کشید پایین یه شرت مشکی لامبادا داشتو رونای سفید که داشت میترکید . گفتم شرت برات اووردم. اونم پشتشو کردو شرتشو عوض کرد ، اما چون حوله رو خودش انداخته بود نتونستم کس و کونشو ببینم. خلاصه رفتیم ویلاو منم که داشتم میترکیدم خدا خدا میکردم تو ویلا کسی نباشه . تو راهه برگشت بهش گفتم مهسا اگه ویلا کسی نبود بیا یکم خوش بگذرونیم، گفت نه . وقتی برگشتیم شهرمون. خوشبختانه یا متاسفانه اون روز ویلا خالی نبودو منم نتونستم کاری بکنم. تا اینکه برگشتیم شهرمون. هر روز تو خماری مهسا میگذشت تا اینکه سه ماه بعد شدو کل خونواده زنم میخواستن برن شیراز ، منم به خاطر شغلم نمیتونستم برم . شانسم زدو مهسا هم بهش مرخصی ندادن سه روزو مجبور شد بمونه . منم از خدا خواسته . همون لحظه ای که رفتن شیراز اس ام اس دادم به مهسا که شب خونه تنها نمون. بیا پیش من . فقط بهش گفتم بره خونشون و تلفن خونه رو روی موبایلش دایورت کنه . خلاصه نزدیکای غروب بود که رفتم خونه و حسابی خودمو ترو تمیز کردمو آماده شدم تا بیاد . زنگ خونه که خورد قلبم داشت میترکید . اومد بالاو همین که دیدمش یه لب مشتی ازش گرفتم . رفت مانتوشو در آووردو با تاپو ساپورت اومد نشست . براش چایی درست کردم و نشستیم خوردیم . بهش گفتم برو یه دوش بگیر سر حال بشی . گفت وسیله ندارم . گفتم تو برو همه چی هست . رفت توی حمومو داشت کاراشو میکرد منم زنگیدم پیتزا آووردن. از حموم که اومد شیشه ویسکی رو آووردمو همینجور که با حوله پیشم بود چندتا شات زدیم و پیتزا رو که آووردن رفت تو اتاقو وقتی اومد بیرون فقط شورت سوتین تنش بود. شاممونم خوردیم و کلی حرف زدیم . یکم که گیج شدیم رفتم رو کاناپه چسبیدم بهش. شروع کردیم به لب خوردن. انگار تاحالا لب ندیده باشم. آروم آروم دست کردم توی سوتینشو سینهاشو میمالیدم . سینه های سفید و بزرگی داشت. با اون نوک سینه های قهوه ایش حسابی بازی میکردم. سینشو از سوتینش در آووردمو شروع کردم به لیس زدنش . اولش یکم خجالت داشت تا اینکه دستشو گذاشت روی شلوارمو کیرمو سفت گرفت توی دستشو مالید. منم سوتینشو کامل در آووردمو یه سینشو میمالیدمو یکیشو میخوردم . نوک سینش یه بند انگشت زده بود بیرون . پیراهنمو در آووردو همش تنمو دست میکشید . دست گذاشتم روی رونشو داخل رونشو همش میمالیدم . اونم پاهاشو به هم فشار میداد داشتم گرم و خیس شدن کسشو حس میکردم . بلند شدم وایسادمو دستشو گرفتم بردمش روی تخت . شلوارمو کشید پایینو کیرمو سفت از رو شورت میمالید . بهش گفتم بدت نمیاد بخوریش . گفت نه و شرتمم در آووردم . کیرم مثل سنگ شده بود . آخه زنم هم پریود بودو 4 روزی نکرده بودم . تخمامو گرفت تو دستشو مالیدو کیرمو لیس میزد . جونم داشت از کیرم میومد بیرون .اما خوشبختانه تاحالا با ساک زدنو مالیدن ارضا نشدم . سر کیرمو میکرد دهنشو میاوورد بیرون . خیس که میشد برام میمالید. چند دقیقه که مکید حس کردم دیگه خسته شده . منم خوابوندمشو باز سینه هاشو خوردمو آروم زبون میزدم تا رسیدم به نافشو زبون میکردم توی نافش، شکمش داشت از شهوت میلرزید . منم بیشتر واسش میلیسیدم. رفتم پایینو با دندونام از روی شرتش لبه های کوسشو آروم گاز میگرفتم . اونم سرمو میمالید . اینقدر اینکارو کردم تا لبه شورتشو داد پایین و کسشو مالید به دهنم. یه کس تپل و سفید زیر اون شرت بود. منم امون ندادم و شرتشو کشیدم پایین . حسابی کسشو لیس میزدمو همش سینه هاشو میمالیدم. کسش شده بود خیس آب ، مونده بودم توی اون وضعیت اگه بخوام کاندوم بذارم از شهوت میوفته ، اگرم نذلرم که خطریه . دیگه گفتم جهنم. افتادم روش . کیرمو گذاشتم رو کسشو همینجور که لب میخوردم کیرمو میمالیدم به کسش . با دست کیرمو گرفتو کرد تو خودش . منم آروم کردم توشو تا بیخ که رفت گذاشتم اوجا بمونه . اونم همش خودشو تکون میداد زیرم و منم شروع کردم به تلمبه زدن. پاهاشو مینداخت دورمو منو به خوش فشار میداد . منم با تمام وجود داشتم میکردمش . از یه طرف حیفم میومد به این زودی ارضا بشم از یه طرف لذت زیادی داشتیم میبردیم . خودمو به زور نگه داشته بودم تا آبم نریزه . منو فشار داد حسابیو، داشتم حس میکردم استخونامو داره له میکنه . تمام کمرم و خنج میکشیدو بدنش عین یه کوره داغ بود . نمیخواستم آبم بریزه تو کسش ، اما آخرش پاشید توی کس نازش . منو گرفته بود تو بغلشو لبامو داشت گاز میگرفت که بالاخره تمام شهوتش خالی شد . یه دفعه همه اون فشار و زور تموم شدو بدنش شل شد. منم خیالم راحت شد که تونستم ارضاش کنم. بلند شدیم رفتیم حموم و دوتاییمون از شدت خستگی رو تخت خوابیدیم و صبحش دیر به کارمون رسیدیم. اون شب فوق العاده تموم شدو یه خاطره خیلی شیرین برامون موند. 2 شب بعد رو که همه سفر بودن رو پیش هم خوابیدیم اما دیگه سکس نکردیم و بیشتر عشق بازی میکردیم . بعد از اون بار 3 بار دیگه هم تونستیم باهم باشیم. اما هنوزم که هنوزه ازش سیر نشدم و دوست دارم بعضی وقتا کنارم باشه . توی جمع های خونوادگی خیلی رعایت میکنیم و مواظبیم کسی بویی نبره اما تا گوشه کناری گیرش میارم حداقل یه لب ازش میگیرم . البته همچنان عاشق زنم هستمو اون برام از همه چیز عزیزتره . امیدوارم سرتون درد نیومده باشه و خستتون نکرده باشم. جلو جلو بگم اونایی که میان زیر این داستان جای تشکر فوحش میدن ، از همینجا فحش ها رو حواله مبکنم خدمت ناموس گرانقدرشون .

نوشته: آ.ص


👍 1
👎 0
77208 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

432366
2014-08-22 16:35:40 +0430 +0430
NA

““البته همچنان عاشق زنم هستمو اون برام از همه چیز عزیزتره .”” تو میری خیانت می کنی، بعد می گی عاشق زنتی؟! بعد می خوای فحشم نخوری؟! خوب نمیشه که…تو یه بی شرفی که ناموس و وفا نمی دونی چیه…فقط دنبال کیرت می ری.

0 ❤️

432367
2014-08-22 17:04:58 +0430 +0430
NA

خوب نوشتی و غلط املایی هم نداشتی البته تا سطر آخر هیچ نکته ی منفی تو نوشته ات نبود اما اینکه در پایان با بدگویی و بی ادبی خواستی جلوی بد و بیراه بقیه رو بگیری خیلی ساده انگارانه بود و نتیجه هم در الطاف دوستان متجلیه . در ضمن چون باور دارم داستانت تخیلی نیست بهت یک نکته ای رو بگم : اگه تو رویا و خیالاتی که برای آینده ات ترسیم میکنی به همراه زنت خوشبختی و آرامش آرزو داری به ارتباط با خواهرش دیگه فکر نکن چون بهای این ارتباط خیلی بیشتر از چیزیه که فکر میکنی. باور کن

0 ❤️

432368
2014-08-22 17:41:25 +0430 +0430
NA

Like merci

0 ❤️

432369
2014-08-22 18:03:04 +0430 +0430
NA

ba mashti pesar movafegham
vali dastanet jaleb bud,mhub neveshte boodi,hamin ke ta akharesh khundan yani khub bude
afarin

0 ❤️

432370
2014-08-22 18:04:28 +0430 +0430
NA

“بعد از ازدواجم غیر از اینکه با خواهر زنم رابطه داشته باشم هیچوقت بهش خیانت نکردم”>>>خیانت میکردی شرف داشت بیشرف :|
" نوک سینش یه بند انگشت زده بود بیرون">>:|
کسکش روانی که عاشق زنتی ولی از خواهر زنت سیر نمیشی؟ :| شاشیدم به این غشقت :| مرتیکه ریقو جقی

0 ❤️

432371
2014-08-22 18:34:43 +0430 +0430

تورو خدا اسمه عشقو کثیف نکنین این کلمه واقعا مقدسه تو عاشق نیستی فکر میکنی که عاشقی جوابه خیانتتم با خیانت میگیری

0 ❤️

432372
2014-08-22 19:26:11 +0430 +0430

کیر سگ دهن بابای کس کشِت بره میمردی آخرش گوه زیادی نمی خوردی؟!!!
می خواستم فحشت ندم ولی الان زنتو میگام.
این همه کس و شر گفتی یه کم هم از کس و کون زنت بگو.اون که بهت حروم شد دیگه فرقی نمی کنه تو بکنیش یا من.بیا بی دریغ باشیم هموطن dirol

0 ❤️

432373
2014-08-22 21:06:56 +0430 +0430
NA

وقتی عاشق یکی باشی شهوتتم مال همونه پس کوس نگو مومن بگیر بخواب کیرم وسط پیشونیت


هرکی زیر پستم کامنت میزاره خره dirol

0 ❤️

432374
2014-08-23 04:57:52 +0430 +0430
NA

از نگارشت خوشم اومد بی ریا واغراقه…همه ادما هم تنوع طلبند چون سرشت ما اینطوره ولی بایدکنترل و مدیریتش کرد.یعنی به همسرت هم اجازه میدی حس تنوع طلبیشو ارضاکنه؟اونم با برادرشوهرش؟؟

0 ❤️

432375
2014-08-23 06:22:05 +0430 +0430
NA

آدم جقی :v

0 ❤️

432376
2014-08-23 06:25:39 +0430 +0430

داستانت دلنشین بود عالی هم نوشته بودی که از این بابت جای تبریک هم داری اما از بابت کاری که مرتکب شدی باید بگم حواست به حرکتی که انجام میدی جمع باشه مطمئن باش هفت خط عالم هم باشی یه جایی بند و آب میدی نمیخوام ادا دربیارم و جانماز آب بکشم من هم جای شما بودم مثل شما عمل میکردم ولی خیلی خیلی مواظب باش و سعی کن بعد چند جلسه سکس به یه نحوی رابطه را جمعش کن یا در حد سالی یکی دو بار محدودش کن موفق باشی

0 ❤️

432377
2014-08-23 07:04:18 +0430 +0430

تا اونجايي که گفتي رفتيم شنا درست بود…بقيش 90 درصد دروغ بود…ولي بزرگترين ارزوت اينه که خواهر زنتو بکنيا…؟//مگه نه؟؟جونه هرچي کونه مگه نه؟؟؟؟

0 ❤️

432378
2014-08-23 07:58:37 +0430 +0430

البته از اونجایی که زن و خواهر زن بسیار شبیه هم هستن ، اگر به قصد لذت نباشد
اشکال ندارد ، جایز است
والا …

0 ❤️

432379
2014-08-23 09:18:14 +0430 +0430
NA

جالبه دوستانی که بر ضد ادیان هستند طرفدار سکس گروهی و سکس با محارم هم هستند . یعنی کلا انسانیت نفی کردن . خیلی جالب هست .

0 ❤️

432380
2014-08-23 11:30:51 +0430 +0430

من چند خط اولشو خوندم دیدم خیلی کسشره و بیخی شدم وقتمو تلف نکنم
ولی با توجه به نظر بعضی دوستان که دستی بر آتش دارن معلومه ریدی
پس خیلی گوزو هستی
دیوثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثثث

0 ❤️

432381
2014-08-23 17:19:56 +0430 +0430
NA

ﺷﺮﻡ ﺑﮑﻦ ﺯ ﮐﯿﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﺎﻧﺪﻭﻡ ﺍﮔﺮ
ﺳﺮﺵ ﮐﻨﯽ
ﮐﯿﺮ ﺑﻪ ﻏﯿﺮ ﮐﻮﻥ ﻭ ﮐﺲ، ﺟﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﺗﻦ
ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ

0 ❤️

432382
2014-08-26 07:20:34 +0430 +0430
NA

باورکن اون سه روزه که زنت شیراز بود حداقلش یه بار داده، شک نکن

0 ❤️

432383
2014-08-28 19:31:06 +0430 +0430
NA

فقط مردم حشری ایران میتونن به یه سایت کاملا سکسی وارد بشن عضو بشن و بعدش مثل یه استاد اخلاق دیگران رو نصیحت کنند که خواهر زنت رو نکن مادرت نکن کون نکن. حالم از این تناقض ها بهم می‌خوره.

0 ❤️

432384
2014-08-29 07:46:37 +0430 +0430
NA

ریدم تو مغزت که زن ی موتادو گاییدی اونم بی کاندونم پس هزار درصد ایدز داری فوشم بت نمیدم که خدا زده تو سرت دیگه من نمیزنم

0 ❤️

432385
2014-09-12 07:03:28 +0430 +0430

جدا از موضوع داستانت یا واقعیت داشتن یا نداشتنش. نگارشت بدک نیست. هرچند می تونستی قسمت های اصلی سکسی داستان رو بیشتر توصیف کنی تا همزاد پنداری بیشتری بین خواننده و شخصیت های داستان ایجاد بشه.

0 ❤️