امیر و مهران

1392/06/30

من نوزده ساله بودم ک با امیر آشنا شدم. امیر پسر قد بلندی بود ک چهره ی کلاسیکی داشت… مو های مشکی اش انقدر براق بود که تو نور ب سورمه ای میزد! و دماغ قلمی و پوست سفیدش اونو عجیب شبیه مدل های فشن دیزاین کرده بود.امیر پسر آروم و تنهایی بود ک با آدمای زیادی دوست نبود و شاید بشه گفت من نزدیک ترین رفیق دوران زندگی ش بودم. اون یک سال از من بزرگ تر بود و پدر و مادرش تو کودکیش از هم جدا شده بودند,شاید ب خاطر همین بود ک یکم منزوی و گوشه گیر بود.اولین بار با امیر تو استخر آشنا شدم;اون روز برخلاف همیشه تنها رفتم استخر و امیرو دیدم ک خیلی ماهرانه شنا میکرد.واقعا تعجب کردم چون هیچ کسو ندیده بودم ک اونجوری شنا کنه.خیلی فرز و سریع!
وقتی ازش پرسیدم ک چطوری اونجوری شنا میکنه گفت از بچگی عاشق شنا بوده و تقریبا هفته ای 3-4 بار شنا میکرده,همونجا بود ک ازش خواستم تا با من هم تمرین کنه تا بتونم مثل اون شنا کنم.امیر قبول کرد و قرار شد دوشنبه ها و پنجشنبه ها همدیگرو تو استخر ببینیم…
چند هفته اول بد نبود ما تمرین می کردیم,البته وسط تمرین با هم درباره علایق و زندگیامون صحبت میکردیم,اینطوری شد ک من و امیر فهمیدیم چقد افکارمون ب هم نزدیکه,درواقع بعد از 3-4 هفته دیگه با هم صمیمی شدیم و چند بار هم با هم ببرون رفتیم.اما رابطه خیلی نزدیک ما تقریبا از ماه سوم آشناییمون شروع شد,تو این مدت من حس خیلی خوبی نسبت ب امیر داشتم و احساس علاقه زیادی بهش پیدا کرده بودم و ب نظر میرسید اونم ب من خیلی وابسته شده و اینو میشد از رفتاراش فهمید.
تا اینکه ی روز تو استخر بودیم و داشتیم با هم مسابقه میدادیم,در واقع مسابقه نفس گیری بود و میخواستیم ببینیم کی بیشتر نفس داره.اول من امتحان کردم و تقریبا یکی دو دقیقه دووم اوردم,بعدش نوبت امیر شد اون نفس گرفت و رفت زیر آب…نزدیک 3-4 دقیقه گذشت ولی بالا نیومد من نگران شده بودم ک یدفه دیدم بدن امیر صاف اومد بالا و رو آب قرار گرفت درست مث مرده ها. من ک خیلی ترسیده بودم از زیر اب بدنشو تو بغلم گرفتم و صداش میزدم ولی اون هیچی نمیگفت و انگار خفه شده بود,قلبم داشت میترکید! اومدم یکیو صدا کنم ولی اکثرا دور از ما بودن و بغل ما پر بچه خورده بود…بدن امیرو گذاشتم لبه استخر و اومدم بیرون,دو تا زانو هامو گذاشتم دو طرف بدنشو شروع کردم ب نفس مصنوعی دادن,همین ک لبمو گذاشتم رو لبش چشماشو وا کرو و بوس محکم از لبم گرفت,بعد بلند بلند خندید و گفت شوخی کردم!!
من ک تو شوک بودم هم میخواستم امیرو بابت شوخیش بزنم و هم چون حالش خوبه بغلش کنم.اما امیر پیش دستی کرد و یدفه بغلم کرد و پرید تو آب.تو بغل هم تا عمق 2 متر پایین رفتیم و اومدیم رو آب,دهنم پر آب شده بود ولی اصلا برام مهم نبود حس خیلی خوبی داشتم.وقتی رسیدم رو آب ب امیر گفتم خیلی خری ولی من عاشقتم بعد پریدم و لپشو ماچ کردم.امیر یه لبخند زد و گفت من بیشتر…
این اتفاق گذشت تا هفته بعد;دیگه از استخر بیرون اومده بودیم و میخواستیم بریم رختکن لباس بپوشیم…من حوله و وسایلمو برداشتم و رفتم تو ی پاتاقک رختکن,مایومو دراوردم و داشتم خودمو خشک میکردم ک دیدم امیر درو هل داد اومد تو و با نیشخند گف چیکار میکنی؟ من ک هل شده بودم حوله رو پیچیدم دور خودمو گفتم دارم خودمو خشک میکنم تو اینجا چیکار میکنی؟؟ گفت حالا مگه چی شده,ما مث داداش میمونیم عب نداره که,بعد یدفه مایوشو کند انداخت گوشه اتاقک رختکن,من ک از این همه رویی ک امیر برخلاف همیشه پیدا کرده بود کپ کرده بودم ساکت موندم…امیر گف حوله چیه پیچیدی دور خودت بعد یهو حوله منو کشید و انداخت رو چوب رختی.امیر خودشو بهن نزدیک کرد و گفت:خیلی دوست دارم مهران بعد اومد همونجوری لخت بغلم کرد و یکم از جلو خودشو بهم مالید,من ک داشتم سیخ میکردم بهش گفتم خیلی سکسی هستی امیر.
اینو ک گفتم دستمو بردم تا کیرشو لمس کنم,اونم ک خوشش اومده بودشروع کرد ازم لب گرفتن.امیر سیخ کرده بود و داشت حال میکرد بعد برگشت گفت میخوام کیرتو بخورم,رو زانو هاش نشست و کیرمو گذاشت دهنش بعد شروع کرد ب ساک زدن,حالا نزن کی بزن! دیگه داشت آبم میومد گفتم بسه. امیر بیخیال شد و گفت حالا بیا از پشت حال کنیم,پشتشو کرد ب منو گفت آروم بذار تو کونم .من اصلا فکرشم نمیکردم امیر ب من بده واسه همین از خدا خواسته کیرمو گذاشتم در سوراخشو فشار دادم,آخ ک چ کون نرمی داشت.اولش دردش اومد و گف آروم بکن تو.بعد من یکم ک عقب جلو کردم دیگه ساکت شد.بعد چند دقیقه کیرمو درآوردمو مالوندم در کونش.اونم هیچی نگف.آخر سر گفتم بیا من واست ساک بزنم,امیر قبول کرد و کیرشو ک نزدیک بود بخوابه داد دستم.من کیر نیمه شل شو گذاشتم تو دهنم و شرو کردم ب لیسیدن با زبونم,واقعا حال میداد! بعد کم کم سفت شد و گنده تر…منم تند تند ساک میزدم تا این گف ابش داره میاد,منم زود درآوردم و آبش ریخت رو زمین.همونجا یکم واسم جق زد تا آب منم دراومد بعد دو تایی اومدیم بیرون…
نزدیک 2-3 روزبعد دوباره با امیر رفتیم استخر و تو آب با هم حال کردیم.بعد از اون قضیه تقریبا هفته ای یکی دو بار با هم گی میکردیم…

نوشته: مهران


👍 0
👎 0
36956 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

399523
2013-09-21 06:58:50 +0430 +0430
NA

به من چه

0 ❤️

399525
2013-09-21 10:20:58 +0430 +0430
NA

ahay aghayuni ke deltun kir mikhad bedanid va agah bashid un 2nya ahmadinejad kunetuno mizarehaaaaa nagin nagofti…

0 ❤️

399526
2013-09-21 10:51:18 +0430 +0430

مرتیکه کون گشاد!
تو استخر اومد رو آب مردم از شما دور بودن؟ مگه دریا بودین؟ بعدشم کدوم استخری رفتین که نجات غریق نداشت؟
اون همه تو رختکن بودین کسی شک نکرد؟
توی آب چه جوری باهم حال میکردین؟
جواب بده جلقول!

0 ❤️