امین و زن عمو

1395/07/30

سلام من امین هستم داستانی که میخوام بگم مربوط به ۴ سال پیش هس وقتی عموم زن گرفت که اون موقع من ۲۲ سالم بود و تو دانشگاه درس میخوندم هیکلم بد نبود خلاصه عموی ۳۰ ساله ی من رفت یه زن گرفت که ۲۰ سالش بود و اهل تهران . خیلی بدن جذابی داشت قد ۱۷۰ وزن تقریبا ۶۰ سینه هاش اناری و کونشم که میزون بود . هر وقت میدیمش میخواستم جلو لباشو بخورم و تا صب عشق بازی کنم باهاش چون عاشقش بودم
خلاصه اینا بعد یه سال زندگی مشترک طلاق گرفتن چون عموم مذهبی بود و میگفت باید با چادر بری بیرون اونم قبول نکرد و طلاق گرفتن اون برگشت تهران و منم وقتی دانشگام تموم شد و کنکور دادم و از تهران قبول شدم و رفتم اونجا و زدم تو کار تدریس زبان تافل زندگی بد نبود بابام یه خونه برام خریده بود از دوستش خلاصه بعد این که تدریسم شروع شد یه گروه ۶ نفری ۴ تا پسر و ۲ تا دختر جلسه دوم بود که تازه میخواستم تدریس رو شروع کنم دیدم یه دختر با یه شلوار جین و مانتو تنگ اومد تو کلاس دیدم زن عموم هس عجب چیزی شده بود اومد تو و منم سلام و علیک کردم اون جلسه از سر میز بلند نشدم چون کیرم بد جور راست شده بود بعد این که کلاس تموم شد دیدم بیرون وایساده و منتظر تاکسی هوا تاریک بود گفتم بیاین برسونمتون اولش گفت نه بعدش گفتم آخه نمیشه یه روزی فامیل بودیم قبول کرد سوار شد . از زندگیش پرسیدم و فهمیدم بعد این که از عموم طلاق گرفته خونوادش گفتن باید بری که طلاق نهض هس اونم با مهریش خونه خریده و تنهاس منم گفتم که باهم یه چیزی بخوریم اونم قبول کرد رفتیم به هایدا و بعد این که شام خوردیم بردمش خونش بعد خدافظی رفتم خونه.
یواش یواش بیرون رفتن ها زیاد شد و صب جمعه که رفتیم دربند گفتم سارا یه چیزی که باید بگم گفت باشه گفتم خیلی وقته عاشقتم اونم گفت دروغ میگی و گفتم که خیلی وقته میخوامت دستاشو نگه داشتم بعد بوسیدم خلاصه رفتیم صبحونه و بردمش خونه اش بعدش از گونش بوسش کردم و رفت فرداش اس داد پایه ای بریم بیرون گفتم کلاس دارم و بعد کلاس قبول کرد ساعت ۳ که کلاسام تموم شد بعد استراحت رفتم کلاس تافل و ساعت ۷ تموم شد گفتم کجا بریم گفت هر جا تو بخوای امین رفتیم پارک آب و آتش بعدشم گفت بیا بریم خونه اش که تدارک شام دیده رفتیم و شام خوردیم بعدش داشتیم تلوزیون نگا میکردیم اونم تو بغلم بود که گفت امین حالا که عشق منی میذاری لباتو امتحان کنم منم گفتم آره لباشو گذاشت رو لبام خیلی داغ بود لباشو خوردم و سینه هاشو مالیدم نوکاش صیخ شده بود گفتم میشه آتیشم رو خاموش کنی قبول کرد لباسشو در آوردم و گردنش رو لیس زدم خیلی داغ بود کرستش رو در آوردم خیلی وقت بود تو کفش بودم ممه هاشو خوردم که گفت بسه نوبته کس داغ و خیسم هس رفتم پایین شورتش خیس بود گفتم شیطون بلا و شروع کردم به خوردنش خیلی خوش بو بود با چوچولش بازی کردم میگفت دیوث خودمی بخورش بعد ۵ دیقه آبش اومد گفتم یه کمی کیرم رو میخوری شلوارم رو باز کرد هی لیس میزد نمی کرد تو دهنش دیونم کرده بوود گفتم بخور حشرم زده بالا کرد تو دهنش که مثله کوره بود کمی خورد بعدش پاهاشو باز کرد و گفت پردم رو دوختم و تو باید افتتاح کنی کمی کیرم رو مالوندم به کسش جیغ میزد امین جون من بکن منو مردم کردم تو کسش و خون اومد با دستمال پاکش کردم و کیرم رو کردم تو. کسش داد میزد دیوث خودمی منم جندتم باید هر روز منو بکنی منم که حشرم زده بود بالا کیرم رو کشیدم بیرون تا آبم برگرده بازم کردم تو کسش کمی تلمبه زدم که دیدم لرزید و یه آب گرمی خورد به کیرم فهمیدم بازم ارضا شد گفتم چن وقته ارضا نشدی گف از وقتی ازدواج کردم عموت عرضه نداش آبم رو بیاره منم دیگه آبم داشت میومد ولی نتوستم نگهش دارم و ریختم تو کسش بی هوش شدم و خوابیدم صب که بیدار شدم دیدک سارا میگه ای شیطون دیشب خیلی بهم حال دادی رفتم دوش گرفتم و بعد صبحونه رفتم خونه

الان بازم با سارا هستم و هرهفته باهم عشق بازی میکنیم و می خوایم باهم باشیم


👍 3
👎 6
66991 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

561524
2016-10-21 14:53:46 +0330 +0330

avalllll

0 ❤️

561528
2016-10-21 15:09:39 +0330 +0330

ایول کیری بود…

0 ❤️

561535
2016-10-21 15:34:40 +0330 +0330

همون دیوث که گفتی کافیه!!

0 ❤️

561541
2016-10-21 16:28:57 +0330 +0330

بکن نوش جون کیرت

0 ❤️

561567
2016-10-21 18:07:44 +0330 +0330

نهض؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

561574
2016-10-21 18:57:50 +0330 +0330

اع اع اع کیری رو میبینین رید تو کل داستان
کسکش خر تو تهران به این بزرگی صاف باس میومد تو کلاس تو کله تخمی؟
بعد گفتی دوسش داری گفت دروغ میگی همین؟
رفتی خونشون تو بغلت بود؟
گفت حالا عشقمی بیا افتتاح کن؟
جینده هم جینده باشه نمیتونی اینطوری بکنیش.
بعد چیشده شربت از تو داستانا حذف شده؟

0 ❤️

561604
2016-10-21 20:19:22 +0330 +0330

پسرم میشه کیرمو بخوری کون بچه منگل
بحث دین وعقاید جزء اولین حرف های پسر دختر هاست اونوقت عموی خرت سال بعد فهمید

0 ❤️

561630
2016-10-21 21:54:41 +0330 +0330

اب گرم خورد به کیرت تافل

0 ❤️

561634
2016-10-21 22:08:03 +0330 +0330

تافل ؟ اصلا میدونی چیه ؟ چطور تا دانشگاه تموم شد تافل تدریس کردی ؟ تو صبح را صب مینویسی مثل را مثله —عربزم سیخ نه صیخ و…–میشه یه کم کوچولوتر دروغ گفت پسر خوب==نکنه aelts هم تدرس میکنی ==لطف کن بگو toefl چیه

0 ❤️

561635
2016-10-21 22:10:45 +0330 +0330

سلولای کیرم مردن . کیرم پژمرده شد با این داستانت. دیوث سارا!!

2 ❤️

561644
2016-10-21 22:59:44 +0330 +0330

نوم ممه هاش صيخ بود؟؟!! همون صيخ تو كونت

1 ❤️

561648
2016-10-21 23:12:44 +0330 +0330
NA

خار عقده را گایدم که ادمو وادار می کنه چه کسشعرای بنویسه

0 ❤️

561666
2016-10-22 06:06:21 +0330 +0330
NA

فوق لیسانس و این همه غلط املایی و انشایی؟

0 ❤️

561671
2016-10-22 07:17:04 +0330 +0330

یعنی تابلو تر از این دیگه محال بود بشه بنویسی

0 ❤️

561672
2016-10-22 07:18:33 +0330 +0330

ممنون. .کلا خیال پردازی بود.

0 ❤️

561673
2016-10-22 07:19:24 +0330 +0330

اون یه دونه لایک هم صد در صد خودت به خودت دادی.خخخخخخ

0 ❤️

561713
2016-10-22 14:35:59 +0330 +0330

نهض؟ صیخ؟ کرست؟؟ آره جونه عمت، بچه تهرانی، تازه تدریسم میکنی… زارررررت

0 ❤️

561717
2016-10-22 16:08:39 +0330 +0330

واقعا دیوث برازندته …
آخه من که اهل ایراد الکی گرفتن نیستم عزیز من
ولی کیرم تو خودتو سارا جونت ، یکم هیجان بده به داستان.
داستانت عین اسپری تاخیری می مونه
تا زن عموتو شناختم فهمیدم آبت اومده …

0 ❤️

561743
2016-10-22 20:50:36 +0330 +0330

بد نبود. منتهی وضع مالیت به عنوان یه جغول زیادی خوب بود . مطمئنی غیر از تدریس زبان شغر دیگه ای نداشتی

0 ❤️

561782
2016-10-23 01:09:07 +0330 +0330

بابام یه خونه تو تهران برام خرییییید
از این جمله معلوم شد توهم ازین رویاپردازای خیال بافی…
اصلن نخوندمش

0 ❤️