انتقام از دختر دو به هم زن

1392/02/24

سلام به همه دوستان عزیز و خوبم من آرش 22 سالمه امروز میخوام یکی از خاطرات سکس با کینه مو واسطون بگم امیدوارم خوب بنویسم و پند آموز.
من به دلیل وضعیت خوب مالی و شغلم با دختری که عاشقش بودم و دوستش داشتم نامزد کردم که اسمش لاله بود لاله دانشجو بود و تو یه شهر دیگه درس میخوند من هم بعضی وقتا بهش سر میزدم و با هم کلی صفا میکردیم ناگفته نمونه اونم منو دوس داشت و عاشقم بود. از این طرف هم دختری بود به اسمه مریم که منو دوس داشتو بارها بهم گفته بود عاشقمه ولی من نسبت به اون هیچ حسی نداشتم مریم فامیلمون بود (میشد دختر دختر عمم)از این رو با من لج افتاده بود که با لاله نامزد کرده بودم نمی دونم چه طوری ولی بعد ها فهمیدم شماره لاله رو پیدا کرده بود و باهاش در ارتباط بود من آدم شوخی هستم مخصوصا تو فامیل وقتی با دخترای فامیل شوخی میکردم مریم از من عکس میگرفت و واسه لالهmmsمیکرد و بهش گفته بود که آرش منو دوس داره و تو رو به خاطره پول پدرت میخواد(اینا رو بعد ها فهمیدم)خلاصه اینقدر این کارا رو کرد که من رو از چشم لاله انداخت و اونو نسبت به من سرد کرد آخرین بار لاله واسه من یه نامه نوشت که همه اینا رو گفته بود هر چی خواستم بهش ثابت کنم دروغه باور نکرد که نکرد تا بالاخره ازدواج کرد و من موندم و تنهایی این کینه توی دل من موند و با خودم عهد بستم تا ذهرم و به مریم نریختم نشینم چون اون باعث این جدایی شد من چند دوست صمیمی داشتم که از موضوع با خبر بودن(علی/رضا و سعید) اونا که میدیدن حاله من بده و شکست خوردم یه روز منو به خونه علی دعوت کردن و خواستن که حال مریمو بگیریم قرار به این شد که من مخ مریمو بزنم و اونو به خونه علی ببرم و دسته جمعی جرش بدیم از بچه ها که جدا شدم شبش تو خونه به مریم اس ام اس دادم و بهش گفتم من عاشق اون بودمو اون رو از اول دوست داشتمو از این جور کس شعرا اونم که از خدا همچین چیزی رو میخواست مثل خری که بش تی تاب داده باشی حال میکرد و تو کونش عروسی بود خلاصه باحاش فردا قرار گذاشتمو با دوستام هماهنگ کردم شبش اصلا خوابم نمیبرد از یه طرف ناراحت بودم که لاله رو از دس دادم از یه طرف خوشحال که فردا ذهرم و به اون عوضی میریزم نامه لاله تو دستم بود و اشک میریختم .
بالاخره روز موعود فرا رسید به جایی که قرار گذاشته بودم رفتم مریم اونجا بود واسش بوق زدم و اومد سوار شد گفت که باورش نمیشده و نیم ساعته که منتظره و هنوز هم واسش رویاست که من کنارشم گذشت و یه دوری زدیمو من بهونه اوردم که اگه یکی از فامیل ببینمون بد میشه و از این کس شعرا اول گفت که بریم کافی شاپ ولی من قبول نکردم و گفتم از کافی شاپ خوشم نمیادو اگه میشه بریم خونه که راحت باشیم اونم که انگار منتظر این حرف بود سریع قبول کرد من به سمت خونه علی راه افتادم پرسید که مگه خونه خودت نمیریم منم پیچوندمو گفتم داییم اینا از شهرستان اومدن و اونجان و میریم خونه دوستم و صدای ضبط ئ زیاد کردم تا خفه شه.
رسیدیمو من پیاده شدم در ه پارکینگو باز کردم و ماشین پارک کردمو با مریم به خونه رفتیم علی اینا سلام کردنو من بهشون چشمک زدمو رفتم تو اتاق خواب و ما تنها موندیم مریم اول خجالت میکشید ازش خواستم که مانتو و روسریشو در بیاره و راحت باشه اول بهونه بچه ها رو اورد ولی من بهش گفتم که اونا نمیان و سرشون به کار خودشونه اونم این کارو کرد بعد کمی صحبت و کس شعر در مورد گذشته یه هویی جوری وانمود کردم که رگ کمرم گرفته گفتم به خاطر رانندگیه بهش گفتم مریم اگه میشه بیا ماساژم بده از خدا خواسته افتاد رو کمرمو ماساژ دادن کمی که گذشت یه هو برگشتمو دستاشو گرفتمو اوردمش رو سینم کمی نگام کرد نگامون به هم گره خورد من از روی نفرت و اون از خوشحالی سرشو جلو اورد و ازم لب گرفت منم با حرص گازش می گرفتم کمی مالوندمش و شلش کردم زیر دستو پام بود دوس داشتم خفش کنم لختش کردم و مثل سگ باحاش رفتار میکردم بدون ایکه چیزی بگم سرشو به زور گرفتم و اوردم سمت کیرم موهاشو فشار دادم دهنش رو باز کرد کیرمو تا دسته تو حلقش کردم اونقدر جلو عقب کردم که آبم اومد با فشار ریختمش تو حلقش داشت خفه میشد به سرفه افتاد اومد حرف بزنه با سیلی زدم تو صورتش برگردوندمش کمی با کونش بازی کردم تا کیرم راست شه بدونه هیچی با یه تف خواستم کیرمو بکونم تو کونش النماس میکرد که نکنم خوشحال بودم مثل سگ زیر دستو پامه بهش گفتم ساکت شه و گر نه بچه ها میان نگاهی به در اتاق کردم دیدم بچه ها دارن میبینن و همه لخت وایسادن کیرمو با فشار کردم تو کونش صدای جیغش دراومد حس کردم کیرم خیسه دیدم از کونش خون زده بیرون خوشحالتر شدم با فشار کردمش تا آبم اومد ریختم تو کونش دیگه نا نداشتم برگردوندمش اشک تو چشاش جمع شده بود نگاهی بش کردمو گفتم میخوام حصرت شوهرو به دلت بزارم اونجور که تو حصرت لاله رو به دلم گذاشتی یه هو جا خورد اومد پا شه دست گذاشتم رو شکمشو با انگشت کردم تو کسشو پردشو زدم خون زد بیرون مثل اینکه برق گرفته باشش جیغ زد و نگاه کسش کرد پا شدم و نامه رو از جیبم بیرون اوردم و نشونش دادم همه چی رو گفتم و داد زدم که این تاوان فضولی و دخالت تو زندگیم بود داشت گریه میکرد مثل سگ لباسام رو پوشیدم اون دستشو دور زانو هاش گره زده بود و داشت گریه میکد بهش گفتم هنوز تموم نشده سرشو بالا اورد یه نیش خندی زدمو علی اینا رو صدا زدم اونا هم سریع اومدن یه هو جا خورد سه تا پسره کیر کلفت لخت جلوش بودن داد میزدو التماس میکرد رضا سریع اومدو جلو دهنشو گرفت در گوشش گفتم میخوام مثل من تا آخره عمر زجر بکشی و یادت بمونه از خونه اومدم بیرون ماشینو دم در پارک کردمو نشستم حرصم نشته بود بعد 2 ساعت دیدم در باز شدو سعید از دسته مریم گرفته بودو پرتش کرد وسط کوچه و رفت مریمم زود بلند شدو رفت بعد 2 ماه خونه عموم دعوت بودیم مریم و دیدم بی خیال انگار نه انگار داشت میگفتو میخندید یه لحظه دوباره حرصم گرفت ولی یه نگاه به من کرد و سرشو پایین اورد.
امیدوارم خوب نوشته باشم لطفا نظرتون رو در مورد خاطرم بگید ممنون میشم. دوستون دارم

نوشته: آرش


👍 2
👎 2
84631 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

380966
2013-05-14 08:35:49 +0430 +0430
NA

ﺍﺯ ﺍﺩﻡ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺯﻥ ﺑﺪﻡ ﻣﻴﺎﺩ.

0 ❤️

380967
2013-05-14 09:00:58 +0430 +0430
NA

کار خوبی کردی کسکش دو به هم زن

0 ❤️

380968
2013-05-14 09:21:12 +0430 +0430
NA

اگر موضوعی که نوشتی حقیقت داشته باشه به نظر من کمی زیاده روی کردی! دور از انسانیت رفتار کردی!
شاید انتقام حقش بوده ولی نه به این شدت!
اینطور به نظر میاد که یا لاله خیلی ساده و احمق تشریف داشتن که به این راحتی عشقش از جلو چشمش افتاده یا اینکه اون اصلا"دوستت نداشته و منتظر یک بهانه بوده که مریم این بهانه رو دستش داده.
ضمنا کلی غلط املائی داشتی که برای یک جوان حداقل دیپلمه جای تاسف داره. اگر خواستی ادامه بدی بیشتر دقت کن!!!
موفق باشی

0 ❤️

380969
2013-05-14 09:27:37 +0430 +0430
NA

هردو وحشی هستین…تو اسمت ارشه اونوقت مریم صدات کرد رضا؟؟؟!!!جای بسی اندیشه دارد…

0 ❤️

380970
2013-05-14 10:35:17 +0430 +0430
NA

رفتارهامون بیش از آن چیزی که فکر می کنیم بر شخصیت ما تاثیر می گذارند.
اگه اینهایی که گفتی حقیقت داشته باشه می خوام مطمئن باشی که بعد از این به اصطلاح انتقام گیری تو دیگه هیچ وقت نمی تونی عاشق بشی یا حتی محبت دختری را به دل بگیری. رفتارت هم با دخترها طوری خواهد بود که خیلی زود از چشمشان می افتی. در ازدواج هم یا کارت به طلاق می کشد یا همسرت بهت خیانت می کند.

0 ❤️

380972
2013-05-14 10:39:49 +0430 +0430
NA

kheili past fetrati
ye nafar hata age adam koshte bashe ham in mojazatesh nist

0 ❤️

380973
2013-05-14 13:08:54 +0430 +0430

اصلا خوب کاری نکردی

0 ❤️

380974
2013-05-14 14:33:16 +0430 +0430
NA

مگه سگ گریه میکنه ؟؟؟
که گفتی گریه میکرد مثل سگ ؟
روانی

0 ❤️

380975
2013-05-14 15:36:44 +0430 +0430
NA

حالا اینقدر پول بابای لاله واست مهم بود که زدی این دختره رو منهدم کردی!!!؟؟یک دختر پولدار دیگه پیدا میکردی خوب…

0 ❤️

380976
2013-05-14 16:05:20 +0430 +0430
NA

بخشش شیریندتریندانتقام توی زندگیه

0 ❤️

380977
2013-05-14 16:22:38 +0430 +0430
NA

خوب تابلو بود دروغه و چنین جریانی واست پیش امده ولی نتونستی انتقام بگیری و تو فکر و خیال خودت اینا رو نوشتی حالا خودت دوباره بخون نوشتهات رو خندت میگیره تابلو

0 ❤️

380978
2013-05-14 18:04:25 +0430 +0430
NA

شتر در خواب…

0 ❤️

380979
2013-05-14 18:15:41 +0430 +0430
NA

باید این کارارو با من میکردین
خوش ب حال دختره

0 ❤️

380980
2013-05-15 00:11:53 +0430 +0430
NA

خیلی آشغالی . اگه من باشم بین اونی که دوسم داره و اونی که دوسش دارم . اونی که دوسم داره رو انتخاب میکردم . آشغال برات کمه . با دختر معصوم چیکار کردی . گریم گرفت

0 ❤️

380984
2013-05-15 02:15:17 +0430 +0430
NA

برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه!
مَشنگِ پست فطرتِ کونی.
تو و اون دوستایِ کُس کِشِت آدمای بِدَرد نخوری هستین!

0 ❤️

380985
2013-05-15 02:20:21 +0430 +0430

راست یا دروغ داستانت با خودت و وجدانت اما یه چی بگم آدم باید مرد باشه حتی تو کس کردن و جنده بازی

0 ❤️

380986
2013-05-15 04:27:29 +0430 +0430
NA

كيرم تو كون ننت با اين داستانت

0 ❤️

380987
2013-05-15 05:20:33 +0430 +0430
NA

خیلی پستید جوجه ها باید من اون موقع میرسیدم هر چهار تاتون و میکردم

0 ❤️

380988
2013-05-15 06:41:57 +0430 +0430
NA

سلام
من فکر کنم قسمت اول داستانت : به واقعیت نزدیکتر بود ولی در مورد قسمت دومش : با توکل به خدا و با اجازه بزرگترها امشب 1 سر به مادرهاتون میزنم

0 ❤️

380989
2013-05-15 06:59:48 +0430 +0430
NA

دوستان عزیز لازم به ذکر است که قوانین فیزیک روی پولدار ها تاثیری نداره ! دوستمون هم به هم چنین !!!

0 ❤️

380990
2013-05-15 10:25:47 +0430 +0430
NA

به خدا فقط به این کس شعرات میخندیدم
اخه لاشی اولا که دروغ نوشتی دوما ادم هرچی باشه دختر عمه ی خودشو نمیده دوستاش بکنن بی ناموس
سوما تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز را
کونی تو که نامزد داشتی واسه چی با دخترای فامیل شوخی میکردی

0 ❤️

380991
2013-05-15 16:19:45 +0430 +0430
NA

کثافت خوب دوستت داشته حتما

0 ❤️

380992
2013-05-15 17:30:01 +0430 +0430
NA

آدم دو بهم زن زیاده ولی اگه لاله خانم دوست داشت به این راحتی چرا حرفهای یکی دیگه رو قبول کرده پس سعی کن دفعه بعد تو نوشتن داستانت دقت کنی تا خالی بندیات زیاد رو نشه

0 ❤️

380993
2013-05-15 17:59:25 +0430 +0430
NA

سکس یک رابطه ی حسّی- جسمی است که خیلی هم چیز خوب و پاک ومقدسیه(از هر نوعش از ملو و عاشقانه تا هارد و وحشی) نه وسیله ای برای انتقام گرفتن و کم شدن عقده. من کاری ندارم اون دختره با تو چکار کرده بوده تو اگه خیلی هم کینه ای وانتقام جو و بی منطق هستی می تونستی کتکش بزنی یا بشینی نقشه بکشی و صبر کنی و سرِ موقعش مثل خودش بهش … بزنی (من اینکارها رو هم به شخصه تائید نمی کنم ولی آدم ها با هم متفاوتند) اما اینکه از سکس به عنوان انتقام استفاده کنی کار غلطیه و جواب هم نمی ده. از کجا معلوم اون دختره عاشق یک سکس چند نفری وخشن نبوده باشه و انتقام گرفتن تو تازه یک جور حال دادن زیاد بهش نبوده باشه؟؟؟؟

0 ❤️

380994
2013-05-15 18:54:23 +0430 +0430
NA

من چند دوست صمیمی داشتم که از موضوع با خبر بودن(علی/رضا و سعید)
کس موخ داستان رو درست بخون به بچه مردم فوش نده :|

0 ❤️

380995
2013-05-15 18:55:43 +0430 +0430
NA

من چند دوست صمیمی داشتم که از موضوع با خبر بودن(علی/رضا و سعید)
کوس مخ داستان رو درست بخون به بچه مردم فوش نده :|

0 ❤️

380996
2013-05-16 04:28:06 +0430 +0430
NA

ایول دمت گرم البته میدونم دروغه ولی باید با دختر یا حتی پسری که اینجوری زندگی دو نفر خراب میکنن سیخ داغ بکنی تو کونشون از دهنشون درش بیاری

0 ❤️

380997
2013-05-18 11:32:37 +0430 +0430
NA

کسسسس ننه پارت

0 ❤️

689920
2018-05-26 14:01:08 +0430 +0430

حیوونی مگه تجاوز میکنی هر کوفتی بود رابطتو باهاش قط میکردی به روش خودش انتقام میگرفتی عقده ایییییی از این مردا متنفرممم

0 ❤️

823783
2021-08-02 23:15:42 +0430 +0430

دل منم شاد کردی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها