اندر احوالات کیر مقاله یا مجمع الکیر

1397/03/06

چنین آورده اند که کیر بن دول که واسطه ی عِقد آل دول بود و اوج خلافت آن خاندان و ایام مُلک او بود و اسباب تمنع و علل ترفع در غایت ساختگی بود
زمستان را به دارالملک بخارا مُقام کردی و تابستان را به سمرقند رفتی یا به شهری از شهر های خراسان_مگر یک سال نوبت به هری بود و به فصل بهار به بادغیس بود که بادغیس از خرمترین چراگاهای عراق و خراسان است
و قریب به هزار زن مطلقه در آنجا بباشد که هر یک لشکری را تمام باشد چون ستوران بهار نیک بخورند و خوب بکردند و شایسته ی حرب و میدان شدند کیر بن دول رو به هری نهاد و به در تن فروش خانه ی مرغ سپید فرود آمد و لشکر گاه بزد و هوا خوش بود و باد سرد و نان فراخ و جنده ها فراوان و لشکری از بهار تا تابستان برخورداری تمام یافتند از عمر خویش_ و چون مهرگان آمد و کیر بن دول مهرگان و ثمرات او بدید بسیار خوش آمد و خانه گروهی هایی رت بدیدند هر یک چون بهشت اعلی، و هر یک را باغی و بستانی در پیش _پس زمستان نیر آنجا مُقام کردی و این داستان ببود تا چهار سال برآمد و لشکر ملول گشتند و آر
زوی کون وطنی برخاست پادشاه را ساکن دیدند_هوای هرا در سر او و عشق هری در دل او در اثنای سخن هری را به بهشت عدن مانند کردی بلکه بر بهشت نیز ترجیه بدادی و از بهار چین زیادت آوردی _ دانستند که سر آن دارد که این تابستان نیز آنجا باشد پس سران لشکر و مهتران به نزد استاد ابو بوس الله دولکی رفتند و گفتند که پنج هزار دینار تو را خدمت کنیم اگر صنعتی کنی که شاه زین خاک در گذرد که دلهای ما در آرزوی فرزند ساختن همی بود و جان ما از اشتیاق کون بخارایی همی برآید
دولکی قبول کرده که نبض امیر برگرفته و مزاج او بشناخته _ دانست که نثر در او در نگیرد پس روی به نظم آورد و قصیده ای بگفت و وقتی امیر صبوح کرده بود درآمد و بر جای نشست و در پرده ی عشاق این قصیده آغاز کرد:
بوی کون مولیان آید همی/یاد جق ملجوقان آید همی/ ریگ آموی و درشتی راه او/ زیر پایم هشتاد و پنج آید همی/ آب جیحون از نشاط روی دوست/ تخم مارا تا میان آید همی/ کیر ماه است و بخارا آسمان/ ماه سوی آسمان آید همی/ کیر سرو است و بخارا بوستان/ سرو سوی بوستان آید همی
چون دولکی بدین بیت رسید امیر چنان منفعل گشت که از تخت فرود آمد و بی موزه پای در رکاب خنگ نوبتی گذاشت و روی بخارا نهاد چنانکه رانین و موزه تا چهار فرسنگ در پی امیر ببردند و عنان تا بخارا هیچ بازنگرفت و دولکی آن پنج هزار دینار مضاعف از لشکر بستد

دوستای عزیز ممنون بابت وقتی که برای خوندن این داستان به اصطلاح طنز گذاشتین
ایزد شوالیه ی ساسانی


👍 9
👎 7
699 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

690207
2018-05-27 21:23:58 +0430 +0430

جناب شوالیه گرامی. نمیخوام انتقاد کنم بالاخره هر کسی یه سبکی داره اما منی که عاشق, خوندن رمانهای تاریخیم هم نتونستم اینو بخونم سبکش مثل کلیله و دمنه گیج کننده است. نمیشه شما هم مثل اقای, ایرج بقایی کرمانی تاریخ نویس معاصر این نوشته ها رو به صورت فارسی سلیس در بیاری اینجوری خیلی گیج کننده است.

1 ❤️

690209
2018-05-27 21:24:25 +0430 +0430

به هر صورت لایک اول تقدیمتون

0 ❤️

690214
2018-05-27 21:30:53 +0430 +0430

وای ادمین فقط دعا میکنم یه روزی یکی با انگشت تورو بهم نشون بده و بگه این ادمین سایت شهوانیه. میخام بگم خودتو سیب زمینی له شده تصور کن.
داستانهای Hoormast منتشر نمیشن اونوقت این…

2 ❤️

690219
2018-05-27 21:36:47 +0430 +0430

هار هار هار هور هیر

1 ❤️

690235
2018-05-27 23:21:23 +0430 +0430

ولی فک کنم بچه دبیرستانی هستی اون درس امیر مسعود غزنوی رو تازه توو ادبیات فارسی خوندی ، اومدی از روش کسشر نوشتی (dash) (dash) (dash)

0 ❤️

690279
2018-05-28 07:51:39 +0430 +0430

PayamSE عزیز
ممنونم از حمایتت دوست خوبم

کاش فقط منتشر نشدن داستانهام بود!!
…ایشون پیام خصوصیمو هم بلاک کردن!!!
و این بدین معنیه که:
تا وقتی رفع بلاک نشدم نمیتونم از پوئن برگزیده شدن داستانهام واسه انتشار کارهای بعدیم استفاده کنم!!!

4 ❤️

690317
2018-05-28 13:12:44 +0430 +0430
NA

بوی جوی مولیان :d
جالب بود شوالیه با همین خط برو جلو من که خیلی خوشم اوم یواش یواشم داری میری عقب تر ببینم میتونی پهلوی هم بنویسی ^_^

دوستانی که انتقاد کردن از پیچیدگی بنظر من که خوانا (خانا؟) بود ولی حمایت کنین از این دوستمون همین قدر هم نوشتن کاره سختیه…

0 ❤️

690326
2018-05-28 14:14:21 +0430 +0430

استفاده ازنثر قدیم.برای طنزچیزخوبیه.بعضی دوستان قبلا نوشتن وکلی خندیدیم…ولی این یکی مسخره بود.شبیه نوشتن یه آدم دیوانه مجنون اصلانم نه طتزبود نه داستان اروتیک نه هیجی.نمره صفر.

0 ❤️

690329
2018-05-28 15:15:16 +0430 +0430

داداش این چی بود، برگرفته از گلستان سعدی؟! بقول اون مربی فوتباله: من حیث المجموع، خوشمان آمد!

0 ❤️

690330
2018-05-28 15:19:10 +0430 +0430

HOORMASTعزیزواقعأمتأسفم امیدوارم زودتراین مشکل رفع بشه وداستانای زیباوپرطرفدارت به انتشاربرسه موفق باشی

0 ❤️

690335
2018-05-28 16:16:43 +0430 +0430

Hoormast
خواهش میکنم دوست عزیز.
بدون مبالغه و جانبداری باید بگم داستانهای شما از بهترین داستانهایی است که روزی از روزها این سایت به خودش دیده.
این رفتار ادمین رو واقعاً درک نمیکنم،البته یه کوچولو احتمال میدم بخاطر حجم زیاد پیامها و دلمشغولیهای معمول زندگی کلا قسمت دریافت پیامها رو میبنده و یا اینکه ممکنه اسن خبر نداره که شما رو بلاک کرده.درواقع امیدوارم اینچنین باشه،در غیر اینصورت و اگه تعمدی در کار باشه باید بگم رفتارش واقعاً رقت انگیزه.

0 ❤️

690347
2018-05-28 18:43:30 +0430 +0430

جناب امپراطور شب عزیز شما باید همه جا مارو خجالت بدین؟؟ نفستون گرم.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها