اندرز به دختران ساده

1395/08/29

سلام من 27 سالمه. این خاطره رو می نویسم تا همه دخترای ساده چشماشونو باز کنن
من با قد 170 و 56 کیلو وزن چون ورزشکار بودم و هیکل خیلی خوبی داشتم و چهره زیبایی که داشتم همیشه توجه پسرا رو به خودم جلب می کردم اما چون همیشه مغرور بودم دوست نداشتم باپسرا قاطی بشم تا اینکه ترم 2 دانشگاه از طریق هم کلاسیهام فهمیدم یکی از پسرا که باباش یه پست مهمی داشت تو وزارتخونه عاشقم شده و از این حرفها خلاصه اینقدر تعقیبم کرد و کادو فرستاد منم نرم شدم بعد از 3 ماه. البته خیلی جنتلمن و مودب بود سالها خارج از کشور زندگی کرده بود و خلاصه یه جورائی برام جذاب بود. ما دوست شدیم واقعا هم عاشق هم بودیم خیلی به هم احترام می ذاشتیم و مواظب هم بودیم چون تو شهر ما کسی رو نداشت اگه مریض می شد براش سوپ می بردم و با ماشینم می بردمش دکتر مخصوصا که اریون گرفته بودو منم که مامانم پزشکه می دونستم حتی راه رفتن هم براش خطرناکه هر روز ازش مراقبت می کردم اینجوری پام به خونه اش بازشد و هر روز با هم بودیم در حد بغل و بوس . یکسالی گذشت و حرف ازدواج رو پیش کشید منم گفتم ما هنوز بچه ایم اونم گفت من می رم خارج درس می خونم و کار می کنم بعد از 4 سال بر می گردم با دست پر با یه مدرک معتبر . با هم فرم های دانشگاهها رو پر کردیم برای اپلای خلاصه قبولش کردن و رفت فرداش بهم ایمیل زد که من اینجا فراموشت می کنم برو پی زندگیت باورم نمی شد . توی 2 روز 4 کیلو وزنم اومد پائین.
تا یه سال منتظرش بودم تا اینکه یکی از دوستام بهم گفت توی مدتی که من با علی دوست بودم چند تا دختر دیگه هم با اون بودن اونا رو بهم نشون داد حالا شما حال منو تصور کنین. احساس می کردم آدم به درد نخوریم هیچ کس منو نمی تونه دوست داشته باشه دوستم آدمهای مختلف رو بهم معرفی می کردن تا جایخالی علی رو پر کنن با یکیشون دوست شدم اون هم از حال خرابم سو استفاده کرد و تا یه سال رابطه داشتیم و گذاشت رفت بعد اون با یه پسر دیگه دوست شدم وحید که خیلی مظلوم بود ظاهرش و بچه درسخون کلی برام فیلم بازی کرد که شکست عشقی خورده و دلم کلی براش سوخت رابطه داشتیم با هم خیلی اتیشش تند بود گاهی روزی 3 بار سکس داشتیم آبش دیر می اومد بعد فهمیدم اقا از 10 سالگی تریاک می کشیده راستش رو بخواین زده بودم به بی خیالی و منم حال می کردم باهاش احساس می کردم دوستم داره و منم بهش علاقه مند شدم تا اینکه آبش رو ریخت توم. و یهو غیب شد حامله بودم و نمی تونستم پیداش کنم حتی نمی تونستم برم دکتر چون فامیلیم معروف بود و همه پدر و مادرم رو می شناختن بعد از 4 ماه تو یه شهر دیگه سقط کردم آقا پیداش شد و شروع کرد به تهدید کردنم برای رابطه داشتن باباش سرباز گمنام اما زمان بود و واسه همین مدام تهدیدم می کردهمون موقع ها فهمیدم همزمان با من با دوست دختر قبلیش رابطه داشته و تریاک می کشیده.حالم از خودم بد شده بود از حماقت و زود باوریم از سایه خودمم می ترسیدم تا اینکه با همسرم آشنا شدم از روز اول کل ماجرا رو بهش گفتم کمکم کرد خودم رو دوباره پیدا کنم انگار از یه کابوس بیدار شده باشم تازه بعد از کلی دارو و مشاوره دارم به آدمها اعتماد می کنم.
این خلاصه ماجرا بود اما سادگی خودم بی وفایی علی و عقده های جنسی وحید باعث شد 2 برابر سنم تجربه پیدا کنم و الان قدر آرامش زندگیم رو بدونم امیدوارم همتون بدون این تجربه ها آرامشو پیدا کنین.

نوشته:‌ ربطی به من نداره


👍 6
👎 10
17345 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

564985
2016-11-19 21:54:55 +0330 +0330

حالا چرا تو این سایت و با چه هدفی نمیدونم ولی اینجا آمار جنس مذکر بیشتر و اون مخاطب مدنظر شما بعید میدونم اینجا باشه. این اتفاقات تاوان غرور بی موردخودت بوده خیلی دختران مغرور هستند که همین غرور کار دستشون میده چرا چون باعث میشه پسرای خوبو نادید بگیرن. خود من به یدختر با شرایط عالی و البته مغرور پیشنهاد دادم پدر محترمشون فرمودن باید از ما بالاتر باشی منم خیلی محترمانه کشیدم کنار همون پدر و دخترو یکی گول زد الان یه پاشون دادگاهه یپاشون روانپزشک باقی مسائل جای خودش چرا چون صداقت واسشون معنا نداشت. و اینکه بهتره واقع بین باشید و تمایلات و خواسته های خودتونو فقط گردن دیگران نندازید. حتما خودتونم مایل بودید. در آخر حتما شوهرتون از همون افراد بی ادعای معمولیه که قبلا تحویلش نمیگرفتید.

2 ❤️

565002
2016-11-19 22:43:18 +0330 +0330

کلا هر دختری که به یه مرد اعتماد کنه حماقت محض کرده!!
پسرا جنبه اعتماد کردن ندارن…از اول اگه بخای باهاشون شروع کنی باید پی همه چیو به تنت بمالی…
اکثر کسایی که اینجان یا زخم خورده هستن یا همه فن حریف،فک نمیکنم پند و اندرزت به درد کسی بخوره…
در ضمن سادگی و حماقت دخترا همیشگی و انکار ناپذیره…

1 ❤️

565016
2016-11-20 03:03:33 +0330 +0330

1- شما اگه مادرت پزشک میبود باید اینو بفهمی که محدوده سنی ابتلا به بیماری اوریون بین سنین 12-2 سال هستش!.. ;-)
2- ! ! ! یادم رفت ولش کن! :-|
3- این چیزی که تو بهش میگی سادگی اکثریت قریب اتفاق مردم معمولأ بهش میگن (ج*ن*د*گ*ی) . . .
_البته ببخشیدااا! :)

1 ❤️

565024
2016-11-20 05:56:35 +0330 +0330

روزی سه بار میدادی بهش دیگه چی بگم والا

0 ❤️

565034
2016-11-20 07:35:47 +0330 +0330

اینا که گفتی یعنی مثلا دخترا سادن و پسرا زرنگ؟
کس شعر به این مسخرگی کی شنیده دخترا خود شیطونم درس میدن حالا برا ما شدن یه گوسفند ناز و ملوس که هیچی حالیش نیست.
هر بلایی سرت اومده حقت بوده چون فکر کردی مثلا معروفی و مهمی و و و و اون احمقی هم که گرفدتت باید منتظر خیانتت باشه.
جمع کنین این ادا تنگا رو دراوردن

1 ❤️

565348
2016-11-22 16:21:35 +0330 +0330

مریم سینه هات سایزش 60 نیست چرا الکی زدی 85

0 ❤️