سلام داداش ها اسم من حمید است اسمم مجازی است
راستش در اصل اهل افغانستان ام و در کندهار زنده گی میکنم استاد یکی از کورس های شخصی زبان انگلیسی بودم
و گاهی هم تو اداره مینشستم مدتی سپری شد و ارتباط من با مسولین اداره و شاگردان نسبت خوب بود بعد از مدتی مسوولین اداره که از شهری دیگری استند خواستند برن خانه شون و من موندم به حیث سرپرست اون کورس
زیاد نمیخوام طولانیش کنم
یک روز تو اداره نشسته بودم که دیدم دختری آومد با چادری افغانی درست نشست در مقابل من و چادری شو بلند کرد بعد از احوال پرسی میخواست معلومات کنه که من یک کمی متوجه اش شدم خیلی جذاب و هیکل سکسی داشت
و من متوجه بدن اش بودم و اونو تو رویا لخت تصور میکردم که او کمی متوجه شد و کمی تکون خورد بعد گفت که اون میخواد که یک کلاس اسپیشل شروع کنه من هم گفتم درسته سر از فردا بیا کلاس ات شروع میشه اون هم قبول کرد بعد دیدم فردا نامد و بعد از چند روزی آومد و کلاس شروع شد تو کلاس اسپیشل تنها اون بود و من و کلاس هم تو زیر خونه بود و و در اون وخت اصلا مزاحمی پیدا نمیشد خلاص بریم سر اصل موضوع دختر اسم اش فریبا که اسمش مجازی است هیکل کاملا سکس و سفید با سینه های بزرگ بود و در عین درس ها من با هاش خیلی شوخی میکردم بعدا رابطه محکم شد که یک روزی شماره ام را خواست به بهانه
یی که مشکلات را با هم شریک سازد و من هم بهش دادم بعدا بعد از چند روزی یک شب از شماره ناشناس اس اومد جواب دادم دیدم فریباست با هم چت کرد و داستآن اصلا شروع شد بعدا از چند روز به هم یک چیزی گفت که اصلا باورم نشد گفت دوستت دارم و میخواهد رابطه دوستی با من برقرار کنه من که در کونم جشن بر پا بود ولی با کل تعارف قبول اش کردم بعدا از مدتی چت مون تبدیل شد به یک چت سکس و وخت گذاشتیم که بریم بیرون از شهر من ماشینو ورداشتم و رفتم پشتش و ورداشتم اش و رفتیم بیرون تو آنجا خونه یکی از دوستام بود و من کیلی اش رو ازش گرفتم و رفتیم بعدا در اطاق دو با دو نشتیم و فلم
میدیدم و کلی میوه و چای میخوردیم که من بحث رو بردم تو سکس و با کلی تعارف موضوع شروع شد درست در اولین موقع ازش لب گرفتم باورم نمیشد لباش مث قند شیرین بود و من خود رو تو رویا ها میدیدم بعدا از 10 دقیقه یی سکس مون توسعه یافت با لبم گوشهاشو لیس میزدم اون هم خیلی حشرش بالا زده بود بعدا رفتم سمت لباس اش کلا تموم لباس هاش و لخت کردم بدون سوتین و شورت اش باز هم به لب گرفتن ادامه دادیم و کم کم رفتم سمت سینه هاش و سوتین شو باز کردم باورم نمیشد چی چیز میدیم واقعا یک تصور بود برام سینه هاش خیلی بزرگ بود به اندازه سرم خیلی سینه هاشو خوردم بعدا رفتم سمت کوس اش ا
ول شورتشو اون بر زدم به به عجب کوسی سفید حتی یک تار مو هم نداشت شروع کردم به خوردنش خیلی خوردم اون هم حشرش به عوج زده بود و سرم را سمت کوس اش میکشید یک بعد از چند دقیقه ای ارضا شد و گفتم که حالا نوبت توست تو باید از من را بخوری خیلی تعارف کردم اما نشد من خودم را لخت کردم و کریم و آوردم درو کون او خیلی مساچ دادم و یک انگشت مو کردم تو کونش بعد دوم و بلاخره چهار انگشتمو کردم توش بعدا رسید نوبت به حمید کوچولو راستی از کیرم نگفتم خیلی بزرگ و پر حجم ه در حدود 20 سانت میرسه اول سرش را کردم داخل اش بعدا از چند دقیقه ای کلا کیرم رو کردم توش فریبا خیلی به عذاب گرفتار شده بود و من هم آهسته آهسته تلمبه زدن را شروع کردم و اون هم جیغ هاش کمی حشری بود و تا 15 دقیقه تلمبه زدن شروع کردم به سمت کوس اش در ابتدا نمیخواست خیلی به مشکل راضی اش کردم و بهش قول ازدواج دادم اون هم با کلی تعارف قبول کرد. اول یک چند دقیقه ای کوس اش رو خوردم بعدا دیدم آمده است سر کیرم رو کردم تو کوس اش که دیدم واقعا دختر بود و من هم خوشحال شدم دیدم از کوس اش خون آومد و من هم بدون صبر کردن تموم کیرم را کردم داخل خیلی بهش سخت بود و جیغ خیلی زیاد میزد بعدا از 2 دقیقه شروع کردم به تلمبه زدن و اون هم خوش اش اومده بود و کلا بعدا از 30 دقیقه ارضا شدم و آبمو ریختم رو کمرش بعدا رابطه مون محکمتر شد و الان هم نامزاد من است و قرار است بعدا از سه ماه باهم ازدواج کنیم
نوشته: حمید