اوج لذت بهراد

1394/04/20

بیدار شدم…
سرم روی سینت بودو توام غرق خواب شیرینت بودی… دیشب بیهوشت کرده بودم ! از شدت لذت…
کیرت کوچیک شده بودو تیکه های شکلات و آب کیر سفیدت که روش خشک شده بود هنوز روش مونده بود…
روتختی چروک بودو شکلاتی…
. بوی بدنت کل فضا رو پر کرده بود… آروم بیدار شدم و رفتم توی حموم . خودمو توی آیینه نیگاه کردم … بدنم روی فرم بود… سفید و عضلانی و با انرژی… یه دوش داغ گرفتم … حیف که تموم اثرای سکس دیشبمون از بین رفت…
ولی نه فرصت زیاد بود…
خودمو حسابی با پماد استریل که توی اینترنت دو روز پیش خریده بودم هلو کردمو آماده شدم برای یه سکس داغ از عقب…
با انگشت آروم آروم سوراخ کونمو آماده وارد شدن یه کیر با قطر ۵ سانتی کلفت و ۱۶ سانتی کردم! (‌این سایزارو خودت توی اینترنت برام نوشته بودی …
یادته ؟! )‌ لوسیون بدن خوشبوی زنونه ای رو که خریده بودمو زدم… وای چه جیگری شده بودم…
یه شرت قرمز زنونه نخ در بهشت هم تنم کردم. کون سفیدم که حسابی بهش رسیده بودمو توی آیینه که دیدم خودم واسه خودم راست کردم…
اییی جونممممممممممممم جونننن میده واسه کردن!!! حشر توی چشام و جونم موج میزد!!! چراغا رو خاموش کردم و اومدم بالای سرت …
. فکر کردم بهتره شروع کنم! ساعت از ۴ گذشته بودو تو بعد یه ۱.۵ ساعت دادو هوار کردن مثل بچه ها خوابیده بودی… اومدی بودی که لذت ببری و فک کنم تا اینجاش موفق شده بودم… انگاری بچم شده بودی که دوست داشتم از جون برات مایه بذارم…
آروم سرمو بردم لای رونات … کیر کوچولوت جلوی چمشم بود… بوی آب کیر میداد…
با نوک زبونم شروع کردم به لیسیدنش…
آب کیر شکلاتیت روش خشک شده بود و طعم واقعی کیرو برام ساخته بود…
آروم آروم لیسش میزدم … صدای نفس هات آروم و عمیق بود… آروم کردمش توی دهنم و شروع کردم به مکیدنش… آب کیرا لزج و خوشمزش کرده بود… داشتن کم کم آب میشدن و میخوردمشون…
شکلاتای باقیمونده شده بود صبحونه ۴ صبح من!!! صدای نفس هات عوض شده بودو کم کم کیر کوچولوی ۷-۸ سانتیت داشت توی دهنم جون میگرفت… آروم شروع کردم به لیسیدن رونات … تخمات…
جمع شده بودنو کوچولو…
! خبر نداشتن که باید از حالا به بعد یه عالمه آب کیر خوشمزه برام درست کنن!!! آه…
. آروم آروم کیرت توی خواب بزرگ تر میشد و منم آروم آروم داشتم لیسش میزدم…
نفسات بلند تر و نامرتب شده بود… سرمو بالا بردم… بیدار شده بودی و داشتی با شهوت نیگام می کردی…
هیچی نگفتی و فقط نیگام کردی…
از جام بلند شدم… بالای سرت شروع کردم به یه رقص سکسی که بیشتر خل و چل و دیووونت کنم…
سینه هام به بزرگی سینه های دخترا نبودن ولی تپل و توی دست اومدنی بودن… میمالوندمشون! آروممممم باسنمو میچرخوندمو تا جلوی صورتت نزدیکش میکردم که بوی بدنم دیووونت کنه! من تمیز و هلو بودمو و تو کثیف و پر بوی عرق و شکلات و آب کیر…
پشتمو بهت کردم … باسنمو قلنبه کردمو خم شدم دستام روی زمین بود و لنبه های باسنم از هم جدا شده بود… باسنمو میلرزوندمو یزات دلبری میکردم…
. یه دامن کوچولوی توری که گلدوزی مشکی داشت و برداشتم و آروم آروم تنم کردم…
فقط دیگه پایین باسنمو میدیدی… نور کم بودو سکسی…سایه های سکسی بدنم روی صورتت افتاده بود… نزدیکت شدم ووو باسنمو میمالوندم…
. سینه هامو …
گردنمو …
.رونامو …
پشت بهت باسنمو هوا کردمو سینه هامو گذاشتم روی زمین…
باسنمو تکون میدادم برات که بیا منو بکن!!! از زیر دامن انگشتمو کردم توی سوراخ تنگ و خوشگلم ۲-۳ بار تا میشد کردمش تو … درآوردمش…
لبخند میزدم بهت و با چشام هیکل سکسی تو قورت میدادم…
فک کنم یه ربعی برات رقصیدمو دلبری کردم…
توام مثل پادشاها لم داده بودی و نیگام می کردی…
اومدی دم گوشم آروم گفتی میخوام بکنمت عزیزم…
. منم لبامو نزدیک لاله گوشت آوردم و گفتم…
زود تر عزیزممممم. منو بکن ! دارم دیووووهنه میشم برات …
. من مال توام! روی لبه تخت نشستی و منم اومدم برعکسی توی بغلت نشستم… لبامو گذاشتم روی لبات و زبونامون توی همدیگه قاطی شد… طعم لبات برام آشنا بود… سکسی بووود…
۳-۴ دقیقه ای لب گرفتم ازت … دیگه زده بود بالا …
. خوابوندیم…
. افتادی رومو گردنمو لیس میزدی …
دوباره ازم لب گرفتیوووو یه کمی هم گاز گرفتی لبامو…
. دیووونه شده بودیم … قبلا بهت گفته بودم که اگه نوک سینه هامو گاز بگیری دیگه تمومه و هر کاری بخوای برات میکنم … دقیقا همین کارو کردی… با زبونت سینه هامو لیس میزدیو نوک سینه هامو گاز میگرفتی … اآحخخخخخخخخخخخ یواش تر… داری میکنیشون… ولی به هیچ صراطی مستقیم نبودی…
قرمز شده بودو سفت ده بود بیرون نوکشون و لای دندونای تو بود…
. دیگه میخواستم التماست کنم که منو بکن !..
ولی نوبت تو بود که منو سرویسس کنی…
سینه هامو ول نمیکردی…
داشت قلبم از جا درمیومد و تو لذت میبردی … وحشی شده بودی …
منم وحشی ترت میکردم با بوی بدن سکسیم و آه و ناله هام که کم کمک هوا رفته بود…
دمرم کردی روی لبه تخت…
شققق…
با کف دستتت کوبیدی روی باسنم… یواشششش…
. صداش اتاقو پر کرد…
آخخخخ … یکی دیگه… آههههههههههههههههه شقققق …
… یکی دیگه …
. باسنم میسوخت از شدت درد … شق…
شقققق شققق…
تند تر میزدی… دیوووووونه…
. یواش تر… شقققققققق محکمترش میکردی…
دیگه بیحس شده بود پوستش… فک کنم ۲۰ تایی نصیب هر کدومشون شد و اینکارت هم حشری ترت کرده بود و هم تحمل کیرتو برای من آسون تر کیرتو آوردی جلو! شدت حشرت یه کم خوابونده بودش! تا ته کردیش تو دهنم داشتم داشتم بالا می آوردم وخشیانه جلو عقبش میکردی و من فقط لبامو سفت کرده بودم که بیشتر با کارت حال کنی… میرفت تا توی حلقمو میومد بیرون نمی خواستی ولی پاشدم و لبامو که یخ کرده بود از شدت نفس نفس زدن و حشری شدن و گذاشتم روی لبات…
تا میتونستم خوردمشون بوی عرق بدنت با بوی خوشبوی بدنم قاطی شده بود. بازوهاتو زدم بالا و با زبونم تموم زیر بغلتو لیس زدم آخخخخخخخخخخخ که چه حسییی داشت. الان میفهمم که آدم برای کسی که دوستش داره توی سکس حاضره هر کاری بکنه … زیر پوست زیر بغلت شکلاتی بودو بوی شدید عرق بعد از سکسی رو میداد که توی حالت عادی فراری بودم ازش ولی الان ذره ذرش دیوونم میکردو با تموم وجود لیسش میزدم و میخوردمشون. دستت رفت روی باسنمم چنگ مینداختی روشون و فشارشون میدادی. سینه هاتو میخوردم و لیس میزدم …
شکمت…
. رونات …
. باسنت …
برعکس شدم و رفتم روی پاهات باسنم جلوت بود و تو مشغول مالوندش وحشیانشون شدی… کف پاتو لیسیدم … لای انگشتای پات…
آه…


… انگشتت و فرو کردی توی سوراخم …
محکم تر میلیسیدمت … انگشت پات شده بود پستونکم…
لذت میبردم و نفس هامون صداش بلند و بلند تر میشد… دوست نداشتم لحظه ها تموم بشه… آروم انگشتت و میچرخوندی جووووووووووون چه کونییییییی چه باسنیییی قربون کونت بشم ووو میخوام کیرمو تا ته بکنم توش خودتو آماده کن الان قراره زیر کیرم فریاد بزنی… قراره التماسم و بکنی که یواش تر… میگفتی و محکم تر انگشتت و فرو میکردیو در می آوردی…
دیگه داشت همه چی برای لحظات طلاییمون آماده می شد… برام جالب بود که چه پوزیشنی رو انتخاب میکنی… میدونستی که دوست دارم بیافتی رومو بغلم کنی … این پوزیشن مورد علاقم بود…
ولی نه … نشستی بغل تخت دوباره … بلند م کردی … نشوندیم روم… چشات توی چشام بود ولبات روی لبام…
نفست توی نفسم بود… آروم بهت گفتم میخوام بهترین قسمت وجودمو بهت بدم… ازش لذت ببر… لبمو بوسیدی … خم شدی و ظرف شکلات که کمیش مونده بودو برداشتی … کیرتو کردی تهش و هر چی مونده بودو روی کلاهکش جمع کردی… آروم گفتی آماده ای؟ با احترام و التماس گفتم : آره عزیزم … لطفا من رو بکن…
بشین روش…
با حس عامرانه و دستوری و خشن گفتیش… بغلت کردم … تو روی لبه تخت نشسته بودی و من روی پاهات پاهام اینور اونورت روی تخت بودو لمبه های باسنم باز شده بود … کیرت محکم و سیخ بود…
یه دستم دور کمرت بود که نیافتمو با دست دیگم کیرتو گذاشتم روی سوراخم … تنگ و داغ بود برات… بزرگ و داغ بود برام… گفتم بکنش تو…
محکمممممم…
کلاهکش روی سوراخ بودو یواش هلش دادی تو …
نمیرفت… من تنگ بودم و تو کلفت… فشار آوردی … شکلاتا رو احساس میکردم که داره بین کیرتو سوراخم اینور و اونر میره…
جای کرم بود ولی به اندازه اون نرم و روون نبود… فشار دادیش… منم دستمو دور کمرت محکم تر کردم… با لبات از سینم شروع کردی به گاز گرفتن… خوب بلد بودی کارتو…
آروم آروم فشار میدادی … میدونستم درد داره …
آخخخخخخ…


… لبمو گذاشتم روی لبات و شروع کردم به خوردنشون شقق…
محکم تر از همیشه باسنمو با دستتات میزدیو با هر ضربه لبام توی لبات فرو تر میرفت و کیرت توی کونم عمیق ترمی شد… درد تموم وجودمو پر کرده بود…
سوزش باسنم لذت بخش کرده بود درد کششیدنم رو …
شقققق…
. و کیرت قسمتیش تو رفته بود…
با وجود حشرت که میدونستم میخواستی جرم بدی هوامو داشتی … با صدام که از شدت درد میلرزید گفتم اونکاریو بکن که دوس داری … من دوست دارم… دوست دارم خوشحال باشی…
درد من تموم میشه ولی دوست دارم لذت ببری… بوسیدمتو سرمو گذاشتم روی شونه هات و کونمو بدنمو در اختیارت گذاشتم…
شروع کردی به جلو عقب کردنش … میرفت بیرون و بیشتر تو می رفت… انگاری یه لوله ضخیم و سفت رو داشتی توی کونم میکردی… بیرونننن تووووو بیرووون تووو…
بدنم میلرزید و تو نفس نفس میزدی توی صورتم … لبات و میبوسیدمو از لذت بردنت درد میکشیدم… آخخخخخ …


تا ته فروش کردی تو… فکر نمیکردم کیر کلفتت تا ته جا بشه توش … دیگه وزنم روی کیرت بود و کامل نشسته بودم توی بغلت … درد میکشیدم و لب میگرفتم ازت… توام بی توجه به در کشیدنم شروع کردی به بالا پایین بردنم … آرو م در آوردیش … دوباره کردیش…
داشتم جر می خوردم…
از کلفتیش…
فک نمی کردم اینقدر کلفت باشه …
تووووو…
بیرووووننن تووووووووووووو…
بیروون توووووووووووووووووووووووو بیرونننننننننننن توووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو بیرووووون آهههه آخخخخخخ درد تمومی نداشت و تو لذت می بردی… آروم گفتی چه کون تنگی داری… سفت میکنمت …
دوباره حرفای سکسیت شروع شده بود… با صدای بریده بریده گفتم مال توه! بکنش سفتتتت. تند کردی … آههههههههه دیکه صدام درومده بود و اشک توی چشام جمع شده بود…
آههههه آخخخخخخخخخخخخخ آیییییییییییی آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ کم کمک درد جاشو به لذت و درد قاطی پاتی داد…
به خودم اومدم دیدم تو نشستیو من دارم بالا پایین میرم…
حس یه زنو داشتم که داشت با تموم وجود خودشو در اختیار شوهرش قرار میداد… با تموم وجودم داشتم بالا و پایین میرفتم . کیرت داغ و کلفت بود. کلاهکش رو توی جونم حس میکردم… لذتش بیشتر و بیشتر میشد… دیگه درد و یادم رفته بود… لبامو روی لبات گذاشته بودم و حسسسابی مشغول سکس داغ و هاتم باهات شده بودم…
هوا گرم شده بود و دونه های عرق روی بدنمون با تکوناشون لیز میخورد و باهم قاطی پاتی میشد. درست مثل من و تو که الان قاطی و درهم بودیم…
تو جزیی از بدن من بودی و علاوه بر لذت مادی روح هامون هم باهم درگیر بود… آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ جوووووووووووووووووووون بکن منوووو عزیزم مممممم سفففففففت وووووووووووووووو آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ هههههههههههههههههههه اییییییییییییییییییییی سسسسسسسسسسسسس ففففففففففففففففففففففتتت بکن بکن بککککککککککککککککن مننننننننننننو من مال توام…
. فقط نفس میزدی و هیچی نمیگفتی …
تخت داشت میشکست از شدت تحرکمون… همینجوری که لبام روی لبات بودو کیرت تا ته توی کونم بالا پایین میرفت هلت دادم و تو خوابیدی و من روت افتادم و حالا نکن هی بکن ادامه داشت… ۲ دقیقه… ۵ دقیقه… شروع کردم به لیسیدن لاله گوشهات … نفس نفس میزدیمو عششششق و حاااالمون به را بودددد!!! ۳-۴ دقیقه ای هم اینجوری کردی منو…
کیرت بیرون اومد… اومدم جاش بزنم که گفتی نه پاشو… روی کف زمین خوابوندیم…
دمر…
کونم مالت بود و توم بدنم در اختیارت … هیکل خیستو روم انداختیو گردنمو کج کردی با دستتت و لبامو گاز گرفتی…
گفتم عرفاننن این پوزیشنو دوسسس دارم… گفتی میدونم عشقمممم میخوام یه عالمه اینجووری بکنمت… تو آروم بخواب و از کیرم لذت ببر… آخخخخخخخخخخخ که چه حسی بود… توی تموم تصوراتم اینشکلی تصورت میکردم… دستت رو روی شکمم گذاشتیو سفت فشارم دادی به خودت… کیرت سر جاش بود… هلش دادی تو… آخخخخخخخخخخخخخخخ هنور کمی درد داشت … لعنتی بزرگ تر از همیشه شده بود…
آروم بیرونش آوردی دوباره محکم تر کردیش تو… بیروووووووووووووون توووووووووووووو بیرووووووون توووووووو تووووو تووووووووووووووووووووووووووووووووووو آهههههههههههههههه جوووووووووووووووووووووون دیگه وحشی شده بودی … فحش میدادی و سفتت میکردی… قطره های عرقت روی گردنمو بدنم میریخت و من سست زیر دستت مثل یه دختر ۱۴ ساله حس شیرین سکس رو برای اولین بار تجربه میکردم…
دوست نداشتم تموم بشه از قصد آبتو آورده بودم با خوردنم که کمرت سفت باشه و زودی تموم نشه! راضی بودم از خودم … آخخخخخخ عرفان دوستتتت دارم کردنتو … تند تر بکن جرم بده من کوووون توام من کیییرتو میخوام همیشه منو اینشکلی بکنننن کیییییرت توی کونمهههه… آههههههههههههههه آرهههه تند ترش کن… (‌و تو وحشیانه تر شالاپو شولوپ میکردیم…
)‌ عرفان بسسسسه خسته شدی بذار من بیام روتتتت. رفتیم روی تخت… خوابوندمت …
مثل زن جنده ای که کارشو خوب بلده نشستم روی کیرت ووو شروع کردم به بالا پایین کردن خودم روی کیر خوشگل تراش خوردت… توی بالا پایین کردنم ساعتو نیگا کردم …5.5 صبح بود …یه ساعت بود بیدارت کرده بودم دستمو گذاشتم زیر رونات …چنگ انداختمشون و بالا و پاییت میپریدم…
دیگه یاد گرفته بودم… کیرت دیگه در نمیاومد. نشونه گیریت هم دقیق شده بود…
صاف میکردیش تو سوراخم که دیگه فک کنم تنگ نبود…
شروع کردم به چرخوندن کونم …
کیرت دیواره های کونمو جلا میداد و لذت میبردم ازش… آروم خوابیده بودیو نفس نفس میزدی … افتادم روت و شروع کردم به لیسیدنت…
بوی عرق تموم بدنتو پر کرده بود…
آخخخخ که چقدر خوشمزه بودی…
زیر بغلت بوی تند عرق بعد سکس میداد… لیسش میزدمو کیرتو بالا پایین میکردم…
حشری تر و حشری تر میشدم…
. دلم میخواست دوباره تموم آبتو بپاشی توی صورتمو دهنم … ولی انگاری اصلا خبری نبود… خسته شده بودم از شدت تحرک… گفتم عرفان تو بکن حالا جونم رفت عزیزم… بلند شدم … نشوندیم روی صندلی … پاهامو بالا دادی و گذاشتیشون روی شونه هات… هلم دادی لبه صندلی …
کیر کلفتتتو که حالا خوب میدیدمو گذاشتیش روی سوراخمو تا ته هلش دادی تو… آخخخخخ که چه حسسسی بود… دیگه زمانو نمیفهمیدم… ثانیه هام شده بود جلو عقب کردنای تو! یواش تر میکردی زمان آروم بودو برعکس…
چشام توی چشای خمارت بود و دستم توی دستات… خیس عرق بودی و بوی بدنت دیوونم میکرد…
انگاری اون لحظه ها نمیخواست تموم شن! بهت افتخار میکردم که با اون بدن عضلانیت اینقدر کیر سفت و کمر محکمی داری! آههههههههههههههه یواشششش عزیزم دیوووووونت شدما!!! وایییییییییییییی جوووووووووووووووووووووون تخمات شالاپو شولوپ به لمبه های باسنم میخوردو کیرت دیگه تا میلیمتر آخرش سوراخمو نوازش میداد. بدنم میلرزید و ته لذت بودم … فریاد زدی…
کیرتو درآوردی و کاندومو بیرون کشیدیو با همون فریاد تا ته حلقم فروش کردی… داشتم بالا میاوردم …
یازم فشارش دادی… دیگه تخمات روی لبام بود و کیر متورمت کامل توی دهنم کلاهکش توی مریم بود…
داغی آبتو که با فشار توی دهنم خالی میشدو احساس کردم… توی دهنم نه! توی ته حلقم! انگاری ۲۰ تا ۳۰ ثانیه طول کشید و انگاری یه لیوان آبو صاف خالی کردی توی دهنم… مزشو احساس نمیکردم چون زبونم اصلا درگیرش نیود فقط داشتم خفه میشدم که کشیدیش بیرونو افتادی روم… آخخخخخخخخخخخخخخخ که چه لذتی داشت! صندلی داشت میشکست از وزنت و من انگاری غرق عرق تو بودم! آروم خوابیدی روی زمینو منم توی بغلت …
در اوج لذت خوابمون برد…

نوشته: بهراد


👍 1
👎 1
13088 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465663
2015-07-11 21:52:07 +0430 +0430
NA

حال نداشتم بخونم
ولی بازم ممنون
blum3

0 ❤️

465664
2015-07-12 00:56:51 +0430 +0430
NA

قشنگ بود
یاد دوس‌دخترم افتادم sorry2

0 ❤️

465665
2015-07-12 02:26:49 +0430 +0430

چه خبره ؟
قصه حسین کرد نوشتی حس خوندن نبود از بس طولانی بودش

0 ❤️

465666
2015-07-12 02:45:09 +0430 +0430

خاک تو سرت پسره جقی چی برا خودت راست کردی

0 ❤️

465667
2015-07-12 12:38:07 +0430 +0430
NA

احسان هات با لبخند و نگاه شیطنت آمیزی فرمود:

حاجی داستانت تموم شد؟ حالا بیزحمت دستتو از تو شرت مبارک دربیار

0 ❤️

814792
2021-06-11 22:39:03 +0430 +0430

بهترین داستان گی جهان بود افرین

0 ❤️