سلام…من در دوران کودکى خيلى دنبه اى و خوشگل بودم.بعضىها تونستن لختم کنن و لاپايى باهام حال کنن.انقدر حال داد که وسوسه شدم بهشون کون بدم اما جرات نکردم.پسر صاحبخونمن و دوست تبريزى من حسابى چربش کردن و درمالى و لاپام گذاشتن.واى که چه لذتى ميبردم.هر چه التماس کردن ندادم اما دوس داشتم.سالها گذشت و من در تب کون دادن ميسوختم تا چند ماه پيش از طريق شهوانى با يکى در شمال کشور اشنا شدم و وقتى عکسهاى کون تپلمو براش فرستادم قرار شد هردو بيايم تهران و يکشب تو هتل حال کنيم.دل تو دلم نبود.خلاصه رسيديم و همديگرو ديديم.رفتيم و بسختى يک اطاق گير انداختيم.اون رفت داروخونه براى روغن چرب کننده و کاندوم و… منم تا اون ميخواست برگرده رفتم دستشوي و اماده شدم انقدر شهوتى شده بودم که سرم درد گرفته بود.روى تخت قمبل ميکردم و اماده دادن شده بودم و مدلهاى مختلف و تمرين ميکردم.خلاصه اومد و رفت حموم تميز کارى.کم حرف بود و پسر باادبى بود و من ازين بابت خوشحال بودم.اداى زنارو براش درميوردم و ا ون ميخنديد.تو حموم بود که يورى افتادم روى تخت و لبه ى ملافه رو زدم کنار و کون سفيدمو انداختدم بيرون و صداش کردم.درو باز کرد و چشمش به دنبم اوفتاد که يک لبخند رضايت همراه با شهوت زدو طاقت نيورد و گفت بيا حموم عشقم. بلند شدم بدون شورت رفتم تو.حمله کرد بهم و لب ميگرفتو گفت برگرد. شروع کرد به لرزوندن کونم و ليسش ميزد و ميگفت تو عمرم کونى به اين نرمى و زنونه اى نديدم.براى اولين بار عمرم نشستم و با ولع ساک ميزدم.انقدر مزه داد که ميخواستم ابشو بخورم.کمرش شل بود و گفت بسه کونى من ابم مياد برگرد تا کمى لاپات بذارم و اگه شد بکنم تو کونت.واى داشتم ديوونه ميشدم. ارزوم داشت براورده ميشد. کمى ليزش کردو گذاشتش درش و با يک فشار رفت توش.واى از بس کونم نرمه براحتى منو گايىد و بغلم کردو تلمبه ميزد.خيلى زود گفت اينجا جا نيست بريم روى تخت تا قشنگ کونتو برات پاره کنم.رفتيم بيرون و ملافه رو کشيديم رومون.کيرشو ميليسيدم ولى چون ابش زود ميومد نميذاشت حسابى بخورمش.بدى کار اين بود که من يک کون قد بلندو هيکلى بودم ولى اون کوچيک تراز من و کمرش شل بود و کيرش برام کوچولو بود ولى دوستش داشتم چون اولين کسى بود که داشت پلمپ منو باز ميکردو جرم ميداد.گفت برگرد و قمبل کن. برگشتم و با ناز ميگفتم اخ يواش منو بکن و زود باش تا شوهرم نيومده بايد برگردم. نشسته بود روى رونام و با دستاش لپاى کونمو ميلرزوند و لذت ميبرد و سيلى ميزد بهشون و منم غرق در حس قشنگ دادن از خودم بيخود شده بودم.سرشو گذاشت در نازم که حسابى چرب شده بود و اروم شروع کرد به گاييدنم.منم اخ و اوخ ميکردم تا کيف کنه. سرش رفت توش که هورى دلم ريخت و التماس ميکردم بکنم عشقم.فشار بده پارش کن سالهاس منتظرم کونم مال توس و… اونم ميگفت کونى داد نزن قمبلتو بده بالا جنده خانم تا کونتو برات بگام.بايد طورى بکنمت که شوهرت بفهمه چه زن کسوو خرابو فاحشه اى داره.جان.و با يک فشار تا ته چاپوندش توش. وولوول تو کونم داغم مىکرد و التماسش ميکردم که تند بکن.خيمه زد روم و با سرعت تلمبه ميزد.صداى چالاپ چلوب کونم اتاقو پر کرده بود. قبل از اينکه ابش بياد برمگردوند و لنگامو انداخت رو شوناش و از زير تا خايه هاش کردش توش.لب ميگرفت و فشار ميداد و روغن کونمو دراورده بود.لبامو ميخوردو تلمبه ميزد.ابش ميخواست بياد که گفت کجا بريزم.گفتم تو کونم بريز تا کونى خودت بشم. با چندتا تلمبه وحشيانه تموم ابشو خالى کرد تو کونم و خوابيد روم و بغل گوشم ميگفت خيلى م6رکه اى.چند وقتى بود کون به اين نرمى و زنوونه اى نکرده بودم.بلند شدم کمى راه رفتم تا ابش از سوراخم راه گرفتو سرازير شد و دور نازمو قلقلک ميداد و حس کردم کونى شدم و حالم خيلى بى نظير بود.اووووف چقدر پشيمون شدم که چرا نذاشتم بچگيم بکننم و سالها حسرت خوردم.اما هرطورى بود دادم.بعداز شام کمى از خاطراتمون حرف زديمو دوباره افتاد بجونم.ايندفعه خيلى بهتر بود چون ابش دير اومد و نيم ساعتى با قمبلم ور رفت حسابى تلمبه ميزد و ميگفت چرا ميرى کون ميدى بدون اجازه شوهرت.گفت دلش ميخواد منو جلو چشم شوهرم بکنه.خلاصه دوباره با قمبل و روش داگى حسابى گاييدم و منم کيف دنيارو ميبردم.اخ فقط کاشکى کيرش حسابى کلفت بود که اشکم درميومد.انقدر کردم که قش کردم.انقدر با سيلى ميزد درکونم که حال کردم.ديگهميخوام مال خودش باشم و هميشه منو سير بکنه.کيرش مال خودمه و کون دنبه ايمو براش تپل نگه ميدارم.کونم تو کيرش.قول داده کيرشو کلفت کنه و دفعه بعد حسابى جرم بده.اميدوارم لذت برده باشيد. نظر يادتون نره مرسى

نوشته:‌ سعید