سلام به همه دوستان بعد از مدت ها خوندن داستان بقیه تصمیم گرفتم منم داستانم رو بنویسم
این توضیح رو هم بدم که نه نوسیندم و نه چیز دیگه در اصل دارم خاطره تعریف میکنم براتون پس دنبال غطای املایی و انشایی نباشین و کص نبافین لطفا این داستان هم فقط یک زمینه سازی و آشنایی برای داستانهای بعدیمه بعدش و اما داستان من
داستان برمیگرده به بچگیا و دوران راهنمایی بچه خوشگل بودم و خوشتیپ سفید و بی مو خیلیا هم تو کفم بودن روز اول مدرسه راهنمایی با دوتا پسر ک از شانس من پسرعمو هم بودن دعوام شد و البته هم کلاسی هم شدیم و دوست شدیم باهم یکی اسمش سهیل بود ریزه میزه و خوشگل اونیکی حسام بود و قد بلند و معمولی با سهیل شوخی دستیمون زیاد شد همش همدیگرو انگشت میکردیم البته ۹۹ درصد اون این کارو میکرد و منم برای اینک کم نیارم گهگاهی اداشو درمیاوردم تا اینکه جدی جدی گیر دادن بهم ک بکنن منو خلاصه دوستی بهم خورد و هرروز دعوا و ازشون کتک خوردن تا جدا شدیم از هم و اونا از مدرسه ما رفتن و بعد از چند سال دوباره سال دوم دبیرستان همکلاسی شدیم ولی دیگه از دعوا و مشکلات قبلی خبری نبود اینم بگم ما تو ی شهر کوچیک زندگی میکنیم ی روز بعد از مدرسه عصر بود سهیل اومده بود در خونمون ک یادم نیست چی بگیره ازم نشسته بودیم تو کوچه باهم صحبت میکردبم و یاد خاطرات و دعواهای گذشته ک منم حشری شده بودم و هوس کردم ی بار دادنو تجربه کنم بهش گفتم اگه الان بهت بدم میکنی گفت آره گفتم بریم اولش باور نمیکرد با موتور اومده بود گفتم روشن کن بریم سوار شدیم و حتی تو راه هم میگفت اگه سرکاری باشه و غیره میکشمت و فلان تا رسیدیم تو باغای اطراف شهر رفتیم ی گوشه خلوت و درآورد کیرشو ی کیر قلمی تقریبا ولی با کلاهک گنده شبیه قارچ بود یکم براش خوردم ناشیانه و گفت داگ استایل بشین نشستم یکم سوراخمو خیس کرد و کیرشم ت مال کرد و گذاشت در سوراخم و با ی هول فرستاد تو کونم سرش ک رفت تو بقیش مشکلی نداشت خیلی راحت و بدون درد رفت ی ده مین تلنبه زد و آبشو کامل خالی کرد تو کونم بعدش بهم گفت خودم موندم چجوری راحت اینو کردم تو ونت خیلی از کونیای حرفیه ای طاقتشو نداشتن (بزرگ نبود کیرش کص میگفت)
خودمم موندم چطور شد ولی خوشم اومده بود شایدم دلیلش این بود ک خودم طلبه دادن بودم و البته این شروع داستان چند ساله دادن من به سهیل و بقیه بود
کم کم همه رو براتون مینویسم البته بقیه رو سکسی تر

نوشته: آرشام