اولین خاطره ی تلخ سکسی ام

1396/09/17

مریم هستم ۳۲ سالمه. مذهبی ام و قیافم معمولی. اولین باره که دست به قلم(کیبورد!) میشم که داستان اولین تجربه های سکسی ام رو بنویسم.سه سال پیش در یک سایت اجتماعی با شخصی به نام مجتبی آشنا شدم که بعدا فهمیدم کارمند بانک هست و هم سن و سال منه. یکی دوماه باهم تو یاهو چت میکردیم و در مورد درس و شغل و کارهای فرهنگی که دوس داریم انجام بدیم صحبت میکردیم. خواهرانه باش صحبت میکردم و بام گاهی درد دل میکرد خلاصه خیلی به حرف زدن باهاش عادت کردم چون اولین مردی بود که اینقد باش راحت صحبت میکردم. ی روز بهم گفت فردا بیا کتابفروشی همو ببینیم. بعد کلی اصرار قبول کردم چون قرار بود باهم یه کار فرهنگی راه بندازیم. بهش اعتماد داشتم و حس خوبی نسبت بهش پیداکرده بودم. قبول کردم ببینمش. راستش با اینکه اون موقع ۲۹ سالم بود ولی دست هیچ نامحرمی بهم نخورده بود و تو دنیای خودم اونو پاک و خوش نیت میدیدم. روز موعود رسید و با مشخصاتی که داده بود تو کتابفروشی دیدمش چون بهش گفته بودم میخام فلان ساعت برم کتابفروشی …سلام کردیم و من دو جلد کتاب داستان خریدم اون پیشدستی کرد حسابشون کرد. کارت که کشید خیلی احساس شرمندگی کردم. معذب بودم و کمی هول بودم. گفت بریم دور بزنیم. خیلی مردد سوار ماشین شدم و رفتیم دور زدیم. اون خیلی ریلکس بود. از قیافش حس کردم ی فکری تو کله شه. استرس گرفتم و الکی خودمو به ریلکسی میزدم. رفتیم کنار ساحل نشستیم و شروع کردیم درمورد مسایل متفرقه صحبت کردن. یهو دیدم دستمو گرفت. مث برق زده ها از جام پریدم و باعصبانیت گفتم این چه کاریه؟
انگار توقع چنین عکس العملی رو داشت. ازم معذرت خواست و با مظلوم نمایی سعی کرد احساساتمو تحریک کنه و دلسوزانه بهش اجازه بدم لمسم کنه. من تجربه ی لمس دستان ضمخت یک مرد رو نداشتم که چه حسی داره. ته دلم خالی شده بود… اما بهش اجازه دادم دستامو بگیره. گرم حرف زدن بودیم شروع کرد از هیکل ورزشکاریم تعریف کردن یه جوری ک خوشم بیاد . البته تعریفاش بیراه نبود. برخلاف قیافه معمولیم هیکلم عالی بود . قدم ۱۶۸ و وزنم ۵۵ . کمرباریک و قوس کمر و باسن برجسته.
خلاصه بگم خرم کرد و منو همونجا تو بغل گرفت و بوسید. بدنم بی حس شد. اولین لمس اولین بوسه… اولین حس گرمای نفس مرد رو صورتم. کنار ساحل خلوت بود اما بازهم تمام تنم از ترس و استرس میلرزید. اصلا فکرشو نمیکردم این اتفاف بیفته و بزودی تجربش کنم. لبامو خیلی گرم میبوسید و من رو روی ماسه ها خوابوند و دکمه های مانتومو باز کرد دستشو برد زیر,تاپم و از زیر سوتینم سینه های سفتمو لمس کرد. ب سینه هام چنگ زد. داشتم خفه میشدم هم از هیجان هم از ترس و التماس میکردم بس کنه. پا شد و گفت پاشو بریم اینجا هوا گرم شده… با اوقات تلخی گفتم منو ببر خونه. سوار ماشین شدیم اما مسیرش رو ب سمت بیرون شهر عوض کرد. ضربان قلبم تند شد انگار قلبم اومده بود تو دهنم.
هر چ بهش گفتم کجا میری. میگفت میبرمت باغ خودمون رو نشونت بدم. بعد ی بیست دقیقه ک از شهر دور شدیم وارد روستای کم جمعیت و دور افتاده ای شدیم .
وارد باغ شدیم و بهم گفت بیا تو اتاقک بشینیم از سرسبزی اینجا لذت ببریم. باغ فقط چندتا درخت بود و معلوم بود هوسش بالا زده و قصدش سکس هست. من جیغ میزدمم کسی صدامو نمیشنید. نا امیدانه سرمو انداختم پایین بغض کردم و اشکام سرازیر شد. اومد کنارم نشست اشکامو پاک کرد و گفت مریم جان بهت قول میدم بهت خوش بگذره. بهم اعتماد کن. تو دلم ب خودم میگفتم من گوه خوردم بهت اعتماد کردم اما جوابشو ندادم. شالمو از سرم انداخت و دکمه های مانتمو باز کرد و من فقط,میلرزیدم و بغض داشتم. از خودم بدم اومده بود. ی مرد نامحرمی منو داره لخت میکنه و من فقط نگاه میکنم نه همکاری میکنم ن اعتراض و ن اصلا عکس العملی دارم. ب شورتم که رسید دو دستی گرفتم و گفتم نه! اینو بیخیال شو. چشمامو بستم و گفتم
هر جور میخای خودتو ارضا کن تا بریم. یعنی منن دوست دارم نه راضی ام. و تو فقط بخاطر ارضای خودت خواستمو نادیده گرفتی . روم خوابید. سینه هامو خورد. گردنمو لیسید. لبامو می میکید. هیکلش بزرگ بود و وزنش سنگین. در گوشم گفت جان مجتبی لبخند بزن. منو ببوس حداقل … اما نبوسیدم. بهش گفتم کارت تجاوز هست … من تو عمل انجام شده م و واقعا راضی نیستم. دوس داشتم.معذرت بخاد و از روم بلند بشه بگه بریم. اما پا شد وبا دودستش غافلگیرانه شورتمو کشید پایین و انداخت دور! جیغ زدم و دو تا دستمو رو صورتم گذاشتم. پامو ب زور باز کرد و شروع کردم زبون زدن وسط کسم. سرشو گرفتم کشیدم عقب. یعنی نکن. گفت باشه. کیرشو از شورتش دراورد. کلفت و سبزع و ۱۴ سانتی. اول بزور گذاشتش دهنم اوق زدم زود درش آورد. خیلی شهوتی شده بود. کیرشو لای پام گذاشت و لای کسم بالا پایین کرد.از آنجایی که منم گرم مزاجم و حسم بالاست کسم حسابی آب انداخته بود و خیس خیس بود. مجتبی با کیر داغ و کلفتش اینقد تو کوسم بالا پایینش کرد تا آبش بافشار رو شکمم ریخت و با رکابیش آبشو پاک کرد.وقتی پاشدم لباسامو بپوشم تا رسیدیم خونه. ی کلمه باش حرف نزدم و تلفناشو بعدش ج ندادم. احساس گناه. حس نارو خوردن. آبرریزی و خیلی حس های بددیگه ای داشتم. مجتبی هر کاری کرد نتونست کاری کنه من اون اتفاق رو بپذیرم. و تا الان ازش بیخبرم. اما این تجربه ی ناگهانی و تلخ باعث شد فکر و تمرکزم همش طرف سکس بره … تو دلم میگفتم من هرزه ام. زودباورم… وسیله ای برای ارضای شهوت مرد هستم و یک مدت افسرده بشم و تلقین کنم ک آلوده م. درنتیجه ب سکس های گذری رو آوردم و هر از چندگاهی با کسی که از طریق فضای مجازی آشنا بشم باهاش ی سکس میکنم. تو داستان بعدی تجربه ی اولین کون دادنم رو خواهم نوشت.

نوشته: مریم.ع


👍 10
👎 3
15044 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

664803
2017-12-08 21:48:05 +0330 +0330

حالا دوست داری انتقام بگیری ؟اگه کسی باشه پوز شو خورد کنه حاضری آمارشو بدی ؟

0 ❤️

664804
2017-12-08 21:48:49 +0330 +0330

وایییی چرا خودتو خراب کردی درسته که اون این کارو باهات کرد ولی لامصب چرا خودتو خراب کردی اخه ای تففففف به زمونه

0 ❤️

664816
2017-12-08 22:17:34 +0330 +0330

کس و کون بهر دادن است ،شتر (حاشی)

0 ❤️

664827
2017-12-08 23:31:41 +0330 +0330
NA

نمیتونم بپذیرم همون لحظه ای که برای اولین بار دستت رو گرفت؛ خوشت نیامده باشه. شما اگر هممذهبی باشی؛ یک مذهبی سطحی هستی؛ والابعد از اینکه این اتفاق برات افتاد؛ باید عبرت میگرفتی؛ نه اینکه دیگه جلوی خوودت رو ول کنی و بزنی زیر همه چیز. پس نگو کاملا بی گناهی و مقصر نیستی.

1 ❤️

664831
2017-12-09 01:27:49 +0330 +0330

میتونم باور کنم البته بعدش با میل شخصیتون بوده از باغ رفتن و…دیگه خودتونم میخواستید جای دپرس شدن و بعد هرز پریدن و گناه را گردن اون اقا انداختن قبول کنید دوست داشتید و هیچ ایرادی هم نداره.ایراد دقیقا در رفتارهای بعدیتونه.هرز پریدن بده مگر نه اگر یک خانوم یکبار از کسی خوشش بیاد و حتی رابطه کامل نیز داشته باشه ایرادی نیست حداقل از دیده بنده

0 ❤️

664840
2017-12-09 04:03:38 +0330 +0330

از اینکه خانمهای مذهبی هم حس شهوت دارن کاملا طبیعی هستش ولی تجاوز در هر صورت مورد تایید هیچ کس نیست چه مذهبی چه جنده حتی شما برای ناز کردن هم میگفتی نه باید انجام نمیداد، ولی شما هم نباید برای انتقام از اون بری به همه بدی اینم یه جور جنده بازیه که حرف اولت رو که مذهبی هستی رو نقض میکنه

0 ❤️

664843
2017-12-09 04:24:53 +0330 +0330

دادن عیب نیست، زیاد دادن هم عیبی نداره… هر دیقه زیر یکی خوابیدن خوب نیست،،، وگرنه سکس یه نیاز طبیعیه…

مثل دوس دختر من،،،، اول جوری ادای تنگا رو درمیاورد که باور کردم، ولی خیلی حرفه‌ای تر از اون چیزیه که دوستانش فکر میکنن،،، غالبا همینجوریه…

1 ❤️

664859
2017-12-09 07:50:58 +0330 +0330

بیا خصوصی منم ورزشکارم مثل خودت

0 ❤️

664899
2017-12-09 18:01:45 +0330 +0330

ای بابا فنر و هرچي بیشتر فشار بدی بیشتر میپره داستان الان تو شده

0 ❤️

664933
2017-12-09 22:45:03 +0330 +0330

مذهبی با یه یارو قرار گذاشتی باهاش رفتی ساحل باز با این حال که فهمیدی چی تو سرشه پاشدی رفتی باغش اینا همه به کنار یه لاپایی زوری زد توی مذهبی باید جنده میشدی ؟

0 ❤️