اولین رابطه بعد یکسال

1398/03/13

سلام
اسم فرض کنید پریاست

ماجرای سکس منو عشقم واقعیه، هر کی آزاده هرطور دوست داره فکر کنه، ما با داستاناتون فانتزی میسازیم، گفتم شما هم با خاطرات ما حال کنین?

20 سالم بود اما هنوز مثل دختر بچه ها تو عالم فانتزی خودم بودم، توی عروسی دختر خاله ام با علی آشنا شدم، نوه عموی مادر داماد بود، خانواده خیلی پولدار و سرشناسی داشت و خودش هم وضع مالی خوب و تیپ فوق العاده داشت، همه دخترها تو نخ علی بودن، منم ازش خوشم اومد اما با خودم گفتم با این موقعیت منو میخواد چکار، من قدم 164 و وزنم 45 کیلو بود اون موقع، یه دختر با هیکل معمولی و صورتم بد نیست ولی اصلا شاخ و داف نیستم، اما علی تو اون همه دختر به من شماره داد و دوست شدیم

بگذریم، دو ماه بعد من اولین بوسه عاشقانه رو با علی تجربه کردم، همیشه از اینکه قبل از علی کسی رو نبوسیده بودم خجالت میکشیدم اما علی گفت خیلی براش با ارزشه که اولین بوسه ام با اون بوده، خلاصه علی اومد خواستگاری و نامزدی و بعد عقد کردیم، ما رسم نداریم بعد از عقد داماد بمونه، علی هم چیزی نگفت و رفت اما بهم پیامک زد که فردا آماده باش میام دنبالت بریم بیرون ناهار

منم میدونستم دیگه نمیتونه خودشو نگه داره، تا اون موقع هم حدود یکسال بود که با هم بودیم و علی هیچ رابطه ای نداشت، میدونستم قبل از من رابطه داشته اما بعد آشناییمون هیچی

فردا تر و تمیز و شیک و پیک آماده شدم، یه ست لباس زیر نارنجی و مشکی پوشیدم، با یه تاپ نارنجی و یه شلوار کشی مشکی، علی اومد و بعد از گشت تو شهر و ناهار خوردن گفت بریم خونه من، منم دیگه کم کم عادت کرده بودم بعد نامزدیمون که باهاش تنها بمونم تو خونه اش، همین که رسیدیم تا رفتم تو علی پشتم اومد و درو بست، تا خواستم برم سمت مبلها علی شونه ام رو گرفت و چسبوندم به دیوار، یه لب طولانی و خفن ازم گرفت و خودشو از پایین چسبونده بود بهم، بعد سرشو کشید عقب و تو چشمهای من که نفس نفس میزدم زل زد و گفت: گفته بودم بغلی خودمی؟
آروم گفتم: آره
گفت: گفته بودم پدر منو درآوردی این چند وقت؟؟؟
خنده ام گرفت، به زور خودمو نگه داشته بودم، خیلی لحنش جدی بود و مشخص بود چقدر اذیت شده، لبمو گاز گرفتم که نخندم و با اشاره سر گفتم نه

که دست انداخت از کمرم بلندم کرد و راه افتاد سمت اتاق خوابها و گفت: حالا گفتم، این یکساله پدر منو درآوردی باید پدرتو دربیارم

یه لحظه ترسیدم، اما چون قبل عقد با مامانم دکتر رفته بودم و گفته بود پرده ام حلقویه ارتجاعیه و خونریزی و درد ندارم یه کم استرسمو کم میکرد، علی منو گذاشت کنار تخت و گفت مانتوتو درآر
و خودش شروع کرد درآوردن پیراهن مردونه اش، مانتو و شالمو مثل همیشه مرتب پشت در آویزون کردم که علی باز از پشت کمرمو گرفتو بلندم کرد، بعد انداختم رو تخت و گفت: حالا وقت انتقامه و یکی از اون لبخندهای خوشگلش زد
باورم نمیشد این پسر با این قد و هیکل و قیافه بالاخره مال من شده

علی شروع کرد به مالیدن سینه هام و لب گرفتن، وقتی خسته شد و لبهای منم درد گرفت آروم تاپمو درآورد و رفت سراغ شلوارم، وقتی اونطوری زل زده بوده بدن نیمه برهنه ام یه کم خجالت کشیدم و سعی کردم بلند شم که علی اومد روم و گفت: تو که خجالتی نبودی، میترسی؟

سرمو تو گردنش کردم و گفتم: نمیدونم چمه، یه کم میترسم، اما یه جوریه، تو دلم ضعف میره
علی شونه ام رو بوس کرد و گفت: نترس، حواسم بهت هست، و شروع کرد بوسیدن گردنم و بعد سینه هامو و بعد شکمم و بعد از رو شورت نازمو بو کرد و بوسید

بعد رونها و پاهامو بوسید و دوباره اومد بالا، دوباره شروع کرد لب گرفتن و دستش رفت زیرم و قفل سوتین رو باز کرد، آروم درش آورد و چندتا بوس زد رو سینه هامو و سرشونو آروم مکید که تمام بدنم انگار حسش کرد و نبض گرفت، یه کم که به سینه هام ور رفت بلند شد و شلوار خودشم درآورد و پرت کرد رو زمین، اینبار شروع کرد لیس زدن شکمم وقتی داشتم به خودم میپیچیدم و ناله ام بلند شد شورتمو کشید پایین، منم باسنمو دادم بالا و درش آورد و گذاشت رو پاتختی
تا حالا نازمو ندیده بود، دستمو گذاشتم روش که دستمو برداشت و پاهامو باز کرد، خیلی خجالت میکشیدم و پیش خودم فکر میکردم نکنه نازم قشنگ نباشه و تو ذوقش بخوره یا مشکلی داشته باشم

علی چند دقیقه که آروم نگاش کرد و دوبار نازش کرد بعد نگاه کرد تو چشمامو گفت: عاشقتم

فقط نگاش کردم که سرشو برد پایین و شروع کرد بوس کردن و لیسیدن نازم، خیلی برام زیاد بود، طوری که دو دقیقه هم تحمل نکردم و شروع کردم جیغ جیغ کردن که:

وای وای، علی نکن، علی توروخدا،

علی با چشمای قرمز سرشو بلند کرد و گفت: چقدر تو حساسی جوجه، باید عادت کنی

و دستش رفت سمت شورتش، تازه دیدم وایی شورتش چقدر باد کرده
شورتشو خیلی سریع درآورد و کیر بلند و خوشگلش سیخ زل زد تو چشمام، باورم نمیشد کیرش اینقدر صاف و خوشگله، هرچی فیلم پورن دیده بودم که مثلا شب عروسی مثل گاگولها رفتار نکنم از سرم پرید، تو هیچکدوم اینقدر کیر مردها به نظرم خوب نبود

عین جنازه فقط دراز کشیده بودم و نگاش میکردم،
علی با صدای خش داری گفت: بعدا باید بخوری ولی فعلا کارای مهمتر داریم
بعد دوباره دست کشید به نازم و خوابید روم، یه دستش کنار سرم بود و با پاهاش نمیزاشت پاهامو ببندم، با یه دست دیگه کیرشو میمالید لای نازم، انقدر داغ کرده بودم که فقط منتظر بودم فرو کنه داخلم، تو دهن علی ناله میکردم و زیرش وول میخورد، ولی هیکل علی دو برابر من بود و زیاد جای تکون نداشتم، حسابی که خیسش کرد بلند شد و یه نفس عمیق کشید و سر کیرشو گذاشت در سوراخم، یه نگاه به من میکرد یکی به نازم، آروم سرشو هل داد داخلم، یه حس عجیبی بود، دروغه بگم درد داشت، فقط یه کم میسوخت، چشمامو بستم و لبمو گاز گرفتم، از هیجان و استرس و شهوت ملافه ها رو چنگ میزدم، وقتی چشمامو باز کردم علی یه کم دیگه هل داد تو و هردو یه ناله کردیم، بعد یک دفعه تا آخر فرو کرد که از شدت استرس و هیجان و یه سوزش عجیبی یه جیغ زدم، دردم اومد اما لذت انقدر زیاد بود که چند برابرش هم میتونستم تحمل کنم، علی چند لحظه ثابت موند و چند تا نفس عمیق کشید و بعد آروم لبمو بوسید و گفت: خانوم شدنت مبارک

فقط یه لبخند کم رنگ زدم و چشمامو بستم و باز کردم، آروم کیرشو کشید بیرون و نازمو با دقت نگاه کرد، بعد یه لبخندی بهم زدو دوباره سرشو آروم کردداخل که هین کشیدم

علی آروم آروم شروع کرد تلمبه زدن، هردو خیس عرق بودیم و گاهی همو میبوسیدیم که حس کردم گر گرفتم و تمام تنم سفت شد، علی متوجه شد و گفت: آره خوشگلم، ولش کن، شل کن تا بیاد و ضربه هاش تند شد، یه دفعه تمام تنم انگار برق رد شد، یه لرزش و بعد یه حس خیلی خوب، یه جریان آروم و لذت جدید تو کل تنم پخش شد، علی هم چند تا ضربه دیگه زد و با یه ناله خوشگل خودشو کشید بیرون و آب داغ و سفید و خیلی غلیظش رو با چشمایی که به هم فشار میداد روی شکم و سینه هام پاشید، تمام عضله هاش میلرزید، بعد انگار ریلکس شد، کنار هم دراز کشیدیم، چند بار منو بوسید و شکم و سینه هامو با دستمال پاک کرد
اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.

حالا بعد از سه سال زندگی من از علی هم حرفه ای تر شدم، همه جور فیلم و داستان سکسی رو که ببینیم و بخونیم با هم انجامش میدیم، حتی گاهی بعنوان یه غریبه مثلا بهم تجاوز میکنه، ولی هیچوقت نتونستم بفهمم چطور بعضیا راضی میشن زن یا شوهرشونو با کس دیگه شریک بشن؟؟
مگه رابطه عاشقانه چه مشکلی داره؟؟؟ چرا خیانت و بیغیرتی مد شده؟؟؟

نوشته: پریا


👍 15
👎 2
20194 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

771305
2019-06-03 20:08:23 +0430 +0430

تو ایران همه دنبال پلنگن والا چجوری اومده تورو گرفته خدامیدونه

4 ❤️

771306
2019-06-03 20:08:28 +0430 +0430

قشنگ بود
شب اول همیشه استرس داره ، سعی کردی اون استرس و حسی ک داشتی رو اشتراک بذاری ، تا حدودی هم موفق شدی
زندگی خوبی داشته باشید :-)

0 ❤️

771307
2019-06-03 20:12:05 +0430 +0430

تو داستان زندگیه خبالی برا خودت بباف،،،افرین

0 ❤️

771356
2019-06-03 21:27:07 +0430 +0430

شام زیاد نخور تا خوابای اینجوری نبینی

برگرفته از کتاب فیل پیانیست

0 ❤️

771358
2019-06-03 21:31:02 +0430 +0430

فقط یه سوال ۱۶۴ قدت بود ۴۵ کیلو وزنت؟
این اندام بیشتر از اون که فکری میکنی خوشگله شبیه گرسنگان اتیوپی هست که پوست و استخوان خالیه
موفق باشید

6 ❤️

771393
2019-06-03 23:51:44 +0430 +0430

از اونایی هستی که فکرشم نمیکردی یه همچین شوهری گیرت بیاد،شرط میبندم عکس های پروفایلت همه قربون صدقه رفتن واسه شوهرته خخ

1 ❤️

771422
2019-06-04 04:00:34 +0430 +0430

زنی که رو مردش غیرت داشته باشه باید لایک داد . من به این نوع زن میگم , نااااز .

2 ❤️

771439
2019-06-04 06:55:47 +0430 +0430
NA

برو گمشو کونده هر گهی خوردی اومدی گوز میگی

0 ❤️

771512
2019-06-04 16:00:47 +0430 +0430

اینقدر نگو ناز بابا واژه زیبای کسسسس رو محکم بکار ببر بزار زیبایی و صلابت خودشو حفظ کنه
هشتک نه به واژه ناز.مرگ بر اسرائیل

1 ❤️

771517
2019-06-04 16:41:56 +0430 +0430

قشنگ بود .
روان و خوب

یه کم رنگ و لعابشو میتونستی بیشتر کنی

0 ❤️

771522
2019-06-04 17:49:55 +0430 +0430

اولین گزینه پولدار بودنش بود . از دخترای آهن پرست متنفرم

0 ❤️

771528
2019-06-04 18:37:44 +0430 +0430

خیلی خوشم اومد از داستانت واقعا خوب حستو بیان کردی.
راستی چرا زن و شوهرا به هم خیانت میکنن؟
دلایل زیادی داره. اما اونا که تو زندگی و روابطشون مشکلی ندارن چرا خیانت میکنن؟

1 ❤️

771530
2019-06-04 18:45:42 +0430 +0430

ARYA52 عزیز اندام و تیپ ی خانوم ربط زیاد به وزن نداره یعنی اونی که وزنش پایینه لزوما لاغر نیست،
من تو یک دوره از سنیم ۴۱ کیلو بودم اما اندامم عالی بود و همه دوستام آرزو میکردن اینجوری باشن، والان هم که وزنمو کمی بالا بردم فرق بخصوصی نکردم.

1 ❤️

771543
2019-06-04 20:12:00 +0430 +0430

اونایی که شاخن یا دافن به فرموده شما ، آخرش گاییده میشن ، به جینداها میگن داف
پس فکر داف بودن و شاخ شدن رو از کلت در آر و بچسب به زندگی خودت

پرده حلقوی و ارتجاعی !!!
یعنی مامانت برده بودت دکتر که تاییدیه بگیره که دخترم کس نداده تا حالا ؟؟؟؟
اینو نمیتونم درک کنم من

4 ❤️