اولین رابطه عمرم

1398/01/05

سلام
این ی خاطرس و زیاد سکسی نیس
همین اول بگم هر چی بگید ب خودتون بر میگرده و این تراوشات یک مغز پریود و جقی نیست.
من ی پسر 17 ساله ام و کلا معمولی تنها مزیتی که دارم گیتاریست بودنمه که اونم زیاد مهم نی بریم سر اصل مطلب ی روز توی خونه نشسته بودی پای تلویزون(کلا اهل مجازی نیستم زیاد) و داشتم فیلم میدیدم ک ی مسیج برام اومد: سلام من xهستم(دوست ندارم اسمی برده بشه) و مزاحم شدم تا با هم اشنا شیم. اول جوابشو ندادم چون میشناختمش و میدونستم یشخصیت معمولی داره ی دختر 19 ساله چادری بود که با هر پسری گرم نمیگرفت بعد از ی مدت دیدم دوباره تو همون روز پیام داد و منم جوابشو دادم و شروع کردیم به حرف زدنو کم کم رابطمون گرم شد تا جایی کخ ی شب به شوخی بهش گفتم مامان بابام رفتن مسافرت تا یکی دو روز نیستن فردا میای پیشم؟ داشتم میخندیدم که با دیدن جوابش یهو خشکم زد:آره حتما فقط ادرسو بده.منم چون میشناختم گفتم عمرا بیاد ولی ادرس رو دادم صبح روز بعد دیدم ساعت 9 زنگ خونه رو میزنن وقتی دیدم اونه واقعا جا خوردم از اومدنش دو باز کردم و اومد تو هیچ کدوممون ب هم دست نزدیم تا اینکه اومد تو اتاقم و من روی صندلی میز مطالعه ام نشستم و اون رو تختم چادرشو در اورد و گفت چرا پیشم نمیشینی؟ با اکراه رفتم پیشش که دستمو گرفت و این اولین تماس فیزیکی من با اون بود خلاصه ی چند دیقه حرف زدیم و یهو دیدم روسریسشو در اورد سرمو انداختم پایین(الکی مثلا با حیام) ک یهو گفت چیه نمیخوای خانومتو ببینی؟ چشام از تعجب داشت میزد بیرون و نگاش کردم بلند شد رفت جلو اینه اتاقم و یکمی رژلب زد رفتم پشتش گفتم چیکار داری میکنی؟ گفت دارم برا اقامون خوشکل میکنم ک یهو برگشت لپمو بوسید و رد لبش روی صورتم موند این روابط ما ادامه داشت اون مومد پیشم من میرفتم خونش ولی بیرون قرار نمیذاشتیم خلاصه سه چهار ماهی گذشت ک خونوادش از سز کسخولی خودش فهمیدن که رابطه داره ولی منو نشناختن اصل زابطه نیمه سکسی ما توی اخرین دیدارمون بود که با دوستش اومد خونمون دوستشم مث خودش بوئ ولی فوق العاده زشت رفتیم تو اتاق و رفیقش نشست تو حال.
کلی با هم عشق بازی و اینا کردیم که یهو گفت این اخرین دیدارمونه منم ب رو خودم نیاوردم و گفتم اشکال نداره بعدش گفت میخوام برات سنگ تموم بذارم شلوارزمو در اورد البته قبلا یکمی همو مالیده بودیم رومون باز بود و شروع کرد ب ساک زدن روشو بهم نکرد ولی تقریبا جفتمون لخت توی تخت بودیم خلاصع پشتشو به من کرد و منم از پشت یکم کسشو مالیدم و حالتمونو تغییر دادیم و منم یکم کسشو خوردم ولی خیلی بدم اومد موندم اینایی که مینویسن عاشق خوردن شدن چطور میشه؟ رابطمون ی نیم ساعتی طول کشید که اون دوباره برام ساک زد و لی یاد نداشت و کل کیرمو پوست کرد ک بالاخره ابم اومد و اونو کامل خورد ولی بدش اومد بعدش ی عالمه لب گرفتیم و از اتاق رفیم بیرون توی همه این مدت هیچ حرفی بینمون زده نشد . ی چند دیقه با دوستش نشستن و بعدشم رفتن اون اخرین دیدار ما بود الانم ازدواج کرده و شوهرش اهل قمه و خودشم معلمه(دانشجو) .
دختر خوبی بود.
زیاد سکسی نبود و اینم اولین داستانم بود ک نوشتم ببخشید ک فوق العاده تخمی شد

نوشته: binam


👍 1
👎 9
18382 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

756433
2019-03-25 21:33:37 +0430 +0430

ک اینطور

0 ❤️

756456
2019-03-25 22:01:19 +0430 +0430

ميگه اين نوشته ها براي يه آدم جقي نيست شما بگيد دوستان اين جقي اخه ميتونه جقي نباشه فيلهام پرواز ميكنن

0 ❤️

756494
2019-03-26 02:09:13 +0430 +0430
NA

اوکی دا شمارع مارم بش بده شاید شانس ماهم زد با ماهم گرم گرفت ??

0 ❤️

756548
2019-03-26 11:27:34 +0430 +0430

يچي مگيم شايد نشه باورت
كير همه بچه ها تو كوس مادرت

0 ❤️

756676
2019-03-27 01:08:51 +0430 +0430
NA

کست خله بنگ میکشی؟

0 ❤️

756695
2019-03-27 04:27:21 +0430 +0430
NA

تو خودت یاد داری عایا؟ قورومدنگ

0 ❤️

756756
2019-03-27 13:31:08 +0430 +0430

تصورات یک هندی جقیه

0 ❤️

756782
2019-03-27 18:12:17 +0430 +0430

هوف

0 ❤️