اولین سکس با صادق

1397/09/15

سلام خدمت دوستان عزیز
خاطره ای که تعریف می کنم یک خاطر با همجنس و دوستان استریت طبیعتا نباید داستان رو بخونند و بعدش هم فحاشی کنند.
همون طور که در عنوان داستان گفتم اولین سکسم باصاادق رو میخوام براتون بگم.یک نکته ی دیگه گفتم اولین سکس داخل پرانتز به طبقه جنسی متعلق به اون(گی)اشاره کردم بعضیا می نویسند خاطره اولین گی!!!گی به معنی سکس نیست…بگذریم
اسمم کامرانه که همه صدام میکنن کامی…24ساله ساکن اصفهانم…و مثل اکثر گی های واقعی به دلیل شرایط جامعه خودم استریت نشون می دم!!!
راستش من ی رفیق دارم به اسم محمد خیلی باهم رفیقیم…اون خودش استریته و به شدت دختر باز!!!تو اونجایی که کار می کرد یه پسر18ساله بود به اسم صادق چند باری که سراغ محمد رفتم محل کارش دیدم این آقا صادق ما خیلی حواسش به محمده! انگار که کراش داره روش و محمدم از اونجا که دختر باز قهاریه و به پسرا توجه نمیکنه و اختلاف سنی5.6ساله زیاد بهش توجه نمیکنه…
(صادق 18 ساله ی ما فک کنم حدود55تا60 کیلو وزنشه و قد بلند…در واقع لاغره…)رفتارا و نحوه ی حرف زدن صادق هرچی که زمان می گذشت بیشتر منو به شک می انداخت که اونم گی یه!به خاطر چهره ی زیبا محمد که خودمم انصافا همیشه نظر داشتم روز به روز بیشتر سعی می کرد توجه محمدو جلب کنه که اما موفق نمی شد و…
منم به خاطر شکم سعی کردم بهش نزدیک بشم و چند باری به خواست من محمد اونو اورد تو جمه هامون…
دیگه منم صبرم داشت تموم می شد ی روز بدون اینکه محمد بویی ببره گفتم بزار شانسمو امتحان کنم و زنگ زدم به صادق
من:الو
صادق:الو سلام کامی جون خوبی؟؟
من:(قلبم داشت میومد دهنم) سلام صادق جون ممنون تو خوبی چه خبرا؟ مزاحم نشدم که؟…
ی سری حرف های عادی
من:میای بیرون حوصلم سر رفته…
صادق:بریم آقا محمدم هست؟
من:به اونم می گم حالا اول بیام سراغت کجا بیام؟…
خلاصه رفتم سراغش …بعد از احوال پرسی پرسید به محمد زنگ نمی زنی پیچوندمش و گفتم خیلی حالم خرابه
صادق گفت چرا؟؟گفتم کلا افسردم بازم دلیلشو پرسید که گفتم همینطور که میدونی شرایط زندگی هممون خیلی سخته وروز به روز بدتر می شه به برکت این …
و زندگی برای بعضیا خیلی سخت تره!گفت برا کیا… گفتم هیچی ولش کن…گفت بگو دیگه …گفتم برا اقلیت ها… اقلیت های دینی جنسیتی و… یهو گفت اره بنده خدا ها من دلم براشون میسوزه…بعد به شوخی گفت حالا مگه تو جز اقلیتی …منم به شوخی گفتم چرا که نه شاید باشم و خندیدیم
خلاصه ی کسچرخی زدیم و برگشتیم خونه هامون و منتظر فرصت بعدی
ساعت9 شب بود یهو تلگرام پی ام داد راستی تو واقعا جز اقلیت هایی؟؟
با دیدن این پیام برق از سرم پرید و مطمعین شدم آقا هم بعله دیگه جراتم زیاد شد
گفتم ی چیزی بگم بین خودمون میمونه گفت اره حتما به جون مادرم!!!(معلوم بود اونم فهمیده)و براش همه چیزو گفتم و اونم از خودش گفت …بهش گفتم محمد دیدش خیلی عقب افتادس و همجنس گرایی رو …میدونه. و حسابی از محمد ترسوندمش… کم کم پیامامون بهم زیاد شد…تا جایی به حرف ها و شوخی های سکسی رسید…
اون دوست داشت بات باشه و من هم که ورسم(دوطرفه)ولی چنین بچه زلال و خوبیو مگه میشد سیخ نزد
مشخص شد که صفرشم هنوز باز نشده…
دیگه شوخی شوخی و…قرار سکس گذاشتیم…
ی روز که قرار بود خونمون کلا خالی باشه بهش پی ام دادم
گفتم صادق جوووونم میای ی بار باهم تجربه کنیم…سریع گفت چیو…من گفتم خیلی دوست دارم باهات عشق بازی کنم به خدا راست میگم خیلی دوست دارم(که واقعا هم ازش خوشم اومده بود)جوابمو 10دقیقه بعدش داد گفت قبوله ولی من تجربه … ندارم گفتم بعد این همه شوخی و چت چرا سه تا نقشه میزاری خخخخ خیالت جمع منم تجربه ی زیادی ندارم…
خلاصه قرار گداشتم باهاش خودم رفتم سراغش خیلی هیجان زده بودم وسایل شام رو هم گرفتم سر راه…
ئر ضمن خودمو کامل شیو کردم وقتی رسیدیم خونه ی ما ساعت5.20بود تا اون لحطه هیچ کاری نکرده بودیم رفتیم جفتمون روی مبل نشستیم دوسه دیقه حرف زدم و من خوابیدم روی باهاش وصورتشو نگاه میکردم احساس کردم کیرش داره سفت میشه دوتامون قرمز شده بودیم و قلبمون تند میزد همینطور سرمو بالا اوردم وشروع کردم به لب گرفتن ازش شاید حدود 15 دقیقه لب می گرفتیم و گردنشو و لاله ی گوششو میخوردم از خود بی خود شده بود بلندش کردم پیراهنو زیر پوش رکابیشو دراوردم و ماله خودمم دراوردم
وااااای چی میدیدم ی بدن بی مو لاغر سفید عالی پرتش کردم رو همون مبل سه نفره و شروع کردم سینه هاشو خوردن تا رسیدم به نافش و کمبرندشو باز کردم و شلوارشو کامل دراوردم و شرت هفتیشو هم در اورد اووووف ی کیر خوش فرم16.17 سانتی کلفت و خوش دست اروم اروم گذاشتم دهنم اون داشت میمرد از زور شهوت بعدش یکمم تخم هاشو خوردم بعدش بلند شدم اشاره کردم به شلوارم نشست و کمربندمو باز کرد و شلوار و شرتو باهم کشید پایین با دیدن کیرم تو ابرا بود برا اینکه حشریش کنم گفتم جون دوسسستتت داری همش برا تو این میخواد تورو از بچگی دراره امشب دیگه ماله خودم میشی ازین به بعد مرد منی و منم پشتتم تو دیگه همسرمی و…وشروع کرده بود به ساک زدن اندازه کیره منم همون حدود16.17 و کلفت بود انقدر خورد که ابم تو دهنش اومد … اوق زد میخواست خایش کنه جلوی دهنشو گرفتم و مجبورش کردم قورتش بده گفتم باید برا این اب التماس کنی میخوای بریزیش بره!!!بخورش عشقم تا عصاره وجودم داخل بدنت بشه خخخخ…بعدش که خورد خوابیدیم رو شکم بی حال
کیرامون رو هم بود بعد چند دقیقه بلند شدم ی چند تابوس ابدار کردمش و گفتم بیا بریم اتاقم!!!همون طور رفتیم تو اتاقم و پرتش کردم رو تخت
گفتم به این تخت سلام کن اینجا قراره بشی جزئی از من…اینجا همسرم میشی اینجا صفرت باز میشه عشقمممممممممممممممم صادق خودمی…و خودم افتادم روش شروع کردم لب گرفتن و خوردن گردش و بعد چن د لحظه رفتم نشتم روسرش و خایه هامو گفتم لیس بزن کیرم دوباره سفت سفت شده بود و یهوو کیرمو کردم دهنش دوسه دقیه ساک زد برش گردوندم و اون کون خوش فرم و دید زدم گفتم اووووووووووف چه کردم عشقم برا مردش خودشو کامل آماده کرده…میخواد پاره بشه واون گفت شوهر خدمی بکنممممممممم …گفتم اووووف چه عجب زبونت باز شد چنان بکنمت که پاره بشی لای کونشو باز کردم و شرو کردم و بوسیدن و ی هوو زبون ز
دم و شروع کردم خوردن بیچاره بدجوری می لرزید قشنگ ده دقیقه خوردم براش و کم کم انگشتش کردم و اه و ناله از شروی درد و شهوتش و صدای نفس زدن دوتامون اتاقو پر کرده بود و دیگه قشنگ دوتا انگشتم تو کون مبارکش بود دیگه این کون کون سابق نبود و خودمو مسلط کردم بهش و کیرمو گذاشتم رو سوراخش راستش دلم میخواس برا بار اول هم لذت ببره هم درد بکشه تا یفهمه صفرش باز بشه مهمه خخخخو بزرگی کیرمو حس کنه…البته مراقب بودم خازره ی بدی نشه براش… و کیرموبا تموم قدرت فشار دادم و هم لرزید و در تموم بدنشو گرفته بود هی میگفت تورو خدا صبر کن…من کیرمو داخل کرده بودم داخلش و نگه داشتم
داشت گریه می کرد بوسش کردم گفتم عزیزم تحمل کنی تو دیگه الان زیر خواب منی …همسر منی دیگه کونت آکبند نیست خودم بازیت کردم… فدات بشمو …وبعد چند دقیقه که حس کردم راحت تر شده شروع کردم اروم تلنبه زئن خیلی لذت داشت البته اون فقط درد می کشید و لی دیگه کم کم رام شد و منم تلنبه هامو سریع کردم و هر چند دقیقه به بهونه این که بهت استراحت بدم نمی گداشتم آبم بیاد و بعدش دوباره شروع می کردم تو سکس اول فقط خوابیده بود و از پشت می کردمش بعد از حدود 15 دقیقه آبم تو سوراخش اومد و همونطور خوابیدم روش همونطور که کیرم تو کونش بود براش جق زدم اندازه نصف لیوان آبش اومد و قربون صدقش رفتم… وبعد از ی استراحت کوتاه شام خوردیم و بعد شام و دیدن فیلم دوباره کردمش دفعه دوم بیشتر لذت برد و ساعت3 شب تازه رفتیم حموم و تو بغل هم خوبید تا ساعت11!!از اون موقع حدود 3 ماه می گذره وما بین دوتا3 بار در هفته سکس می کنیم…و صد البته عاشق هم شدیم…بازم از خاطراتم با صادق بنویسم؟؟؟

نوشته: کامی


👍 7
👎 1
14282 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

734149
2018-12-06 21:37:00 +0330 +0330

داستان گی نمای خوبی بود! ولی گی نبود! چون بعضی از جملات فاعل محترم ( محتلم؟) جملات یه گی عاشق نیست!
صفرتو باز کنم و زن منی و این کس شعرا چیه؟؟! اونم به یه بچه ی 18 ساله!

3 ❤️

734192
2018-12-06 23:16:32 +0330 +0330

از اصفهانم ( فاعل )اگه خواستی بگو بیام حالتو جا بیارم.

0 ❤️

734200
2018-12-07 01:36:30 +0330 +0330

غلط زیاد داشت و با نقطه چین ها زیاد حال نکردم ولی در کل خوب بود حالش رو ببر

0 ❤️

734254
2018-12-07 08:00:51 +0330 +0330

داستان خوب و کاملی بود

0 ❤️

734284
2018-12-07 11:39:33 +0330 +0330

ولی غلط املایی زیاد داشت??

0 ❤️

734289
2018-12-07 12:31:50 +0330 +0330

منم الان اصفهانم
میای گروپ بزنیم

فاعلم

0 ❤️

734362
2018-12-07 21:07:33 +0330 +0330

قال عمو کاندومی:
ریختن آب تو سوراخ جیزه، ولی خوردن آب کیر حلاله

0 ❤️

734417
2018-12-07 23:00:32 +0330 +0330

موقع کردنش بدجنسی کردی یکم، ولی خوب نوشتی باز بنویس اکه سکس جالبی بود

1 ❤️