اولین سکس زندگیم با دختر خاله

1391/12/08

سلام
من امیرم 38ساله این داستان را که میگم بر میگرده به 16سال پیش که من22ساله بودم اون موقعه خیلی جلق میزدم با 2سه تا دخترم دوست بودم اما یه دختر خاله داشتم که از 100متری نگاهش میکردی ابت می امد من با این دختر خالم از بچگی با هم بزرگ شدیم درواقع هم بازی یه دوران کودکیم بود من یه کم بزرگ شدم رسیدم به سن 18سالگی به اون نظر پیدا کردم اما چون مثل خواهر بود برام اصلا روم نمیشد بش بگم اما داشتم از درون داغون میشدم هر موقع که باهم بیرون میرفتیم من به اون که نگاه میکردم انگار دارم میمرم هی خودم را با جلق خودم راضی میکردم اما انگار نمیشد هر موقعه که بادوستام میرفتم بیرون فیلم میذاشتن نگاه میکردیم اما من هر موقعه که فیلم نگاه میکردم یاد اون دختر خالم میفتادم اما چه میشه کرد روم نمیشد چنبارم رفقا گفتن بیابریم کس جور کردیم اما من فقط دلم با دختر خالم بود.
تا این که روزی را که میخواستم فرا رسید [اخه دختر خالم اون موقع تازه دانشگاه قبول شده بود]بنابراین خالم گفت :امیر جان این راضیه را میبری دانشگاه ثبت نام کنه؟[اسم دختر خالم راضیه بود تازه باباش هم تو یه تصادف ازدست داده بود]منم از خدا خواسته گفتم باشه
راضیه هروقت با من می امد خیلی سنگین بود اما این دفعه نه خیلی راحت بود حتی اون راضیه ای که هیچ وقت به از لوازم ارایشی استفاده نمی کرد این بار خودش را جوری ارایش کرده بود که انگار یه فرشته روی زمینه.
من نزدیک بود غش کنم اما خودم راکنترل کردم واز توی ماشین بیرون نیومدم همون جوری با خالم احوال پرسی کردم دختر خالم وسایلش را
گذاشت صندوق امد جلو کنار من نشست منم باش احوال پرسی کردم تا دانشگاه اون یه 2روز را ه بود منم خیلی باش حرف زدم خیلی خاطره از دوران بچگی براش گفتم وکلی میخندید وهردفعه که میخندید کیر من سفت تر میشد تا این که متوجه شدم فهمیده که من شق کردم اما به روی خودش نمیاره من با خودم میگفتم که پسر چرا زور کنش نمیکنی یه جا وایسا بتپون تو اون قمبل نازش اما من خودم را کنترل کردم تااین که رسیدیم به یه قهوه خونه وبرای خوردن ناهار پیاده شدیم ناهار را خوردیم سراغ یه مسافر خون گرفتیم که شب اونجا باشیم گفتن 100مت جولو تر یه هتل بین راهیه ماهم رفتیم به سمت .
به هتل که رسیدیم پیاده شدیم رفتیم تو هتل من گفتم که اقا 2تا اتاق بدین به ما یه هو دختر خالم گفت نه امیر یه اتاق 2تخته میگریم از این حرفش فهمیدم که خودش میخواد منم گفتم باشه اما صاحب هتل شک کرد فکر کرد که من اون دوست هستیم و یه جوری نگاه میکرد
به هر حال هر طور شده بود اتاق را گرفتیم ورفتیم برای استرا حت من خواستم لباس عوض کنم اون بیرون نرفت ومن مجبور شد جلوی اون عوض کنم و داشتم از خجالت اب میشدم و اونم زیر لب میخندید واون خواست لباس عوض کنه من رفتم زیر پتوتا اون خجالت نکشه اما ازیر پتو نگاه میکردم از اون که فکرش را میکردم خیلی بهتر بود یه پوست برنزه ویه کون گنده و یه پستون که اصلا نمیتونم وصف کنم خلاصه شق کرده بودم یه هو دیدم دختر خالم یه تاپ با یه شلوارک پوشید دیگه داشتم سنگ کوب میکردم گفتم بزار برم حموم تاشاید بهتر شدم
اما نتونستم از اون کون خوشگلش بگذرم امد کنارم نشست گفت جک با حال نداری گفتم چه جوکی میخوای گفت هرچی منم گفتم بهترین فصته 6تا جوک سکسی براش خوندم دیدم خجالت کشید منم دیگه نخوندم گفتم میرم حموم گفت میخوای مشت و مالت بدم منم داشتم میمردم ولی به هر حال گفتم اره چرا که نه.
اونم امد به مشت ومال دادن منم گفتم بذاره بره رونم را هم مشت ومال بده بلکه شهوتی بشه اونم رفت پایین ودستش خورد به کیر شقم چیزی نگفت ورونم را مشت ومال داد منم گفتم تو هم میخوای مشت ومالت بدم گفت اره من از خدا خاسته به جای این که مشت و مال بدم داشتم میمالوندمش تا متوجه شدم داره حال میکنه من ادامه دادم گفتم راضیه میایی به یاد قدیم خاله بازی کنیم گفت اره گفتم باشه من شوهر تو زن من از جام بلند شدم مثلا ازدر بیام ازدر که امدم یه بوس ازش گرفتم ورفتم روی تخت خوابیدم امد چای اورد من دوباره گفتم خانوم یه بوس میدی خیلی حال داد این دفعه از لبش بوسه 2ثانیه ای برداشتم دیدم چیزی نگفت خودم را بهش چسبوندم ودوباره بوسش کردم وداشتم یواش یواش دستم را به سینه هاش میزدم تا این که سینه هاش را تو دستام حس کردم دیدم خندید فهمیدم شهوتی شده من یه لب طولانی گوفتم وبادستام داشتم سینه هاش را می مالوندم تا این که از روی شلوار دست زدم به کسش دیدم بازم داره میخنده منم چیزی نگفتم ودوباره لب گرفتم ودیدم اونم داره دست میزنه به کیرم من خوشحال شدم لباسش را در اوردم دیم یه کرست گل گلی داره کرستش را هم در اوردم وشروع کردم به میک زدن سر پستونش دیدم داره حال میاد بعد دوباره لب هاش را میکزدم دیدمن چه طعمی داره گفتم اگه لبت این طعم راداره کست چه طعمیه چیزی نگفت دیدم داره شلوارک من را میکشه پایین گفتم ای جان دید کشید پایین و اول یه کم با کیرم بازی میکرد و میگفت جون چه کلفته منم حال میکردم بعد 10دقیقه ساک زدن دیدم گفت حالا نوبت توه منم شلوارش رادر اوردم ودیدم یه شرت توری پوشیده شرتش رتش راهم در اوردم دیدم یه کس تپل داره که موهاشم زده کلی حال کردم با دیدن ای کس به این قشنگی وشروع کردم به خوردن کسش دیدم داره حال میاد منم ادامه دادم تا 15داشتم کسش را میخوردم تادیم با یه لحنی داره میگه بسه بسه فهمیدم داره ارضاع میشه منم بس کردم ولباسم را در اوردم وراضیه را انداختم روی تخت وکیرم را به کسش مالوندم دیدم داره هی جوووووووووووووون جووووووووووووووون میکنه دیدم یه هو کیرم را کرد تو کونش و میگفت جلو عقب برو منم اینقدر صفت کردمش که گشاد شد فکر کنم امدم بکنم تو کشس دیدم که کسش دیگه کاملا خیس شده وگفت بکب دیگه منطزر چی هست منم با اب کسش کیرم را خیس کردم خواستم بکنم تو کونش گفت نه کس حال میده و مخوام ارضا بشم منم گفتم با شه یه زره که کردم تو کسش یه جیق زد گفتم جیق نزن ابرومون میره گفت باشه یه چند ثانیه صبر کردم تا درد یادش بر واین دفعه تا دسته کردم توش دیم داره خون میاد به دختر خالم گفتم چیزی نگفت دوباره گفتم این دفعه گفت تو فقط سفت بکن کارت نباشه منم گفتم باشه وافتادم روش به تلمبه زدن داشت ابم می امد گفتم ابم داره میاد بریزم تو کست گفت نه بده میخوام بخرم گفتم با شه در اوردم دیدم داره تند ساک میزنه تا یه هو اب ریخ تو چشم و دهن و دماغش گفت بایدوباره بکن منم دیگه جون نداشتم نداختم روی تخت و خودش شروع کرد به تلمبه زدن و میگفت اخهههههههههههه واییییییییییییییی چه درررررررررردی داره چه گوهی خوردم این را که گفت انداختمش روی تحت دیدم داره میگه داره میاد منم منظورش را نفهمیدم وتلمبه میزدم تا دیم یه اخ بلند کشید وبن ما را خیس کرد فهمیدم ابش امده یه 20دقیقه کنار هم لخت روی تخت خوابیده بودیم وهنوز کیرم شق بود گفتم من برم حموم گفت نه یه لحظه صب کن منم وایستادم ودیدم امد طرفم ویه لب گرفت وگف خیلی تشکر که من را ارضا کردی که بازم احتیاج داشتی بگو خجالت نکش بعد یه لب کرفت وکیرم را بوس کرد و رفت روی تخت منم رفتم دوش گرفتم امدم .
این داستان عین حقیقته امید وارم خوشتون بیاد اگه خوشتون امد تو نظر ها
بگید تا داستان بقیه سکس هام را هم براتون تعریف کنم

نوشته: امیر


👍 0
👎 0
87519 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

364649
2013-02-26 23:22:30 +0330 +0330
NA

Hotele ke raftin baleshash pare morghe rashti nabood?!!
taze shenas nameam nemikhast,
mashinetoonam sobh dad in ranande kamiyona ye negah bendazan… :))

0 ❤️

364650
2013-02-26 23:23:45 +0330 +0330
NA

Hotele ke raftin baleshash pare morghe rashti nabood?!!
taze shenas nameam nemikhast,
mashinetoonam sobh dad in ranande kamiyona ye negah bendazan… :))

0 ❤️

364651
2013-02-27 02:40:17 +0330 +0330
NA

nesßat ß ßaghiye dastanaha…kho0ß ßo0d

0 ❤️

364652
2013-02-27 02:47:28 +0330 +0330
NA

اخ کس خل اون دختر خالت چقدر رفتارش پسرونست کدوم دختری میگه تو کاریت نباشه بکن کسی که اولین سکسه شه دردی اخی چیزی من که دخترم کاملا میفهمم داستانت شرووری بیش نیست

0 ❤️

364653
2013-02-27 02:56:26 +0330 +0330
NA

وای چی فکرکردی فکرمیکنی گوشهای ما درازه

0 ❤️

364654
2013-02-27 03:24:37 +0330 +0330
NA

موندم چی بگم بهت
به وسط داستان که رسیدم داشتم سرم رو میکوبیدم به دیوار

دخترای داستان:
یه چیزی تو مایه مرلین مونرو و آنجلینا جولی (گاهى هم بهتر).
همه حرفه ای در حد ستاره های پورن. (بهتر از ساشا گرى و الکسیس تگزاس).
خودشون پیشنهاد سکس میدن (برخی موارد خونه خالی هم جور میکنن حتى).
سی ثانیه بعد آشنایی راضی میشن به سکس.
همه اصلاح کرده(دریغ از حتی جای مو.چه برسه به خود مو)

پسرای داستان:
سایز کیر همه ۲۰ سانت به بالا (گاهی دیگه سانت جوابگو نیست و از واحدهای دیگه مثل متر،کیلومتر،یارد و… استفاده میشه).
اندام همه یه خورده بهتر از آرنولد و جیسون استاتهام (البته یکم بهترا،نه بیشتر)
ظاهر و تیپ شبیه لئوناردو دیکاپریو
مهارت در سکس فوق العاده بالا
هرجا که اراده کنن میشه سکس کرد (ماشین،اتوبوس،پارک، دریا، کف خیابون، تو ورزش همگانی و…)
خواننده را گاگول فرض میکنند (در همه نویسندگان صدق میکنه)
اصرار دارن که داستان واقعی هست.
غلط املایى…!!!( در این رابطه حرفی ندارم فقط اگه معلم دیکته اینارو پیدا کنم خرخره شو می جوم)

0 ❤️

364655
2013-02-27 03:45:59 +0330 +0330
NA

بد نبود کیرمو شق کرد ولی زادهیه اون ذهن کپکزدت بود

0 ❤️

364657
2013-02-27 04:37:11 +0330 +0330
NA

ياشاسين تراختور!!!
الجزيره زير چرخ هاى تراكتور له شد B-)

0 ❤️

364658
2013-02-27 04:39:59 +0330 +0330
NA

عجب ذهن خلاقی داری
برو جقتو بزن

0 ❤️

364659
2013-02-27 06:14:43 +0330 +0330
NA

[-(

0 ❤️

364660
2013-02-27 07:33:28 +0330 +0330
NA

16 سال پیش موبایل؟
10 دقیقه ساک زد آبت نیومد؟
خودش گفت پرده رو بزن؟
خیلی کیری بود.تو کس ساناز

0 ❤️

364661
2013-02-27 07:35:19 +0330 +0330
NA

كسكش جلقي،هرشب با اين فكرا جلق ميزني،داستانشون كردي واس ما

0 ❤️

364662
2013-02-27 07:58:54 +0330 +0330
NA

لا مصب با اين نوشتنت
ريدم تو اون املا و انشات
آخه تو كه سواد نداري گه مي خوري مي نويسي
ده دقيقه ساك زد آبت نيامد جلقي بودي بار اولتم بود؟
پرده شو زدي گفت محكم تلنبه بزن بپاش تو صورتم؟
دو روز راه بود؟ از كنارك مي رفتي ارس ديوث ؟

0 ❤️

364663
2013-02-27 08:06:26 +0330 +0330
NA

هتل بدون شناسنامه ؟فک کرده دوستیت ولی چیزی نگفته ؟جالبه …یا خودت خری یا بازم خودت خری

0 ❤️

364664
2013-02-27 08:35:07 +0330 +0330
NA

نه تو خجالت نمیکشی با این داستان نوشتنت…مذخرفه…کدوم هتلی شناسنامه نمیخواد آخه…

0 ❤️

364666
2013-02-27 09:34:29 +0330 +0330
NA

ههههههههههههههههههههههههه نصفشو خوندم فهمیدم چقد کیریه خخخخخخخخخخخخخخخ مغزت اندازه یه گوزه/

0 ❤️

364668
2013-02-27 09:36:40 +0330 +0330
NA

=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) ههههههههههههههههههههههههه نصفشو خوندم فهمیدم چقد کیریه خخخخخخخخخخخخخخخ مغزت اندازه یه گوزه/

0 ❤️

364670
2013-02-27 09:39:25 +0330 +0330
NA

جقی…

0 ❤️

364671
2013-02-27 09:55:25 +0330 +0330
NA

همون که ساناز گفت

0 ❤️

364672
2013-02-27 10:55:04 +0330 +0330

جلقولانه بود دیگه ننویس. . . . . . . . . . .
آخه کله کیری، کیر تو تراوشات مغزیت، فکر کردی همه مثل خودت کُس خُل هستن؟ دیگه ننویس.

0 ❤️

364673
2013-02-27 13:12:53 +0330 +0330
NA

كيرم تو حلقت ،كسكش كس ننويس

0 ❤️

364674
2013-02-27 13:24:52 +0330 +0330
NA

اگر سعی کنی خود ارضائی نکنی احتمالأ حالت بهتر میشه و از اوهام خارج میشی .

0 ❤️

364676
2013-02-27 14:37:26 +0330 +0330
NA

هیچیش به این جالبی نبود—ه کون گنده و یه پستون که اصلا نمیتونم وصف کنم —
دقت کردین یدونه اون یکی رو نیورده بوده =))

0 ❤️

364677
2013-02-27 14:50:14 +0330 +0330
NA

هیچیش به این جالبی نبود—ه کون گنده و یه پستون که اصلا نمیتونم وصف کنم —
دقت کردین یدونه پستون داشته اون یکی رو نیورده بوده =))

0 ❤️

364678
2013-02-27 18:34:12 +0330 +0330
NA

نوش جونتون
والا چی بگم اخه ،
ترکیه میخواستید برید
برای ثبت نام …!!!

0 ❤️

364679
2013-02-27 18:54:10 +0330 +0330
NA

جدی میگم داستانارو نمیخونم یه راست میام رو نظرهای بچه ها :-))))))

0 ❤️

364680
2013-02-27 20:48:37 +0330 +0330
NA

رفتید حمام لخت نشدید؟بالباس همو ماساژ دادید؟ که بعد خاله بازی کردید و یهو شدی شوهر از در اومدی تو و واست چای اورد و شروع کردید لخت شدن تازه شرت و سوتینشو دیدی؟ یعنی شما بالباس حمام میکنید؟ انقد اسکولی که خون اومد نفهمیدی پردشو زدی؟ چرا همه دخترای داستانا اول نجیبن بعد یهو خودشون پیشنهاد میدن و یا اوپنن یا از عقب میدن و همه هیکلا و قیافه ها 20؟ همیشه هم همه چی سریع اتفاق میفته؟ اصلا میدونی سکس چیه که داستان مینویسی؟ جمعش کنید بابا اه

0 ❤️

364681
2013-02-27 21:38:51 +0330 +0330

بیخیال داستان اصلا ارزش خوندن نداشت درضمن مطمینم سن نویسنده زیر 16 سال هستش , فقط اومدم یه عرض ادب به تکاور جون بکنم , داداش چه عجب چشممون به جمالت روشن شد , خوشحال شدم که بعد از حدود یه سال بازهم شروع به کامنت گذاشتن کردی , امیدوارم بازهم شعرهای قشنگتو زیر داستانها ببینم

0 ❤️