من علی24 سالمه با ی قیافه ی خوب.خاطره ای که میخوام براتون بگم برای همین چند وفته پیشه.توی چت با ی خانومی آشنا شدم که 10 سال از خودم بزرگتره و اسمشه نسرینه.از شو هرش طلاق گرفته و ی دختره 6 ساله داره.رابطه ی من این خانوم در حد ی دوستی ساده بود تا اینکه ازم دعوت کرد که با هم بریم بیرون.با هم شام رفتیم بیرون.بعد از شام کمی تو بیرون چرخ زدیم تا اینکه به من پیشنهاد داد امشب با هم بریم خونش تویه آریا شهر.
اونشب نسرین دخترش و برده بود پیش پدرش تا با هم باشن.وارد خونه شدیم و نسرین رفت که لباسشو عوض کنه.وقتی برگشت با ی تاپ باز و ی شلوار تنگ استرج پوشید.بعد اومد پیشم نشست و از هر دری با هم حرف زدیم تا اینکه گفت بریم بخوابیم.با هم به اتاقش رفتیم چراغارو خاموش کرد و کنار هم دراز کشیدیم.من آروم با موهاش بازی میکردم و بوسه های نرم رو گونش میذاشتم تا اینکه نسرین آروم لبشو گذاشت رو لبم و ی بوس خیلی ریز ازم گرفت.کم کم جفتمون داغ شدیم و من در حین لب گرفتن سینه هاشو از روی تاپ می مالیدم.کم کم شروع کردم بوسیدن از روی گردنش و لاله های گوشش که بشدت نسرین تحریک شد و.ازم خواست که لباسشو دربیارم.بعد از در آوردن تاپ و سوتینش شروع کردم به خوردن سینه های مرمریش.صدای نفساش تند تند شد و من از روی شلوار کسش و میمالیدم.شلوار و شورتشم اروم آروم کشیدم پایین.ی کوس سفید و بی مو.اونایی که برای اولین بار سکس میکنن و کس از نزدیک میبینن می فهمن که من چی میگم.حالا افتاده بودم به جون کسش و با زبونم چوچولشو خوردن.دیگه صدای نسرین به فریاد تبدیل شده بود و هی میگفت بذار تو کسم علی دارم میمیرم.بذار خواهش میکنم دیگه نمیتونم… کیرمو گذاشت دهنش و با ولع شروع کرد به خوردن که کشیدم از دهنش بیرون و گذاشتم لبه ی کوسش ولی داخل نکردم.با این حرکتم از شدت شهوت دیونه شده بود که آروم آروم داخل کسش کردم و شروع به تلمبه زدن کردم.در حین تلمبه زدن شروع به لب گیری کردم که از شدت شهوت و درد لبامو گاز میگرفت. از کسش کشیدم بیرون و برش گردوندن سوراخ کونش نف انداختم و انگشت کوچیکمو تو سوراخ کونش بازی بازی دادم تا کمی جا باز کنه بعد آروم کیرمو داخل کردم که صدای جیغش به هوا رفت.کمی عقب جلو که کردم دیگه قشنگ جا باز کرده بود.تند تند تلمبه میزدم و با انگشتم کسش و میمالوندم که یهو بدنش لرزید و ارضا شد ولی من هنوز تند تند تلمبه میزدم که آبم اومد و همشو تو کونش خالی کردم.بعد بی حال تو بغل هم خوابیدیم.صبح با بوسه ای که از لبم گرفت از خواب بیدار شدم.با هم رفتیم حموم خودمون و شستیم.تو حموم تا تونستیم لبای همو خوردیم…
نوشته: علی
(بعد از در آوردن تاپ و سوتینش شروع کردم به خوردن سینه های مرمریش)
بدبخت به کاهدون زدی کردی تو دیوار خبر نداری جقییی بدبخت زیاد زدی مغزت ریده
کس نگو قیافت شبیه کیر پس از جقه…کیرم+کیر هرکی که داوطلبه تو کونت
داستانت کلا تخمی بود به راست و دروغش کاری ندارم چون منم همچین تجربه ای داشتم البته تو چت نبود سایته دوست یابی بود دفه اولم کردم عین خودت پس واسم دور از ذهن نیست
ولی داستان نویسی بلد نیستی دوست عزیز . همون تو کاره جق باشی به نظرم بهتره
فروگزارم.
دیگه صدای نسرین به فریاد تبدیل شده بود و هی میگفت بذار تو کسم علی دارم میمیرم.بذار خواهش میکنم دیگه نمیتونم...
به خاطر همین قسمت که ریدی :
«دستور میدم کون کن های زابلی چنان کونت بزارن که صدای فریادت از آستارا شنیده بشه»
برو گمشو توله سگ جق زاده …
avalam :D