اولین سکس علی

1395/06/12

من علی هستم16 سالمه و 175 قد دارم کیرم 18 سانته و کلفته .
ماجرا از وقتی شروع شد که من به بلوغ جنسی رسیده بودم و خیلی چشمم روی زن داداشم بود هر وقت میدیدمش توی فکر فرو میرفتم که خدایا میشه ما با هم سکس کنیم واقعا چیز توپی هست سینه های خیییلی بزرگ هیکل خیلی خوش فرم اون همیشه فکر منو مشغول خودش میکنه یک روز که داداشم اینا اومدن خونه ما و من مثل همیشه توی فکر سکس با زکیه بودم ناگهان دوستم زنگ زد گوشیم رو که نگاه کردم دیدم سعید. اون ادمی سیاه هست واقعا سیاه ولی بچه با مرامی هست برای همین با هم رفاقت محکمی داریم تلفن رو که جواب دادم بهم گفت که دیروز صبح رفته پارک آفتاب و با یک دختر دوست شده خیلی پشت تلفن خندیدم بعد بهم گفت اگه باورت نمیشه یک جا قرار بزاریم منو باهاش ببین منم بهش گفتم فردا صبح بیاد پارک آفتاب وقتی صبح روز بعد سعید رو با آلین دیدم بهم بر خورد به خودم گفتم یعنی من از سعید سیاه بد ترم!! سریع به زنگ زدم و بهش گفتم ایول با خوب کسی دوست شدی خوب بکنییش . سریع ررفتم خیابان احمد آباد اونجا دختر زیاد هست همیشه . رفتم و با دختری به نام محدثه آشنا شدم و تا دو هفته با هم توی تلگرام چت داشتیم تا این که خونه مون برای 9.10 ساعت خالی شد مادرم و خواهرم به خونه داداشم رفتن و تا ساعت یکو نیم شب که بابام میومد خونه کسی نبود سریع به محدثه زنگ زدم گفتم میای خونمون و اون گفت که با دوستش مبینا هستن و نمیتونه بیاد منم با کلی خواهش تونستم راضیش کنم که با مبینا بیان خونه ما من هم که از قبل برای سکس با محدثه برنامه ریخته بودم به مغازه دوستم حجت رفتم و یک بسته کاندوم ازش گرفتمم .حجت سوپری محله ما بود که توی کلن اون بودم .وقتی کاندوم رو گرفتم به خونه برگشتم توی آسانسور که بودم صدای زنگ آیفون خونه رو شنیدم سریع خودم رو به آیفون رسوندم و جواب دادم به به محدثه با دوستش مبینا بود . در رو باز کردم و اونا بالا اومدن آره مثل همیشه محدثه تیپ خیلی قشنگی زده بود و دوستش مبینا هم کم از خودش نداشت وقتی وارد سالن خونه شدن گفتم روی مبل بشینید و رفتم سه تا لیوان شربت ریختم و بهشون دادم . حرف هامون گل کرده بود که تلفن مبینا زنگ خورد و رفت توی تراس که جواب بده توی همین فرست خودم رو به محدثه چسبوندم و حرف های عاشقانه و دوستت دارم ها میگفتم بهش و یک دفعه دستم رو روی کوصش انداختم و براش میمالوندم گفت این کار رو نکن و بهش گفتم بزار تا مبینا نیومده یکم بمالم برات و ببینی چه حالی میده .قبلا هم استیکر های سکسی فرستاده بودم براش و درباره سکس حرف زده بودیم .براش مالوندم و گفتم حالا نوبت تویه که برام بمالونی یک کم مقاومت کرد ولی بعد شروع کرد به مالوندن حرف های مبینا یک کم طول کشیده بود و داشت مامانش رو می پیچوند به بهانه خریدن لباس برای محدثه توی این مدت من و محدثه حال میکردیم و بهش گفتم برگرد تا مبینا نیومده یک کم بمالم در کونت معلوم بود قبلا کون داده با این که دست خورده بود ولی راضی بودم کیرم رو تف زدم و گزاشتم در سورراخ کونش و فشار دادم یک اخ کوچیک گفت ولی از بس گشاد بود زیاد درد نکشید همون اول که گرمای کونش رو احساس کردم آبم ریخت مگه این آب تمومی داشت ناگهان مبینا وارد سالن شد و به محضی که این صحنه رو دید میخواست لباس هاش رو بپوشه و بره بیرون ولی با کلی حرف که من و محدثه زدیم راضی شد بمونه وقتی سکس با محدثه رو ادامه دادم مبینا خوشش اومده بودد و وقتی فهمیدم که خوشش اومدی رفتم جلو و ازش لب گرفتن رو شروع کردم محدثه که ارضا شده بود مثل یک مرده روی مبل دراز کشیده بود .
بعد از کلی لب گرفتن ازش دستم رو کردم توی شرتش وای کوصش خیس خیس بود شروع کردم به خوردن کوصش خیلی حال میداد تا به حال کوص لیس نزده بودم و گفتم بهش که بیا برام ساک بزن خیلی بی تجربه ساک میزد و از کیر خوردن خوشش نمیومدد برشگردوندم و کیرم رو آروم روی سوراخش گزاشتم خیلی آروم فشار میدادم چون معلوم بود با پسر هم دوست نبوده چه برسه به سکس وقتی کونش رو گشاد کردم و شروع به تلنبه زدن کردم دو تا سه با آبم ریخت توی کونش و بعد از نیم ساعت سکس اون هم ارضا شد معلوم بود خیییلی خوشش اومده وقتی ساعت رو نگاه کردن دیدن هفتو نیم و دیرشون شده به سرعت لباس هاشون رو پوشیدن و خارج شدن .
اگر خوشتون اومده داستان های سکس های بعد از اون هم با محدثه و مبینا رو براتون تاییپ کنم

نوشته: SENATOR1kir


👍 0
👎 6
16160 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

554717
2016-09-02 22:13:37 +0430 +0430

وقتشه خدا خودش ظهور کنه حشریت مغزتو تبخیر کرذه دوست

0 ❤️

554754
2016-09-03 07:09:42 +0430 +0430

خیلی کس مغزی گازشو گرفتی داری میری یه چیزی نقش زن داداشت چی بود اونوقت (dash) (dash) (dash)

0 ❤️

554758
2016-09-03 08:21:11 +0430 +0430

خب مدتیه که داستانارو میخونم. یچیزی توی بیشتر این داستانا جای خودش نیست اونم نحوه نگار که این حسو منتقل میکنه که نویسنده به زبان فارسی سلیس آشنا نیست. نظر دوستان چیه؟

1 ❤️

554761
2016-09-03 09:48:08 +0430 +0430

خونتون اتاق نداره… ؟؟؟در ضمن لازم نیست واسه معرفی خود سایزت رو بگی بچه…

0 ❤️

554789
2016-09-03 12:26:05 +0430 +0430

یا حضرت دروغ

0 ❤️

555071
2016-09-05 15:21:17 +0430 +0430

چلاق اینجا ، چلاق اونجا ، چلاق همه جا … اینقد تو برفا جق زد از کمر به پایین افلیج شد اومد اینجا بساطشو پهن کرد !

0 ❤️

555094
2016-09-05 20:31:11 +0430 +0430

Ajan mardom tu 16salegi Che karayi mikonn 😢

0 ❤️