اولین سکس لاپایی با دوس دخترم

1392/02/09

سلام دوستان من میخوام اولین خاطره سکسیم رو براتون تعریف کنم…من حسن 19 ساله از…
اولین داستانم هست خواهش میکنم کمو زیادش رو ببخشید…
منو عشقم یعنی همون دوس دخترم تقریبا 9 ماه هست که باهمیم…وخیلی هم همدیگه رو دوس داریم
خب دیگه بریم سر اصل مطلب من و… ک نمیتونم اسمشو بگم…تو این 9 ماه یه بار هم از نزدیک قرار نداشتیم چون ک اون اولین دوس پسرش من بودم میترسید قرار بزاریم تا این ک یه روز تو محلمون شبی با شهدا بود ک خانوادش رفتن اونجا اینم بگم ک پدرش رفته یه شهره دیگه سر کار و تقریبا دوهفته یه بار میاد…اونشب مادرش و خواهرش رفته بودن شبی با شهدا…ک دیدم زنگ زد…دیدم از خونشون زنگیده فهمیدم ک خونشون خالیه…بعدش کمی حرف زدن گفتم خونتون کسی نیس گفت نه گفتم کی میان اونم گفت ک دو سه ساعت دیگه…منم میدونستم ک دیگه این موقیعت پیش نمیاد سریع بحث رو احساساتی کردم تا این ک بتونم راضیش کنم بزاره بیام…شروع کردم ب کس شر گفتن…تا این ک ب زور خدا راضی شد ک فقط بیام یک ربع بحرفیم بعدش برم…منم خیلی خوشحال شده بودم…چون واقعا میدونستم سکس خیلی کیف میده…بگذریم…رفتم خونشون دیدم ک یه چادر سر کرده فقط از صورتش معلومه گفتم این چه وضعیه بدو چادرتو دربیار اول در نیاورد ک خودم رفتم درش آوردم…وایی دیدم یه بدن نازو خوش آندام واقعا کیرم داشت میترکید…بعدش گقت ک بهم دس نزن منم ک دیگه از خود بیخود شده بودم یهوو بغلش کردمو شرو کردم ب خوردن لباش و با یه دستم هم داشتم سینه هاشو میمالوندم وایی از پشت هم کیرمو چسبونده بودم ب کونش دیدم اونم داره حال میکنه بعدش خوابوندمش و خوابیدم باز ب لب گرفتم بعد دستمو از زیر لباسش کردم داخل تا سینه هاشو بمالونم ک اولش نذاشت بعد با هزارتا قسم گذاشت واییییییییییییییییییییییییییییییییییییی چقد حال داد یه جف سینه هایه سفیدو سفت و ناز وایی تا دستم بهش خورد بهش گفتم باید بخورمش ک ممانعت نکرد و پیرهنشو دادم بالا و شروع کردم ب خوردن سینه هاش وایی چقد حال میداد بهم…بعد بهش گفتم برگرد یکم از پشت روت بخوابم ک گفت یه وقت شلوارمو درنیاریا گفتم باشه بعدش یکم ک از رو شلوار مالوندم گفتم بازم برگرد باز برگشت و دوباره لباشو خوردم و گفتم میخوام دستمو از پشت بکنم داخل اول نذاشت ولی همینطور ک لب میگرفتم دستمو کردم داخل اونم دیگه هیچی نگفت یکم ک مالوندم دیدم بدجور داره حال میکنه گفتم پاشو شلوارتو دربیار ک دیدم قبول کرد بعدش ک شلوارشو در اوردم نذاشت دس بزنم ب کسش ک گفتم برگرد میخوام رو کونت بخوابم بع ک برگشت یه پنج دیقه مالوندم کیرمو از رو شلوار بهش بعدش گفت یه وقت کیرتو درنیاریا گفتم چرا بزار در بیارم گفت ن درنیار همین ک داشت حرف میزد یهو درش آوردم گذاشتم رو کونش ک دیدم زد زیر گریه بعدش گفتم جون من گریه نکنن ک گفت پس نکن داخل گفتم باشه بعدش کردم لاپاهاش اول خواستم تف بزنم ک دیدم خیس لاپاهاش بعد یه رب ک داشتم تو لاپاهاش میکردم آبم اومد ک ریختم رو کونش…وایییییییییییییییییی ک چقد اب اومد از کیرم…ولی خیلی کیف داد…این دفعه اول بود ک خیلی هم با ترسو لرز بود ببخشید زیاد از خصوصیات بدنش نگفتم اخه عشقمه هنوز…بعد اون 6 تا سکس دیگم داشتیم اگه خوشتون اومده بگین ک اونا رو هم تعریف کنم…بای

نوشته: حسن


👍 0
👎 0
51638 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

378035
2013-04-29 23:24:01 +0430 +0430
NA

آخه كسكش خالي بند بعد يه ربع آبت اومد اونم تو اولين سكس اصلا شاشت كف كرده-ولي داستانتو باور ميكنم

0 ❤️

378036
2013-04-30 00:20:35 +0430 +0430
NA

نخوندم
ولى انگار تخمى بوده

0 ❤️

378037
2013-04-30 00:24:46 +0430 +0430
NA

9 ماه دوست بودید قرار نمیرفتید از ترس؟؟از ترس چی؟؟
خونه خالی بودن با یه پسر ترس نداره؟؟

0 ❤️

378039
2013-04-30 03:24:48 +0430 +0430
NA

تو که راست میگی 6 سکس بعدی چه کردی

0 ❤️

378040
2013-04-30 05:03:28 +0430 +0430
NA

تو هی تکووون میخوردی واااای که چه حالی میداد . اونم هی آدرس جدید میداد تو ام که واااای چه حالی میداد . اون هر چی دلش میخواست میگفت اما یه نکنیا در نیاریا میزاشت تنگش . تو ام که وااایییییی چه حالی میداد . خوبه دیگه نگفت ندی ساک بزنما . انگشتم نکنیا . پردمو نزنیا که اونوقت تو ام واااای که چه حالی میداد . بعدشم که میشد ای وااای خونتون و سیل آب تو برد . باباش میومد اونوقت ما هم واااای چه حالی میکردیم

0 ❤️

378041
2013-04-30 06:40:11 +0430 +0430

اونم ک
توام ک
بعدش ک
کیرم تو ک گفتنت ننه کیر دزد

0 ❤️

378042
2013-04-30 06:59:15 +0430 +0430
NA

your story is KIRI!khkhkh

0 ❤️

378043
2013-04-30 07:10:46 +0430 +0430
NA

فقط میتونم داستانتو در یک کلمه توصیف کنم:
“تخمیییییییی”
-_-

0 ❤️

378044
2013-04-30 07:31:33 +0430 +0430
NA

گلابی تو یعنی راستشو گفتی حالا که راستشو گفتی بپر سر کلفتی پشماشو بگیر نیفتی قربون عقبت

0 ❤️

378045
2013-04-30 08:52:02 +0430 +0430
NA

شما رو نمیدونم ولی من بعد از حالگیری اساسی بابت خوندن داستان از یه نویسنده ی ناوارد ،،،،،،، کلی به نظر دوستان مخصوصا پریود و داشاکول خندیدم
دمتون گرم. سرحال اومدم باز
:D :D :D

0 ❤️

378046
2013-04-30 09:04:28 +0430 +0430
NA

شما رو نمیدونم ولی من بعد از حالگیری اساسی بابت خوندن داستان از یه نویسنده ی ناوارد ،،،،،،، کلی به نظر دوستان مخصوصا پریود و داشاکول خندیدم
دمتون گرم. سرحال اومدم باز
:D :D :D

0 ❤️

378047
2013-04-30 11:30:09 +0430 +0430

وااااااااي ميدي بكنيم دعات كنيم ؟!؟

0 ❤️

378048
2013-04-30 12:02:54 +0430 +0430
NA

نظرا جالب بودن

0 ❤️

378050
2013-04-30 13:33:05 +0430 +0430
NA

واییییی که چه حالی کردی تو.
آخه آدمه بووووووق.یه چیزی بگو که ارزش اینکه آدم بگه تخمیه را داشته باشه.
اون طرف می ترسیده همو ببینید ونمیومده.
بعد یه دفعه این قدر شجاع شد کد که تو بری خونشونو.بعدم بذاره لاپایی ازش بگیری.
تو خری.برو بچه های شهوانیو دسته کم نگیر.

0 ❤️

378051
2013-04-30 14:15:38 +0430 +0430
NA

اون ك چي بود كون كس كله مغز چي بود كله كير بودكوني خنگ

0 ❤️

378052
2013-04-30 14:26:30 +0430 +0430
NA

دوس دارم بگیرمت پارت كنم بیغیرت هنوز عشقته خصوصیاتشو نمیگی یعنی باهات قهر كرد جد و آبادش تو نت میره شجره نامه هم میاد؟ واقعا كه

0 ❤️

378054
2013-04-30 16:47:40 +0430 +0430
NA

اول آخه کونی خان تو چطوری داشتی لباشو میخوردی بعد از پشتم کیرتو چسبونده بودی به کونش.الان حقش هست بیام بهت تجاوزه وحشیانه کنم.کیرمم تو عشقی که بخوات با سکس شروع شه.اصلا کیرم تودهنه خودتو عشقه خیالبت.ملتو خر فرض نکن دیگه.دوم وسوم هم به توربطی نداره

0 ❤️

378056
2013-04-30 18:31:38 +0430 +0430
NA

koso sheri bish nabod.kire mamoti to mokhet

0 ❤️

378058
2013-05-01 06:53:21 +0430 +0430
NA

حسن حسن زشته زشته.نمیخواد دیگه

0 ❤️