اولین سکس من با شریک شوهرخاله

1396/06/08

این داستان کامل واقعا است و هیچ گونه دروغ توش نیست خواهش فوش ندید هرچی هم میگید خودتون هستین … از خودم بگم سنم ۱۷سال هست قد ۱۷۵ وزنم ۸۰کیلو هست سفید بدون یک تار مو و ون طرف که من سکس داشتم باهاش مرد حدود ۴۰ساله بود ریش هم داشت پدرسگ چشماش ابی بود خیلی خوشتیپ بود و اما بعد ???
داستان از ونجا شروع شد که من خونه خالم بودم شوهر خاله من بنکاه املاک داشت
من روزا میرفتم بنگاه می نشستم بنگاه پاین خونه بود تو بنگاه شوهر خاله من یک شریک داشت یک روز که تو بنگاه بودم شوهر خالم رفت بود شریکش تنها بود من رفتم رو صندلی نشستم بعد یک از رفقای این شریکه شوهر خاله من بود من نشسته بودم که
این شریکه اومد کنار من نشست و با ون حرف میزد بعد من حس کردم یکی چیزی با باسن من بر خورد می کنه جالب اینجا هست جانمازی رو رو دستش و صندلی جوری گذاشته که رفیقش نبینه بعد اقا دستشو اور چسبوند به باسن من منم بگی نگی خوشم ومد میخاستم بدونم چیکار می کنه یکم خودمو کج کردم دیدم وای دستش بیشتر ومد طرف من
بعد نیم ساعتی رفیقش رفت رفیقش که رفت من نیگاش کردم بهم چشمک زد گفتی کلک خوشت میاد منم یک نگاهی کردم هیچی نگفتم بعد دستمو گرفت برد پشت بنگاه ونجا چایی درست می کردن دیدم دستشو گذاشت رو کیرم یکم واسم جغ زد بعد دست منو گرفت گذاشت رو کیر خودش
من یکم ترسیدم به بهانی که برم ببینم کسی نیست در رفتم رفتم بالا خونه یکم نشستم بعد رفتم پشت بام خونه از ونجا قشنگ جلوی در بنگاه معلوم بود دیدم بیرون واستاده تو بنگاهم کسی نبود اقا دیدم بهم گفت بیا پاین گالن رو ببرم اب کن از تو خونه من رفتم پایین بهم گفت کلک کجا فرار کردی من گفتم خو من خجالتم میشه گفت امشب که بنگاه رو بستم سر خیابان منتظرتم بیا باهم میریم یه دور میزنیم شب که شد من یکم می ترسیدولی دلم میخواست برم اقا دل زدم به دریا رفتم دیدم واستاده سوار ماشین شدم ماشینش پارس بود سوار شدم رفتیم یک دور زدیم دیدم پیچید تو یک کوچه جلو یه خونه واستاد ترسیدم ولی با خودم اسپره فلفل داشتم برای امنیت خودم ورداشته بودم جلو خونه واستاد گفت پیاده شو بریم تو منم با ترس پیاده شدم رفتیم تو خونه رو مبل نشستم رفت واسم من خودش شربت اورد بعد که خوردیم دستشو اورد طرف شلوارم شلوارمو بیرون کرد کیر منم سیخ شد یکم جغ زد بعد بهم گفت حالا تو برام یکم جغ بزن منم خوشم ومد براش زدم بعد بهم گفت حالا بخواب من خوابیدم ون کرم اورد رو کیر خودش سواراخ من زد بعد یواش کیرشو کرد تو کونم همین که سرش رفت خیلی درد گرفتم کیرش کوچیک بود ولی خیلی کلف بود میخاستم در برم که دستای منو گرفت نزاشت**** برم ۵دیقه کیرشو حرکت نداد بعد شروع کرد تلبه زدن دردش کم تر شده بود میخاست ابشو بریزه تو که من نزاشتم ریخت بیرون بعد ۲۰دیقه دباره شروع کرد منو بغل کرد بوسید با کونم ور میرفت دباره دیدم کیرشو تو کونم کرد دباره منو گاید این دفه درد کمتر داشتم حسابی حال کردم بعد برام یک دست جغ زد بعد با هم یک حموم کردیم تو حموم هم یکم حال کردیم بعد که از حموم ومدیم بیرون لباس پوشیدم سوار ماشین شدیم منو رسوند خونه بهم پول داد که به کسی نگم منم ورداشتم رفتم خونه بعد از ون چند بار دیگه هم سکس داشتم باهاش الان ۵سال میشه ندیدمش از بنگاه هم بیرون شده بود خیلی ازش خوشم میدمد داستان بعدی ادامه دارد

نوشته: ۰۱۱۱


👍 3
👎 13
8698 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

648688
2017-08-30 20:56:22 +0430 +0430

دوم…

1 ❤️

648713
2017-08-30 21:26:16 +0430 +0430

خخخخخخخخ حاجی باور کردم
شما خودت حاجی بابات حاجی
فحش چرا بدیم خودت با افتخار میگی گونی هستی
خیلی هم خوبه ادامه بده منم ریش دارم چشامم لنز میزارم آبی میشه لامذهبم هستم قربون شکلت یه توکه پا نن جونتو وردار بیار

1 ❤️

648736
2017-08-30 22:16:38 +0430 +0430
NA

همه کونی شدن

0 ❤️

648779
2017-08-31 05:48:18 +0430 +0430

بیا اینم بخور کونی… ?

0 ❤️

648801
2017-08-31 08:47:05 +0430 +0430

همه جور افغانی دیده بودم بجز این مدلش،افغانی کونی قصه گو (dash)

0 ❤️

648804
2017-08-31 08:59:55 +0430 +0430

تو گوه میخوری نظر میدی ما میخوایم فحش بدیم یا نه
جق نوشتتو بنویس

0 ❤️

648822
2017-08-31 10:23:35 +0430 +0430

Akhe dge kon dadanam ghasam khordan dare yani zoogh mikonid kon dadi

0 ❤️

648827
2017-08-31 11:01:12 +0430 +0430

فرزندم التم در ما تحتت کیون گلابی کیونیتو هستی کیم کارداشیان ادایت را در میاورد

0 ❤️

648848
2017-08-31 12:25:04 +0430 +0430
NA

کونی که حرف میزنه کون جان این همه ایمنی برای چی برای رفع بلا .کون جان تو بنگاه شوهر خاله بنگاه زدی این جیگر از نسله جدید کونیان است اول ایمنی بعد کار وسطش بهداشت هم داشته ابتو توش نریز حموم باید بره

0 ❤️

648979
2017-09-01 02:17:15 +0430 +0430

اخه ک س مادر گی میگن به کونی بودن تو نه سکس ریدم تو نگارشتو املات

0 ❤️

649041
2017-09-01 13:33:36 +0430 +0430

خدا قوت قهرمان
خسته نباشی دلاور

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها