اولین سکس و کیر شدنم

1393/05/26

سلام . من متین هستم و این اولین خاطره سکسی منه . ضمنا همه ی اسم ها جعلیه . پس ممکنه توی اسم ها اشتباه پیش بیاد . پیشاپیش ببخشید.
من یه رفیق دارم به اسم بهنام و اونم یه رفیق داره به اسم محمد.من چندان محمد رو نمیشناسم.
پنجشنبه ی گذشته ، هیجدهم اردیبهشت ، دوستم بهنام که میدونست من عرضه ی دوست دختر پیدا کردن ندارم ، بهم زنگ زد گفت کجایی ؟ گفتم دانشگاهم.گفت میتونی کلاسو بپیچونی؟ گفتم آره ، کارم داری؟گفت الآن میام جلو دانشگاه بهت میگم.یه بیست دقیقه بعد اومد دنبالم.دیدم به به ، زیدش ، فاطمه و یه دختره دیگه هم هستند.اسم دختره رو میذارم زهرا.فاطمه ریزه میزه و با صورتی بچگونه ، که زیبایی صورتش به زیبایی هیکلش می چربید ، اما زهرا بر عکس.چهره ای یکم بدتر از معمولی ولی خیلی خوش هیکل.خلاصه،راه افتادیم و توی جاده خارج از شهر جا ها رو عوض کردیم و من رفتم سراغ زهرا.اول یکم سرسختی کرد و رفت رو اعصابم.اما تا به گوشش دست کشیدم و زبون زدم دیدم چشاش خمار شد.بهنام قبلا بهم گفته بود زهرا خیلی سگ حشره.منم اولین بار بود دستم به دست یه دختر نامحرم میخورد.اما به لطف دوستانی که داستان مینویسن،اطلاعات عمومیم خوب بود و دقیقا میدونستم چه کارهایی دختر رو حشری میکنه.خلاصه یکم لب گرفتم و گردن خوردم و کم کم سینه راستش رو در آوردم و شروع کردم به خوردن.اونم چشاشو بسته بود و داشت حال میکرد.بهنام هم با زیدش داشتن آروم حرف میزدن ،اما چون بهنام راننده بود نمیتونستن کاری کنن.اون روز به انگشت کردن و سینه خوردن و لب بازی گذشت،و البته هیچکدوم ارضا نشدیم.بعد که پیاده شون کردیم بهنام گفت متین ،الآنو نگاه نکنا ، باید ببینیم اصلا ازت خوشش اومده یا فقط همین یه دفعه بوده.قرار بود تا بکشنبه خبرم کنه.یکشنبه که بشه دیروز،بیست و یکم،رفتم دانشگاه و زنگ زدم خبر بگیرم.بهنام گفت الآن میام پیشت.وقتی اومد دیدم به به ، بازم همون آش و همون کاسه؛یعنی زهرا و فاطمه هم هستند.
بهنام گفت محمد رو میشناسی؟گفتم آره.گفت خونه اش گذاشته در اختیار من و فاطمه و خودش هم میره سر کار.نزدیکای خونه اش تو و زهرا رو پیاده میکنم و ما اول میریم تو و وقتی خونه رو تحویل گرفتیم و محمد رفت،تک زنگ میزنم تو و زهرا هم بیاین داخل.گفتم محمد که آدمی نیست که بخواد به ما نه بگه.چرا ما هم همون اول نیایم؟گفت چون محمد هم چشمش دنبال زهراست و اگه ببینه ، اونم میخواد بیاد روی کار.گفتم اوکی.
خلاصه میکنم،وقتی بهنام زنگ زد و منو زهرا رفتیم داخل،ما توی هال موندیم و اونا رفتن توی اتاق.زهرا رو بغل کردم و مانتو و مقنعه شو در آوردم و تابش رو دادم بالا.هنوز به سینه هاش زبون نزده بودم که دیدم محمد اومد داخل ! گفت یه چیزی جا گذاشتم.رفت کشو رو باز کرد و هیچی برنداشت و رفت بیرون.منم تا دم در هال دنبالش رفتم تا معذرت خواهی کنم.وقتی برگشتم دیدم زهرا لباساشو پوشیده.گفتم چرا پوشیدی؟گفت اعصابم خورد شد.همینکه اومدم مجدد مخشو بزنم و دوباره لختش کنم،دیدم فاطمه و بهنام اومدن بیرون و گفتن کار ما تموم شد،بریم!!!
توی ماشین موقع برگشت هم زهرا گفت سردرد گرفتم،به من دست بزنی باهات کات میکنم.منم یه گوشه تو ماشین نشستم و بهنام اینا هم بغل تو بغل هم در حالی که بهنام رانندگی میکرد و رفتیم برای خونه.
این شد اولین تجربه ی سکسی من و رفتن با یه دختر توی خونه خالی که نه تونستم بکنم و نه تونستم ارضا شم و نه چشمم به جمال کس و کون یه دختر روشن شد.کیر شدم رفت !

نوشته: متین


👍 0
👎 0
16231 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431677
2014-08-17 09:56:18 +0430 +0430
NA

صداقتت قابل تحسین بود
کیر شدی ولی کیر نشدی!
(کیر اول نشان از کون سوختگی و کیر دوم نشان از گنده گوزی بود)
هر چند هر دو مقوله ی بالا به کون و طبیعتا سوختن ربط دارد

بنازم زبان فارسی را !!

0 ❤️

431678
2014-08-17 10:15:46 +0430 +0430
NA

بوی کون سوخته میاد زنگ بزنید آتش کیری بیاد بکن توش

0 ❤️

431680
2014-08-17 11:06:32 +0430 +0430
NA

عنوان داستان بجا انتخاب شده بود البته با یکم یخماتیکی اضافه

0 ❤️

431681
2014-08-17 16:21:02 +0430 +0430
NA

drinks
خوب بود
دستت درد نکنه
الان حال پرسیدن سئوالهامو ندارم !!!
شاید بعدا اومدم پرسیدم.
good

0 ❤️

431682
2014-08-17 21:42:32 +0430 +0430

یعنی عاشق صداقتت شدم رفت…

0 ❤️

431683
2014-08-17 23:47:24 +0430 +0430
NA

صداقتت تو قلوه هام

0 ❤️

431685
2014-08-18 02:13:01 +0430 +0430
NA

clapping avarain avarin

0 ❤️

431686
2014-08-18 02:30:38 +0430 +0430
NA

سعى کنيم از امروز لحن کلاممون رو عوض کنيم

0 ❤️

431687
2014-08-18 05:59:07 +0430 +0430
NA

وقتی اسم جعلی باشه یعنی داستان پشم! ok

0 ❤️