اولین سکس وحشیانه من

1394/01/19

سلام دوستان من یه دختره 18 ساله هستم و میخوام خاطره ی اولین سکسه وحشینامو وایستون تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد… اون روز ساعت 10 صبح بود که دوس پسرم بهم زنگ زدو گفت که یه مهمونیه کوچیک واسه شب ترتیب داده و دعوتم کرد…منم قبول کردم اول رفتم دوش گرفتمو یکم به خودم رسیدم بعد هم ناهار خوردمو کمی استراحت کردم ساعت 6بود که بیدار شدم تا آماده بشم رفتم سراغه کمدم و از بین لباسام یه تونیک مشکی تنگ که دکلته بود و تا روی باسنم بود رو انتخاب کردم و با یه جوراب شلواری نازک مشکی پوشیدمش.موهای لخت مشکیمو باز گزاشتم و یه رژه قرمزه خونی زدم که به پوسته سفیدم خیلی میومد خلاصه آماده شدم و رفتم

وقتی رسیدم دیدم صدای آهنگ میاد در زدم دوس پسرم که اسمش پدرام بود درو باز کرد و با یه بوسو بغل رفتم داخل که دیدم فقط 2تا پسر اونجا هستنو آهنگ گذاشتنو دارن با مشروب میرقصن…گفتم حتما بقیه هنوز نرسیدن خلاصه که رفتم داخل و پدرام بهم مشروب تعارف کرد اول گفتم نمیخوام ولی با اصرارش قبول کردم و گفتم فقط یکم میخورم.پیک اولو خوردم و با پدرام شروع کردم به رقصیدن موقه رقص یه پیکه دیگه بهم دادو اونم خوردمو خلاصه 3/4تا پیک بهم داد که همرو رفتم بالا و حسابی داغ شدم دیگه سرم داش گیج میرفت که نشستم و پدرام اومد دسمو گرفت و بلدم کرد و بردم تو اتاق خوابش و منو خوابوند رو تخت.بیهوش شده بودم که یدفه انگار یه اب یخ ریخت رو صورتم چشامو واز کردمو دیدم پدرام لخت بالای سرمه اومدم دستامو تکون بدمو بلند شم دیدم دستام و پاهام بسته شده به میله های تخت و لباس تنم نیس یه نگاه به پدرام کردم و تا اومدم یه چیزی بگم لباشو گزاشت رو لبامو شرو کرد به خوردن و سینه هامو میمالید حسابی حشری شده بودم ولی میخواسم فرار کنم و دستو پا میزدمو التماس میکردم که ولم کنه ولی اون خیلی داغ بود سرگرمه بدنم بودو حسابی حشری بود و تلاشام بی فایده بود.خلاصه حسابی ازم لب میگرفت و فهش میداد میگفت تو جنده خودمی امشب حسابی میکنمت کس طلا.بعد از چند دقیقه رفت پایینو شرو کرد به لیس زدنه کسه صورتیو تپلم من کسه تپلی دارمو چوچولم خیلی بزرگه چوچولمو گاز گرفت و چند بار جیغ زدم که با هر جیغ زدنم یه سیلیه محکم و چنتا فهشه دیگه خوردم.حسابی گریم درومده بود که دیدم 2تا دوستای پدرام لخت اومدن تو اتاق یکیشون اومو نشست رو شکممو شرو کرد به خوردنه سینه هام اونیکیم اومد کیرشو گزاشت تو دهنمو موهامو میکشید پدرامم کیرشو گزاشت دره سوراخه کسمو یه دفه محکم کردش داخل با جیغی که اومدم بزنم اونیکی دوستش علی کیرشو تا ته کرد تو حلقم که صدام در نیاد حسابی گریم درومده بود.امیر سینمو مک میزدو گاز میگرفت پدرام از پایین تلمبه میزدو علی از بالا تو دهنم تلمبه میزد و میگفت بخور جنده کوچولو عجب لبایی داری.بعد از 5دقه همشون پاشدن و پدارم طنابه پاهامو باز کردو به حالته سگی منو نشوند و طناب و بست دوره گردنمو دستامو باز کرد و راه میرفت منم که طناب دوره گردنم بود مثه سگ 4دسو پا پشته سرش میرفتم بهم گفت جنده هاپ هاپ کن مثه سگ اگر نکنی ازت فیلم میگیرم منم واسش هاپ هاپ میکردمو اونا ازم میخندیدن بعد بهم گفت پاهاشونو لیس بزنم منم از انگشتای پاشونو یا زبونم لیس میزدمو تمیز میکردم مجبور بودم هرکار که میگن بکنم چنبار با پاهاش محکم زدن یه پستونام و تکونشون دادن و حسابی دردم گرفت خلاصه بعد از کلی خوش گذرونی حالت سگی منو نشوندن و علی یه تف انداخت رو کیرشو کرد تو کونم پدرامم کرد تو کسمو حسابی جرم دادن و تلمبه زدن بعدش پدرام کیرشو دراورد و امیر اومد کرد تو کسم منم حسابی حشری شده بودمو آه آه میکردو جیغ میکشیدم بعد از چند دقیقه علی ابش اومدو همرو خالی کرد تو کونم امیرم بعد از اون ابش اومد که خالش کرد تو صورتم بعد پدرام اومد یکم واسش ساک زدم که ابش اومدو خالیش کرد تو حلقم بعدم 3تایی از اتاق رفتن بیرون تا دوش بگیرن و منم لباسامو پوشیمو قبل از اینکا از حمام بیرون بیان زود فرار کردمو رفتم از خونه بیرون و بعد از اون دیگه با پدرام صحبت نکردم ولی چندبار تو خیابون دیدمش که با یه نیشخند از کنارم رد شد sorry2

نوشته: maria jende


👍 1
👎 1
106201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

458168
2015-04-08 15:32:16 +0430 +0430

اخی نازی حیف
آرزو میکنم دروغ باشه

0 ❤️

458169
2015-04-08 15:39:04 +0430 +0430
NA

ایشالا ک دوروغه

0 ❤️

458170
2015-04-08 16:21:47 +0430 +0430
NA

تخیلاتت خیلی قویه

0 ❤️

458171
2015-04-08 16:39:13 +0430 +0430
NA

نخوندم ولی میدونم همه داستانتون تخمی هستن کیرم تو حلقت دیوثثثثثثثثثث

1 ❤️

458172
2015-04-08 23:12:05 +0430 +0430
NA

خيلى چرت بود

0 ❤️

458173
2015-04-09 00:12:22 +0430 +0430

dash1 مگه مجبوری دروغ سرهم کنی؟؟؟؟ مرتیکه دیوث…

0 ❤️

458174
2015-04-09 00:58:36 +0430 +0430
NA

کسشعری بیش نبود.اوووووووق مزخرف ترین داستانی ک تا حالا خوندم.پلشت لطف کن دیگه داستان نذار گوزو.

0 ❤️

458176
2015-04-09 07:03:33 +0430 +0430
NA

خب بیابه منم بده توکه اب ازسرت گذشته

0 ❤️

458177
2015-04-09 08:46:12 +0430 +0430
NA

خالی بندی خالی بندی
کس طلا نه کیرگوتاه

0 ❤️

458178
2015-04-09 11:38:40 +0430 +0430

از بدبختياش و تجاوز داره ميگه چه دليلي داره خودنمايي كنه اميدوارم زخمش زود خوب بشه و اينا البته اگه روحيه ات داغونه وگرنه كه كون لقه پدرام حالشو بردي و اينا

0 ❤️

458179
2015-04-09 18:00:34 +0430 +0430
NA

میری تو یه خونه که دوتا پسر توشن و پیک هم میری بالا و میرقصی اونوقت توقع داری درت نمالن؟ زکی خواهرم آرمان های امام تغییر کرده

0 ❤️

458180
2015-04-30 05:13:51 +0430 +0430
NA

خوب نبود… خیلی احمقی.

0 ❤️

458181
2015-05-01 17:20:29 +0430 +0430

خوندم و حالم گرفته شد

0 ❤️

458182
2015-05-02 17:39:59 +0430 +0430
NA

با تجاوز مخالفم حالا به هر دلیلی میخواد باشه
چه انتقام چه حال کرن با طرفی که قراره بهش تجاوز بشه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها