سلام… این یک خاطره ست… اسمم امیره و21 سالمه و دانشجوام… تعریف نباشه خوش قیافه ام و فیتنس کار میکنم و بدن تراشیده عضله ای و خوبی دارم پارسال بود که با دوست دخترم بهم زدم وخیلی ناراحت بودم ومیخواستم حتی واسه فراموشی اون با هر کی شده باشم…روزا گذشت و یکی از دوستام گفت میخواد منو با یکی آشنا کنه با دوست دخترش و دوستش من و دوستم رفتیم بیرون… دوستش ی خانم 23 ساله بود که تازه جدا شده بود و تقریبا شرایطی مثل من داشت کمی که با هم حرف زدیم ازهم خوشمون اومد پیش خودم گفتم زن خوبیه و میتونم باهاش باشم… خلاصه شماره دادیم وگرفتیم و اون رفت شیراز خونه ی خواهرش چند وقت گذشت هر چی میگذشت بیشتر از هم خوشمون میومد گاهی شیطونی میکردیم و از بدن من تعریف میکرد و البته بدن اونم خیلی خوب بود … تا اینکه برگشت تهران و ی روز ک دانشگاه بودم واسه ناهار دعوتم کرد و منم که شوق دیدارشو داشتم کلاسامو پیچیدم و رفتم خونش … اصلا تو هوای سکس و این چیزا نبودم ولی وقتی رسیدم و در رو باز کرد شوک شدم… ی ارایش ساده که قشنگیشو بیشتر کرده بود ی لباس یه سره ی جذب سیاه تنش کرده بود که تا زانوهاش بود و پاهای سفید و خوش فرمش توو چشم بود و سینه های گرد و نازش هم که داشت دیوونم میکرد … خلاصه تا همو دیدیم پرید توو بغلم و دستاشو دوره گردنم حلقه کرد و کلی ماچم کرد و منم محکم بغلش کردم و دست و پیشونیشو بوسیدم … رفتیم و ی استراحتی کردیم و از اونجا ک میدونست لازانیا دوست دارم لازانیا درست کرده بود … خیلی خوشحال شدم ناهار خوردیم و ی کم استراحت کردیمورفتیم رو کاناپه تو بغلم بود تلوزیون میدیدیم که خوابش برد… اروم بلندش کردم که ببرم بذارمش رو تخت تا گذاشتمش رو تخت چشاشو باز کرد گفت امیر بیا کنارم بخواب کنارش دراز کششیدم و سرش رو سینم بود نوازشش میکردمو دکمه ی پینمو باز کرد و دستشو میکشید رو سینم… و ی پاشو انداخته بود روی پاهام … کم کم خودشو بالا کشید و ی نگاه بهم کرد و گفت دوست دارم و منم گفتم منم دوست دارم گلم بعد اروم لباشو گذاشت رو لبام و کاملا اومد روم … نفساش تند شده بود زبون و لب همو میخوردیم و اونم خودشم میمالید بهم … حسابی حشر شده بودیم بلندش کردم واز پشت لباسشو در اوردم گردنشو میمکیدم و لیس میزدم و خودشو میمالید بهم برگشت و لباس منو دراورد رو به من نشست رو تخت و دکمه ی شلوارمو باز کرد و کیرم نیمه خواب بود (کیرم تقریبا 17تا18سانته وکمی کلفت)شلوارمو دراورد وخندید و گفت واااای جووون چقد نازه!! بلند شد منو انداخت رو تخت اومد وسط پاهام از رو شرت کیرمو لیسید وشرتمو دراورد وکیرم که دیگه کم کم داشت سیخ میشد و دید و گفت جووونم امیر این مال منه؟؟؟ منم گفتم اره گلم مال خوده خودته اومد روم حسابی خودشو مالوند بهم و لبای همو خوردیم و اروم اروم رفت پایین رسید به کیرم دور تا دوره کیرمو لیسید دیوونه شده بودم که کیرمو گرفت تو دو تا دستش و سر کیرمو بوسید و ی گازه کوچولو هم گرفت وبعد شروع کرد به خوردن صدای ساک زدنش دیوونم میکرد موهاشو میزدم کنار تا راحت باشه نمیتونست کیرمو کامل بخوره کیرمو گذاشت لای سینه هاشو بالا پایین میکرد… بهش گفتم بیا 6و9 بخوابیم… تا اینو گفتم داشت میمرد از حشر شدن… 6و9خوابیدیم و شروع کرد به خوردن کیرم کیر من دیر سیخ میشه کسش جلوی دهنم بود و واقعا کس تمیز و ناز وخوشبویی داشت با انگشتام لبه های کسشو دادم کنار و زبون میزدم اه و نالش بلند شد و ساک زدنش ارو شد و دیگه فقط کیرمو میمالوند انقد کس نازشو خوردم که خیس خیس دشد و با انگشتام میکردم تو کسش. داغ و خیس شده بود که یدفعه لرزید و ارضا شد… کنارم دراز کشید و یکم که جون گرفت رفتم وسط پاهاش و پاهاشو گذاشتم رو شونمو کیرمو که دیگه سیخ سیخ بود و میمالیدم به کسش اه و نالش بلند شده بود و میگفت بکن توش بکن توش جرم بده … سر کیرمو گذاشتم لبه کسش و با ی فشا اروم کردم تو کسش خیلی داغ و تنگ بود درد میکشید و منم اروم اروم بقیه کیرمو میکردم تو کسش اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن وسینه هاش میلرزیدن و کیرمو جا میکردم تو کسش سینه هاشو محکم گرفتم و سرعت تلمبه زدنمو بیشتر کردم صدای دیوونه کننده ای تو اتاق بلند میشد … چند دقیقه ای تلمبه زدم بعد خوابیدم پشتشو ی پاشو دادم بالا و کیرمو گذاشتم لای کسش و اون کیرمو گرفت و گذاشت تو کسش و شروع کردم ب کردنش و گردنشو میلیسیدم و تند تند تلمبه میزدم وداد میزد آه ه امیر درد داره و ناله ی الهام دیوونم میکرد صدای نفسامون اتاقو پر کرده بود انقد کردم که باز ارضا شد خودشو جمع کرد و بیحال شد … اروم میمالیدمش تا جون بگیره بلندش کردم و سگی نشست و رفتم پشتش و کیرمو مالوندم به کسش و میگفت بکن تو جرم بده جرم بده… کیرمو گذاشتم لبه کسش و چند بار کردم تو و دراوردم که داشت دیوونه میشد منم یدفعه همه ی کیرمو کردم تو کسش و داد زد و جیغ کشید گریش گرفت و منم که دیگه قابل کنترل نبودم وحشیانه تلمبه میزدم با ی دستش تختو چنگ میزد وبا اون دستش میخواست جلو تلمبه زدنمو بگیره انقد جیغ زد که صداش گرفت داشت ابم میومد سرعتمو تند تر کردم و همه ی ابمو تو کسش خالی کردم خیلی حس خوبی بود اونم با من ارضا شد و خوابیدم روش اروم بودیم بغلش کردم و بوسیدمش گفت پدرمو در اوردی! رفتیم حموم تو حموم ی ساک خفن برام زد سرشو گرفته بودم و تو دهنش تلمبه میزدم انقد زدم که اوق میزد تا ابم اومد و ریختم روسینه های نازش … این اولین سکسم با الهام بود …

نوشته:‌ امیر