اولین سکسم با الهه جون (1)

1391/12/19

دو سه سالی میشد که باکسی رابطه نداشتم . منظورم از کسی پسر بود چون تا قبل از این ماجرا با هیچ دختری رابطه نداشتم و البته حتی به این موضوع که با دختر جماعت رابطه داشته باشم فکر هم نمیکردم

اولین سکسم اول دبیرستان بود که همخوابگاهیم رو از کون کردم . بعد ها چند بار دیگه هم گاییدمش .

ولی دیگه بعدش باکسی نبودم چون دیگه مدرسه شبانه روزی که تو یشهر دیگه بود نرفتم و سال سوم رو تو شهر خودم تو یه مدرسه دولتی خوندم . الان من ۱۹ سالمه و پیش ریاضیم . قدم ۱۸۵ و وزن ۸۵ کیلو که خیلی خوش اندامم و اینو نتنها دوست دخترام بلکه همه بهم میگن . سال سوم چون مدرسه ی من دو تایم هستش یهفته ظهر و یهفته صبح هستیم و البته پنج شنبه هم پارسال کلاس میرفتیم . درست سر کوچه خونمون یمدرسه ی غیر انتفاعی دخترانه هست که تیکه های ماهی توشون پیدا میشه . من که اصلا تو فکر زید بازی و اینجور چیزا نبودم یروز ظهر که خواستم مدرسه برم اتفاقی چشم به یکی از خوشکلاشون میفته که حسابی تو نخش رفتم . از شانس من اون هم سومی از آب در اومد ولی رشته تجربی . الهه جون دختر خیلی خوش هیکل و خوش قد و قامت ۱۷۵ یا ۱۸۰بود .خوشکل مو مشکی با مانتو سورمه ای تنگ که سینه های نسبتا درشتش زیر مانتو خیلی جیگر میزد انگاری داشتن از تنگی جا مانتو رو پاره میکردن . لبای قنچه ای با چشمای سیاه و درشت که با نگاهش یلقمت میکرد و اصل کاریش برامدگی باسنش بود که فوق العاده به هیکل نرمالش میومد …البته من بیشتر بخاطر اینکه قدش نسبت به من زیاد کوتاه نبود و خوشکلی وصف ناپذیرش حس دوستی باش درم ایجاد شده بود وگرنه اصلا به فکر سکس نبودم .

برنامه ریختم که فردا ی اون روز منتظر بمونم تا مدرسشون تعطیل بشه و بش شماره بدم…

دنبالش کردم و یجای خلوت بش شماره رو دادم و خودمو معرفی کردم و بش گفتم که شب ساعت حدود هشت حتما بزنگه . ساعت حدود هشت و ربع بود که یشماره غریبه زنگ زد و از اون روز دوستی من و الهه جون شکل گرفت .

بعد از چند روز وقتی که متوجه شد خونمون سرکوچه مدرسشه حس شیطنت درعین تعجب رو میشد از تو نگاهش دید . واسم جالب بود که بعد از اون روز ازم همیشه یجوری که مثلا زیاد ضایه نباشه آمار اهل خونه رو میگرفت . پدر و مادرم صبح سرکار بودن و تنها برادرم که کوچیکتر از منه مدرسه و این موضوع بازم تعجب الهه رو درپی داشت و بیشتر تعجب من از این سوالای الهه . تا بلاخره یروز همچی دستگیرم شد…!

خونه بودم دور و بر ساعت ۱۰صبح گوشیم زنگ خورد…

‏الهه بود…!!!

‏_الو…الو مهدی…

‏_جانم عشقم!؟

‏_سلام عزیزم خوبی؟

‏_ممنون عسلم…قربونت بشم

‏_بیا سرکوچه کارت دارم عجله کن…

‏_خیر باشه عشقم!!!؟؟؟

‏_زود بیا کارت دارم…

رفتم درو باز کردم دیدم وایساده دم در…یلحظه خشک سر جام موندم…

‏_سلام…

.

نمیخوای اجازه بدی بیام تو؟مهدی…حالت خوبه؟؟!!؟؟

‏_چییی!؟؟؟ آررره…نننه…

مگه نباید الان ممدرسه باشیی؟؟!

‏_چرا…ولی معلم نیومده بود بیکار بودم گفتم که چکاری بهتر از سر زدن به عشقم…حالا میزاری بیام تو یا نه؟؟؟این وقت روز کسی که خونه نیست!!!هست؟؟؟

‏_چی…آره…نه…حتما…چی میگم بابا…بیا تو

شوکه شده بودم . فکرشم نمیکردم یروز اینشکلی بشه . که تنها باشمو دوست دخترمو بیارم یا بیاد خونمون…

فقط از این میترسیدم و دعا میکردم که بابام نفهمه که اگه میفهمید از سوراخ کون دارم میزد

رو مبل لم داده بود…

‏_عزیزم چی دوست داری واست بیارم؟

‏_قهوه با شکر عشقم…چقد گرمه…

‏_آره…یکم

وخب روسری و ماتوش رو در اورد

‏_سرویس بهداشتی کجاست؟

‏_انتهای راهرو

تا چند دقیقه ای قهوه رو آماده کردمو اوردم چی دیدم…!

واااااااااااااااییی…یه تاپ تنگ و صورتی با یه شلوارک چسبون صورتی که فوقلاده سکسی شده بود…بیشرف رفته بود که خودشو آرایش کنه…رژ لب قرمزش آب دهنمو راه انداخت…

قهوه رو تو سکوت کامل خوردیم…مثل ندیده ها داشتم نگاش میکردم…کیرم دیگه داشت منفجر میشد . نگاهش که به کیرم افتاد که از زیر شلوار داشت خودشو خفه میکرد که بگه منم هستم نیشخندی زد و اومد جفتم نشست . از رو شلوار دستی به کیرم کشید یه اوووووممممم گفت و بعد شروع کرد به خوردن لبام…

من بدبخت هنوز مات و مبهوت مونده بودم…!

بعد از ۵ دقیقه به خودم اومدم و تازه فهمیدم چی به چیه…

منم شروع کردم به خوردن لباش و همزمان مالیدن سینه هاش…

لباش رو از لبام جدا کرد…بلندم کرد جلوم زانو زد و آروم شلوارم و بعد شرتمو پایین کشید یه کیر۱۷ سانتی صاف و تقریبا کلفت جلوش ظاهر شد…

‏_سلام آقا خوشمله!!!

چندبار بوسید و مزه مزش کردو بعد شروع کرد به خوردن کیرم…

داشتم دیوونه میشدم . تاحالا کسی واسم ساک نزده بود اونم با این ولع!

بعد از دوسه دقیقه از دهنش کشیدم بیرون بلندش کردم تاپشو در اوردم سوتینش رو هم همینطور و چشمم که به ممه هاش افتاد جام کردم!

خوابوندمش رو مبل و وحشیانه شروع کردم به خوردن ممه هاش…باید بخورید تا بفهمید چه حسی داره…انگار سیر نمیشدم از خوردنشون!

اما دیگه وقتش بود برم سراغ اصل کاری!

شلوار و شرتشو در اوردم و پاهاشو باز کردم و چی دیدم…یه هلو که نگاش میکردی گرسنت میشد…بیشرف چقد سفید بود بدنش و کس صورتی نزدیک به قرمزش مستم کرد…

سریع افتادم به هلو خوری الهه هم که آه و اوهش تو گوشم بود و من هم میخوردم و اونم صداش بلند تر میشد

آههههههه … جونمی مهدیییی عشقم بخور آهههههههه

دیگه طاقت نداشتم… میدونستم دختره پس برش گردوندم و یکم واسم ساک زد که کیرم خیس شه…بعدش آروم گذاشتم دم سوراخ کونش…خوشبختانه به سبب فیلم سوپر های گرانبها بلد بودم تا حدی چکار کنم!!! بانهایت آرامش و خیلی آروم کیرمو اول تا نصف کردم تو و در اوردم که یه آخ بلند گفت و بعدش دوباره اینبار تا ته تو کردم…

آییییییییییییی سوختم

محکم چسبوندمش به خودم…و چند دقیقه با بوسه های سکسی رو کمرش سعی کردم یکمی از دردش کم کنم

وقتی که دیدم یکمی بهترشد آروم عقب و جلو کردم و کم کم تندش کردم…اولش ساکت بود ولی کم کم صداش در اومد

اوفففففففف آییییییی آه آههههههه

منم که با این حرفاش انرژی بیشتری میگرفتم تندتر تلنبه میزدم…
بلندش کردم رو کمر خوابوندمش رو زمین و پاهاشو دادم هوا و آروم گذاشتم توش
یه اوفف ریز گفت و دوباره شروع کردم به تلمبه زدن و همزمان ازش لب میگرفتم
هیکل سکسیش زیر بدنم عقب و جلو میرفت و میشد این رو از حرکت موج وار سینه هاش دید
دیگه کم کم داشتم ارضا میشدم و باحرکات منظم تر و تند تر میکردمش که یدفه…
‏_مهدی صدا در اومد
‏_نبابا کسی که الان نمیاد
.
و آیفون زنگ خورد
ادامه دارد…

نوشته: مهدی xxx


👍 0
👎 0
36077 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

366541
2013-03-09 00:45:17 +0330 +0330
NA

نخونده نمره بالا هم دادند

0 ❤️

366542
2013-03-09 01:02:12 +0330 +0330
NA

برو خدا روزیتو جای دیگه بده .

دقیقا تکرار داستانهای دوستان زیر 20 سال .قربون قدرت خدا همه هم شاه ک… هستند در سن نوجوانی .

بابا خونه نبود .دختره خودش اومد .بعد اقارو حشری کرد .بعد رفتن تو کار سکس و این حرفها .

خوشم نیومد .فقط به من بگید این 4 امتیاز از کجا اومد برای داستان این دوست عزیزمون؟ :))

0 ❤️

366543
2013-03-09 01:26:44 +0330 +0330

تخمی بود دیگه ننویس…
به قول
parvaziهمه داستانا تخمیه هر بچه ای رسیده نویسنده شده،تازه قسمتیشم کرده هه خیلی جالبه

0 ❤️

366544
2013-03-09 01:54:06 +0330 +0330
NA

در حد. انشا پنجم دبستانه

0 ❤️

366545
2013-03-09 03:06:19 +0330 +0330
NA

باز هم شاهد موجى از داستانهاى تاپ شلوارك صورتى محور هستيم :D

0 ❤️

366548
2013-03-09 09:15:33 +0330 +0330
NA

خدا شفات بده ایشالله .

0 ❤️

366549
2013-03-09 09:54:54 +0330 +0330
NA

گوشه هایی از ادامه داستان:
در رو که وا کردم دیدم گروه سرود دبیرستان الهه اومدن تو
همینطور که سرود “ای مهدی ای فرد حوش هیکل” رو میخوندن به حالت استریپ تیز تاپ و شلوارکای صورتیشونو درمیاوردن و پرت می کردن روی سن جایی که من لم داده بودم روی مبل و…

0 ❤️

366550
2013-03-09 10:35:56 +0330 +0330

عشقت برینه رو سرت. عزیزت بشاشه به قبر پدرت حرومزاده. کس کش خر دیگه گه زیادی نخور حالمونو به هم زدی.

0 ❤️

366551
2013-03-09 11:52:56 +0330 +0330

فقط یک چیز جالب
ببخشید عاغای مهدی عایا بنده وکیلم کیر تمام اعضای شهوانی را در باسن شما فرو کنم?
کسخل رفته برینه
برای بار دوم میپرسم عایا بنده وکیلم?
کسخل رفته برینه در روش قفل شده
برای بار سوم میپرسم عایا بنده وکیلم?
کسخل ریده آبم قطعه

0 ❤️

366552
2013-03-09 13:52:51 +0330 +0330

آخه نفله بچه مدرسه ای روسری سرش میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کس گفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

366553
2013-03-09 14:18:13 +0330 +0330
NA

:"> ببخشیدا عزیزم خیلی بد بود
بچه دوم ابتدایی از تو بهتر مینویس!
سعی کن دیگه ننویسی و خودتو خراب نکنی
البته حقم داری چون بچه ای

0 ❤️

366554
2013-03-09 16:57:25 +0330 +0330
NA

چرا کس می گی!!! اوایل میذاشتی کون رفیقت بعد به مدد فیلمهای سکسی می دونستی تا حدودی چکار کنی؟؟؟؟ بچه کونی!

اصلا تو کار دختر نبودی کونی خان! بعد دوست دخترات همه از هیکلت تعریف می کردن؟؟؟؟

کیرم تو چشت!

0 ❤️