اولین سکسم در 16 سالگی

1391/11/19

سلام این اولین سکس من تو سن 16 سالگی هست.من یه bfداشتم که 3سال باش بودم و اون هم 19 سالش بود ما با هم روابط خانوادکی داشتیم چندین بار به خانه ی ما امده بود و من نیز زیاد پیش او رفته بودم و خانواده هایمان در جریان بودند لب گرفتن از هم برایمان امری معمولی بود هم دیگر را در اغوش نیز میگرفتیم اما با هم روابط جنسی نداشتیم مدت ها بود که او از من درخواسته رابطه کرده و به گفته ی خود احتیاج به این عمل داشت تا این که روزی که با خانواده هایمان به به سفر رفته بودیم آخر های شب به اتاقی که من در آن خوابیده بودم امد و با هم به انباری در پایین ویلا در شمال رفتیم به بهانه ی بازی اسم و فامیل از من خواست تا بر روی پای او بنشینم و بعد از گذشت 10 ذقیقه همانطور بی حرکت بود از او که پرسیدم چه شده نگاهم کرد و گفت دیوانه وار دوستت دارم لعنتی چرا با من اینطوری میکنی من که متعجب بودم گفتم مگه چه کاری کردم هنوز حرفم تمام نشده بود که خیلی محکم مرا بوسید اینقدر لبانش داغ بود که من نیز حالم بد شد زبانش تا ته در حلقم بود که ناگهان دستی را روی بدنم حس کردم لبانم را کشیدم و از جا برخواستم تا امدم که به حرف بیام زد زیر گریه و خواهش کرد و گفت بهت احتیاج دارم سرش رو رویه شکمم گذاشت و بعد از 5دقیقه سرش را بلند کرد .
من هم دیگه جلوگیری نکردم و اختیار کامل بدنم را به او دادم ارام ارام لباس هایم را در اورد و بدنم را بو میکرد و میبوسید وقتی کامل لختم کرد از او خواستم تا بگذارند من لباس هایش را در اورم من هم با لطافت لباس هایش را در آوردم و او را بوسدم ما را به ارامی روی کاناپه خوابوند و خودش نیز پیش من خوابید و فقط میبوسیدم و من تند تند نفس میکشیدم و به ارامی به من گفت نترس اسیبی به تو نمیرسانم و بلند شد و روی من خوابید و گردنم را میبوسید و لیس میزد رست هایم را بالا برد و از نوک انگشتان تا زیر گلویم را بوسید با سینه هایم بازی کرد و شکمم را میبویید و به ارامی میگفت دوستت دارم هرچه بیش تر به کس من نزدیک میشود تند تر نفس میکشیدم بالا امد و گفت نترس ارام رفتار میکنم اذییت نمیشوی و سریع به سمت کسم رفت انچنان سخت میمکید که انگار دارد شیر میخورد و با لبهایه کسم بازی کرد بالا امد و من نیز او را بوسیدم و مشغول ساک زدن شدم که صورتم را گرفت و به بالا کشاند و من را نیز بلند کرد کمی با کسم بازی کرد و به ارامی کیر خود را بر لبه ی کسم گذاشت و گفت تو هم کمکم کن و من هم سعی کردم داد نزنم و بعد از دقایقی کیرش را وارد کرد و کمی که گذشت من آه بلندی کشیدم و بی حرکت ماندم ترسیده بود گفت حالت خوب است و من فقط به او گفتم ادامه بده و بعد از مدتی خونی از من خارج شد من ترسیدم اما مرا برگرداند به حالت اولی و کنارم خوابید و با ذستمالی مرا پاک کرد و دوباره شروع کرد این بار من هم مشتاق بودم سینه هایم را مکید و سریعا به طرف پایین رفت و و وحشیانه کیرش را وارد کرد وو تند تند تلمبه میزد و سینه هایم را ممکید و بعد از من اجاذه گرفت و کرمی به کونم زد و 2سیلی محکم هم زد و کیرش را داخل کرد و هر دو با هم اه میکشیدیم که بعد از دقایقی از خواستم تا تمامش کند و مرا ازاد بذارد اما او تمام نکرد و بلند گفت ابم دارد می اید و کمی از آن را در کونم ریخت و بقیه درا در صورتم و بعد سریعا آن را با دست کنار زد و نیز کسم را ممکید تا این که من ارضا شدم و او نیز خوشحال و با اب من سر کیرش را لیز کرد و دوباره وارد کونم کرد تا دیگر من برایم حالی نمانده بود اما 2باره او ابش امد و همه را در دهان من ریخت نصفش را خوردم دیگر جانی برایم نمانده بود که دیگر کنارم خوابید و تند تند از من لب میگرفت و بعد از ان شب چهار تا پنج بار با هم سکس داشتیم تا این که ازدواج کردیم این بود داستان اولین سکس من در 16 سالگی.

نوشته: ملیکا


👍 0
👎 0
87046 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

358769
2013-02-07 06:06:06 +0330 +0330
NA

درجه یک یک!

حالم بهم خورد!

0 ❤️

358770
2013-02-07 06:09:50 +0330 +0330

سامان جان اون کیسه ی استفراغ رو بده من :D

0 ❤️

358771
2013-02-07 06:10:11 +0330 +0330
NA

خوب بود ولی فکر نکنم واقعی باشه

0 ❤️

358772
2013-02-07 06:13:07 +0330 +0330
NA

كلا با هيچ داستانى حال نميكنم

0 ❤️

358773
2013-02-07 06:16:14 +0330 +0330
NA

فکر کرده ما خریم به بهانه اسم فامیل میرن تو انباری! اونم نصفه شب تازه کاناپه هم توش بود!
حالا خوبه گرفتت
همون کاناپه تو کون تو با bf ات نه شوهرت
خخخخخخخخخخخ

0 ❤️

358774
2013-02-07 06:21:40 +0330 +0330
NA

راستشو بگو از دفتر انشای کدوم جلقوی خری کپی کردی؟

آخرش یادت رفت بنویسی این بود انشای من.

وقتی کامل لختم کرد از او خواستم تا بگذارند من لباس هایش را در اورم من هم با لطافت لباس هایش را در آوردم و او را بوسدم ما را به ارامی روی کاناپه خوابوند و خودش نیز پیش من خوابید و فقط میبوسیدم و من تند تند نفس میکشیدم و به ارامی به من گفت نترس اسیبی به تو نمیرسانم و بلند شد و روی من خوابید و گردنم را میبوسید و لیس میزد
از او خواستی تا بگذارند؟؟؟؟؟؟؟ خاک تو اون سرت. کیر دوست پسر نداشته م تو حلقت.(با عرض معذرت) اورا بوسدی؟؟؟؟؟؟ جلقوی بی سواد؟؟؟؟؟؟ نترس اسبی نمی رسانم؟؟؟؟؟؟؟ بی سواد؟؟؟؟ فیلم هندی زیاد دیدی نه؟؟؟؟؟ دفه چندمته جلق زدی؟؟؟؟؟

خاک توی سرت. تن فروش کثافت.تو دختر نیستی اینو مطمئنم.
این ادمین هم نمی ذاره فوحشش ندم آخه تو چه ادمینی هستی؟ کمبود داستان داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من که حالم به هم خورد. شما دوستان رو نمی دونم.

0 ❤️

358775
2013-02-07 06:23:02 +0330 +0330
NA

مهندسکی شاپرکی مرحومکی!
مهندسم سلام
ooooooooooo‏*********** ‏ooooooooooo
عشقم بهم خیانت کرد مهندس جونم!
گفت دیگه دوسم نداره!
ادمین جونم رو میگم!
‏‎;(‎

0 ❤️

358776
2013-02-07 06:38:16 +0330 +0330
NA

بابت داستانی که زحمت کشیدی به شما خسته نباشید عرض میکنم و میگویم این نوع ادبیات مخصوص پاچه خواری است و ارزش دیگری ندارد


جووووون مهندس خودمون رو چند وقته میبینم روحم شاد میشه کجایی داداش؟.

0 ❤️

358777
2013-02-07 06:50:23 +0330 +0330

سلام سامی جونم :X
دیدی گفتم عشق ادمین زود گذره؟ :D
گوش نکردی دیگه :D


انگشت وسط جان!
مخلصم داداش
یکمی درگیر درس و دانشگاه بودم وقت نشد بیام :)
روحت 1359888398_0.png تو حلقم :D

0 ❤️

358778
2013-02-07 09:08:37 +0330 +0330

یا اخبار زیاد نگاه میکنی یا گوینده اخباری،کدام؟؟؟ به هر حال ریدی حالا حالا هم خشکسالیه و از اب خبری نیست!!!موفق و سربلند باشید.

0 ❤️

358780
2013-02-07 10:12:56 +0330 +0330
NA

Yadam be Shabake Gem Dari oftad…hamin munde afghania ham bian inja dastan bezaran

0 ❤️

358781
2013-02-07 12:35:34 +0330 +0330
NA

راستش را بخواهی-اینقدر چرت نوشته بودی که من دیگر نتوانستم باقیه اش را بخوانم/بابا جم کن این مسخره بازیتو-حالم از این طرز نوشتنت به هم خورد-فارسی دری مینویسی

0 ❤️

358782
2013-02-07 12:38:13 +0330 +0330
NA

خواهشمند است که دیگر این طوری ننویس-حالمو به هم زدی با این نوشتنت-فارسی دری مینویسی

0 ❤️

358783
2013-02-07 12:44:22 +0330 +0330
NA

راست میگن دیگه من فکر کردم دارم شاهنامه میخونم

0 ❤️

358784
2013-02-07 15:00:34 +0330 +0330
NA

و اينگونه سريه جديد راز بقا آغاز شد…

0 ❤️

358785
2013-02-07 15:33:39 +0330 +0330
NA

من که مردم از خنده… خیلی وقت بود جوکی به این مسخرگی نشنیده بودم…

0 ❤️

358786
2013-02-07 16:03:28 +0330 +0330
NA

آوردند در شمال کشور دختری 16 ساله بودندی که سکس نداشتندی پس او را بی افش در انبار افکندنی بلکه به بهانه اسم و فامیل پس او هم به انبار رفتندی تا بازی کند !
پس آخر و عاقبت خویش را ندانستندی
روی پای بی افش نشتندی و آلت او را روی سولاخین خود تنظیم نمایندی
پس آلتین ایشان بر سولاخین وارد آمدی!
بی اف کریه سر دادی و گفتندی دوستت دارمدی ای طفل شانزده ساله!
زبانش را درون دهانش گرداتدی طوری که زبانش به حلقوم وی وارد شدندی
پس او را مهندس خواهد کفت زبانت در حلقم و این چنین شد که دو شغال عاشق به همدیکر رسیدندی و زندکی خود را آغاز نمودندی
روایتی از سامی شهوتی

0 ❤️

358787
2013-02-07 17:00:43 +0330 +0330
NA

پسر خوب انشاء زیبایی نوشته بودی و من امیدوارم در آینده فرد مفیدی برای جامعه شوید تا بتوانید به این جامعه خدمت کنی و …

آخه مگه نگفتن ورود 18 سال به پایین تو این سایت ممنوعه؟؟؟ هان؟؟
ببین تهاجم فرهنگی با ملت ایران چکار کرده که تا از مای بیبی میان بیرون شروع به گشت و گذار در سایت های سکسی میکنن…آخه مگه تو پدر و مادر بالا سرت نیست؟؟؟
خطاب به پدر و مادر شما:کودکانتان را در فضای مجازی تنها نگذارید
فحشت نمیدم چون هنوز بچه ای…فقط برو از سایت بیرون تا شهوانیون از خجالتت بیرون نیومدن…

0 ❤️

358788
2013-02-07 17:33:54 +0330 +0330
NA

آمیرزا جوون حق کپی رایتت رو نقدا پرداخت میکنم!
نمایندگی انحصاری میخوام میدی؟

0 ❤️

358789
2013-02-07 17:42:37 +0330 +0330
NA

sala khobe to too 16 salegi sex dashti man ke alan 20 salame
asan sex nadashtam
bad too kafam
maman :))

0 ❤️

358791
2013-02-07 17:47:19 +0330 +0330
NA

to too 16 salegi dashti man chi an
20 salame
nadashtam

bad too kafam
enghad jagh zadam mordam
maman

0 ❤️

358792
2013-02-07 18:23:28 +0330 +0330
NA

اول میگه منو برد تو انباری برای اسم فامیل کی برای بازی کردن میره تو انباری بعد میگه من خوابوند رو کاناپه تو انباری کاناپه چیکار میکنه

0 ❤️

358793
2013-02-07 19:50:16 +0330 +0330
NA

:p

0 ❤️

358795
2013-02-08 00:58:15 +0330 +0330
NA

داستانت خیلی کیری بود ولی معلومه خوب کونی هستی

0 ❤️

358796
2013-02-09 05:50:18 +0330 +0330
NA

نميدونم داستانت واقعي يا كس شعر ولي هرچي بود من شق كردم اووووف

0 ❤️

358797
2013-02-10 08:54:43 +0330 +0330
NA

من از توصیف حالم بعد از خوندن این داستان واقعا عاجزم.
دادا اون کیسه استفراغ بده من

0 ❤️

358799
2013-03-13 22:30:09 +0330 +0330
NA

آخی عزیزم…کاش عرض شونتم میدادی چون تو سکس خیلی مهمه مخصوصا از پشت

0 ❤️