اولین لب و لاپایی عمرم

1392/03/19

اوضاع خونه خیلی بهم ریخته بود هر روز دعوا خسته شده بودم دلم یه تنوع میخواست مدتی بود سر راه مدرسه پسری میدیدم تا اون موقع دوست پسر نداشتم بعد از یه مدت شمارمو از دوستم گرفته بود و این شد اشنایی ما!!! 8 سال از من بزرگتر بود هم محله ای بودیم بد جور بهش عادت کرده بودم و وابسته شده بودم دوسش داشتم اون موقع 14 سالم بود هیچ تجربه ی سکسی نداشتم تو مدرسه حرف میزدیم اما اطلاعاتمون سطحی بود،اولین جرقه های ماجرا های سکسی من با دوست پسرم خورده شد کم کم سر صحبت در مورد سکس باز کرده بود و من هم مشتاق شده بودم که تجربه کنم.خیلی کم پیش میومد همو ببینیم بعد از حرفای سکسی که بینمون رد و بدل شد رابطمون خیلی تغییر کرد هر بار که همو میدیم سعی میکرد به سینم و کوسم دست بزنه منم خوشم میومد از کارش دوست داشتم بیشتر ادامه بده،چند مدتی گذشت تا یک روز دعوتم کرد خونشون و قرار شد لذت واقعی سکس بهم نشون بده، خیلی هیجان داشتم

روز موعود رسید از خونه اومدم بیرون 2 ساعت بیشتر اجازه نداشتم خونشون نزدیک بود زود رسیدم، اولش حرفای همیشگی و احوال پرسی تو بغلش بودم که اولین لب عمرمو دادم ناشی بودم اما لذت بخش بود، یکم منو از خودش جدا کرد و شروع کرد به لیسیدن گردنم حالم دست خودم نبود واقعا لذت میبردم تی شرتمو در اورد و از رو سوتینم سینه هامو فشار میداد اندامی ریزی دارم سینم راحت تو دستش جا میشد،میمالیدش و گاهی زبون میزد، کمی کمرمو اورد بالا و شلوارمو از پام در اورد و از رو شورتم کوسمو میمالید خیسی شورتمو احساس میکردم هم خجالت میکشیدم هم دوست داشتم ، خودمو کامل در اختیارش گذاشته بودم شورتمو از پام در اورد و پاهامو باز کرد و با دست کوسمو باز کرد و بازیش میداد و من دیگه نمیتونستم جلوی ناله هامو بگیرم ، یکدفعه زبونشو رو کوسم احساس کردم که نا خداگاه جیغ کشیدم بهترین حس دنیا بود، یه مقدار ادامه داد احساس میکردم سبک شدم و بدنم کمی لرزید این شد که برای اولین بار ارضا شدم !! و حالا نوبت من بود که اونو ارضا کنم شلوارشو در اوردم تا بحال کیر از نزدیک ندیده بودم با اکراه زبون میزدم و کم کم میکردم تو دهنم، دندونم اذیتش میکرد منصرف شد دوباره منو خوابوند و کیرشو گذاشت لای پام و جلو عقب میکرد تا ابش اومد و داغی ابش رو بدنم احساس میکردم ، خودمون رو تمیز کردیم و برگشتم خونه تا مدت ها بهترین خاطره بود برام ، چند بار دیگه ازم سکس خواست ولی موقعیتش برام جور نشد و رابطه ما روز به روز سردتر میشد تا اینکه یک روز زنگ زد و گفت میخواد همه چیو تموم کنه و منو صرفا برای سکس میخواسته و بهش رسیده نمیدونستم چی بگم بعد از حدودا 2 سال از هم جدا شدیم ، روز ها به سختی میگذشت و از کاری که کردم و همچنین خودم بیشتر متنفر میشدم،الانم این داستان نوشتم که کمی سبک بشم از دوستان معذرت میخوام اگر که بد نوشتم اولین بارم بود و بلد نبودم!

نوشته: dokhtaraki


👍 0
👎 0
62592 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

384683
2013-06-09 01:34:58 +0430 +0430

راستش اول رفتم داستان بالايي خواستم اون كه ديرتر اب شده بود رو سريع بيام خورش كنم كه ديدم يكي خونده و بيام كذاشته اخه درباره داستان هم نظر داده بود مثل من نبود كه فقط اومدم كرم بريزم
واقعا سرعت عملشو كفيدم هه
:p

0 ❤️

384684
2013-06-09 01:40:49 +0430 +0430

درباره داستان اخر من نظر ندادم

داستانو خوندم دلم برا نويسنده سوخت جرا? نه جرا?
اينجور ادما به جي ميخوان برسن اخه با يه فرشته كوجولو دلت اومد اينكارو كني بي معرفت اينهمه ادم كه داغونن جرا با اين سنيا اخه
بسرايي كه شايد اينو بخونن اينكارو با هيشكي نكنيد كناه دارن ديكه بابا اخي
:(

0 ❤️

384685
2013-06-09 01:44:12 +0430 +0430

ديكه حوصله ندارم برم تو داستاناي ديكه نزارم بجه ها اول شن
:d
اخه داستان منو دبسورده كرد .
:(

0 ❤️

384686
2013-06-09 01:47:11 +0430 +0430
NA

با سلام و احترام
از خواندن داستان شما افسرده شدم .
تجربه بسیار بدی داشتید که متاسفانه تنها شامل شما نمی شود خیلی از پسرها و دخترهای ما با توجه به عدم آشنایت با مسائل سکسی و عدم امکان آموزش صحیح آن گرفتار چنین تجربه های می شوند که نتیجه آن از دست دادن بزرگترین سرمایه عمر یعنی " احساسات و عواطف پاک انسانی " است .
امیدوارم در سایر مراحل زندگی با تجربه شیرین تری روبرو بشوید .

0 ❤️

384687
2013-06-09 03:52:50 +0430 +0430

عیبی نداره عجیجم…فقط نگوکه 18سالت نشده هنوز…وقت برای دادن زیادداری …اگه بده نبودی اینجاداستان آپ نمیکردی کون گلابی <):)

0 ❤️

384688
2013-06-09 08:10:47 +0430 +0430
NA

:X اشکالی نداره گلم
حداقل حالا از سکس یه چیزی میدونی

0 ❤️

384689
2013-06-09 14:25:08 +0430 +0430
NA

من چهارده سالم بود بدو بدو ازمدرسه میومدم خونه ببینم مامیم ناهارچی درست کرده !!!ای خدااااااااا

0 ❤️

384691
2013-06-09 14:32:04 +0430 +0430
NA

چی چرا؟؟

0 ❤️

384693
2013-06-09 14:52:21 +0430 +0430
NA

دوس پسر؟؟؟دوس پسرکیلوچندبودتواون سن منظورم همین بودکه دوس پسرنداشتم دیگه شما نگرفتی

0 ❤️

384696
2013-06-09 14:59:17 +0430 +0430
NA

واقعأکه چی؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

384698
2013-06-09 15:02:27 +0430 +0430
NA

شهاب1998بله؟

0 ❤️

384700
2013-06-09 15:06:24 +0430 +0430
NA

مرسی.

0 ❤️