هه اگر دست به کیر نشستین داستان تحریک کننده بخونید فکر نکنم داستان من داستان خوبی براتون باشه
یه جورایی پیام اخلاقی داره واسه بچه مچه ها
من تا دانشگاه هیچی از سکس نمی دونستم یعنی از لحاظ حسی هیچ حسی نداشتم. خوب قبل اون می دونستم سکس چیه ولی خوب شروع حسام از دانشگاه بود یعنی 18 سالگی
راستشو بخوایم بیشتر از اینکه نیازم جسمی باشه عاطفی بود
تو دانشگاه نمی تونستم با دخترا رابطه برقرار کنم حتی در حد بگو بخند و حرف زدن و خیلی دوست داشتم با یکی دوست بشم بعد کم کم منِ منزوی رفتم تو فضای مجازه سال 1388 یعنی یاهو مسنجر که الان خدابیامرزه
اون موقع اخرای پادشاهیش بود ما شدیم تازه وارد محیطی که کلی ادم از ما پوست کلفت تر توش بود
داستانای عاشقانه ام و دخترا بمونه واسه اون وقت که دیدم تو کامنتا کسی قلمم به مزاجش خوش اومد.
میریم سراغ داستانای جنسیش
راستش گاهی فاز عاشقانه بود اما محیط میکشید به سکس و حس و حال سکسی و میوفتادم دنبال دخترا واسه دوستی واسه سکس شده پولی با یه ذره پول تو جیبیم اما نشد جز اینکه شارژ دزدی می شد
تا یه پسری اومد و گفت منو میکنی؟ واسه یکی که له له میزد جواب سلامشو بدن این حتی از سمت یه پسر خیلی تحریک کننده بود و منو انداخت تو فاز روم های گی و اصطلاحاتشو و خلاصه اوستا شدیم واسه خودمون یجوری برخورد می کردیم که همه فکر کنن این کاره ایم و کم کم فهمیدم خیلی از لحاظ فیزیولیژیکی عقبم با این کیر کوچیک و ای بابا هیچ کی کیر کوچیک دوست نداره اما خوب گفتم شاید اونایی که تازه می خوان بدن ترجیحشون کیر کوچیک باشه با این فازا رفتم جلو و اه لعنت به این گی
مردای گنده و پر مو که دنبال کیرن
یکی بود می گفت 80 هزار تومن می دم بکنیم باورتون میشه؟ ولی قبول نکردم چون من آدم این حرفا نبودم
سرتونو درد نیارم با این مقدمات ولی این یکی هم بگم تا برم سر اصل داستان
من حتی جق هم نمی زدم تا اینکه یروز تصادفی وقتی می خواستم اندازشو بگیرم دیدم یه چیزی پاشید ته دستشویی و یه حس خوب و قبحش ریخت و وسط فیلم پورن لذتی که تا بحال نچشیده بودم منو انداخت تو دور جق زدن به عنوان عادت و بعدا اعتیاد
یه روز خسته از هیچ دوست دختر و کمبود عاطفی و فشار جنسی که از دوتای قبلی کمتر بود از تو فیس بوک یکی بهم گفت بیا منو بکن. با یه عکس نا مفهوم از کونش که بد نبود رفتم سمت نواب و تو خیابون منتظرش شدم
لعنتی از دور قیافه اش بد نبود اما هرچی نزدیک تر می شدیم بدتر و بدتر جوشای صورتش که دماغشو تپه کرده بودن لعنت به این گی معلوم نیست اینا اثرات چی بود.
تا وسطش اومده بودم خدا خدا می کردم یجوری بهم بخوره ولی نخواستم وا بدم رفتیم مکان و لخت شدیم
کونش مو نداشت اما پاهاش چرا هیکلش لاغر بود. قیافه اش خیلی بد بود. گفتم سجده ای بشین کیرم نمیرسید به کونش، کونش خیلی پایین تر بود نمی دونستم باید لب مبل سجده ای بشینه اولین بارم بود گفتم نمی شه همونجوری دمر دراز بکش
افتادم روش کیرم اروم رفت لای کونش
با یه فشار حس یه جای تنگ لذتی داشت اما انگار نصفه نیمه بود. بهش گفتم تا ته رفته می گفت اره اما نگار کیرم فقط لای پاش بود یکم بالا پایین کردم اما اون لذتی که می خواستم نداشت هرچند داشتم ارضا می شدم.
گفتم اینجوری نمیشه
می خوابم تو بیا روم
اومد نشست روش رفت تو کونش
اینجوری بگم که تقریبا دو تا کیر دیگه قد مال من توش جا میشد. خداییش اونقدرا کیرم کوچیک نیست الان زنم انقدر تنگه هیچ وقت نمی تونم کونشو بکنم چون وسطش انقدر گریه می کنه دلم نمیاد ولی این لامصب غار علی صدر بود.
وای خدای من حس اینکه کیرشو میدیدم و میکردمش حسیه که همیشه حالمو بد می کنه
هرچی بالا پایین میکردیم اون صحنه نمی ذاشت که ارضا شم
نشوندمش لب مبل بلکه کمتر ببینم کیرشو تند تند کردمش
من دیر ارضام اما اون لحظات واقعا دیگه خیلی دیر ارضا ترم کرد. اخرش انقدر تند تند کردمش که ارضا شدمو ابمو پاشیدم تو کونش خودش گفت همون تو خالیش کن
بعدش که رفتم دستشویی بشورمش هنوز انگار تازه قبل سکسه خیلی می خواستم ولی دیگه نمی خواستم با اون اینکارو کنم
بعد دستشویی گیر داده بود که بذار بخورمش اینجا دیگه کوتاه نیومدم گفتم به هیچ وجه نمیشه دیگه تحمل نقش بستن تصویر کیر خوردنم با اون صورت پر از جوششو نمی خواستم تو خاطرم خیلی دشوار بود حتی دشوار تر از کم آوردن و وا دادن.
بعد این سکس تخمی تو راه برگشت ترس از ایدز این آدم جنده با اون سوراخ غار علی صدر افتاد تو وجودم گفتم بهش بگم من ایدز داشتم که یه دستی زده باشم
اس ام اس زدم ببخشید من ایدز داشتم گفتم حتما وحشت میکنه
اما جوابش فقط یک جمله بود. منم ایدز دارم
حالا من بودم که وحشت گرفته بودم
انقدر ترسیدم که داشتم می مردم هرچند زندگی خیلی جذاب نبود برام انقدر که اکثر اوقات مرگ رو ترجیح می دادم ولی عقایدم هیچ وقت اجازه خودکشی رو بهم نمی داد از ترس جهنم
فقط آرزوم بود کسی نفهمه چجوری ایدز گرفتم تا آبروم نره راستش خیلی از قسمت مرگش نمی ترسیدم
اون داستان گذشت تا چندین ماه بعدش شایدم یک سال بعدش برای ازدواجم آزمایش ایدز دادم
با هزار ترس و لرز که اگه مثبت باشه چی میشه. باورتون نمی شه ترسم از داشتنش و مرگ نبود از ریختن آبروم بود و همش تو ذهنم دنبال ساختن سناریو ایدز گرفتن از غیر سکس برای خانوادم بود
خوب خیلی نترسین داستان اونقدرا هم تراژیک نبود من ایدز نداشتم اینو آزمایشا گفتن که بعد این مدت از اون رابطه و اون غار علی صدر که امکان پاره شدن مویرگاش با کیر من تقریبا صفر بود نتیجه 99 درصدی ایه
اما همه این داستان همیشه نقطه تاریک زندگیمه
من مذهبیم اما نه بخاطر اون بُعدش که البته مهمه
بیشتر به خاطر تجربه خیلی تخمیه اولین سکسم
ایکاش لااقل یه پسر خوشگل و تنگ اولین سکسم بود حالا دختر پیشکش
اما واقعیت اینه که واقعیت اینه! نه اون داستانای تخیلی
واقعیت دنیای مجازی اینه
انکار نمی کنم سکس های خیلی با کیفیت تر رو که رخ میده
اما اون یک درصدیه که هیچ وقت نتیجه این سبک زندگی نیست
پشت این چهره ها و کیر های 20 سانتی و داستان های تخیلی واقعیت یه جامعه مریض دروغگوعه ظاهر سازه
که بزرگترین رنجش از یکی نبودن چیزیه که تجربه می کنه و چیزی که تظاهر میکنه
تظاهری که مثل دومینو روی دیگران اثر میگذاره
تو دروغ و تظاهر رو میبینی و فکر میکنی واقعیتت خیلی خجالت آوره و تو هم تظاهری می سازی و چون رشته ناقصی از دومینو دروغ این ظاهر سازی رو اشاعه میدی
از این داستانای واقعی زیاد دارم
سکسیش همین بود اما عاطفیاش خیلی بیشتره
شرمی ندارم از گفتنشون میگم اگر کسی دوست داشته باشه
این تجربیات منو بزرگ کرد
زندگیم ایدال نیست
ولی همسری عالی از همه نظر دارم تو سنی خیلی کمتر از دیگران دانشجو دکتری ام و فرصتی رو هدر ندادم تو زندگیم
درسته پول ندارم اما هیچ وقت لنگم نبودم واسه اینکه همیشه میشه فکر کرد و هرچیزی رو باور نکرد و با باورای غلط از تلاش دست بر نداشت
حتی اگه قدت 170 سانته
کیرت 12 سانته
و قیاقه معمولی ای داری
می تونی خوب زندگی کنی و از کنار دروغ ظاهر سازا بگذری و واقعیتی بسازی که اونا هیچ وقت بهش نمی رسن
ببخشید اگر داستان خوبی نبود و به این خط رسیدین و فکر می کنید وقتتونو تلف کردم
همتونو دوست دارم چون دوست داشتن قشنگ و لذت بخشه

نوشته: نویسنده عاشق