سلام
اسم من علی هست
این داستان مربوط میشه دوسال پیش وقتی که ۱۶ سالم بود
من یه رفیق داشتم که اسمش رضا بود
من و رضا موقع کرونا بیشتر میرفتیم خونه ی هم و امتحان ها رو با هم میدادیم
یه روز رفتم خونه شون
رفتارش یه جور دیگه بود
گفتم چی شده ؟
آخه فرداش یه امتحان داشتیم منم گفتم نمیتونم فردا بیام برات بگم
گفتش اگه فردا نیای ، گیرت بیارم میکنمت
منم گفتم اگه تو تخمشو داشتی بکن
فردای اون روز من نرفتم
روز بعدش هم رفتم جایی دیگه تا چند روز ندیدمش
واسه یه امتحان دیگه رفتم خونه شون
گفت باید بکنمت
منم اهل این کارا نبودم اصلا ، گفتم جرعت نداری
دیدم اومد منو گرفت
گفت اگه نذاری ، به همه بچه ها میگم آوردمت خونه کردمت
منم دیگه مقاومت نکردم
یه دفعه کیرشو دراورد گفت ساک بزن
منم شروع کردم ساک زدن براش .کمی خوردم براش ولی بدم میومد خیلییییی
یه کیر ۱۶ سانتی کلفت داشت . ولی کیر من کمی از کیر اون بزرگتر بود
بعدش گفت پشتتو بکن من
منم پشت کردم بهش . یه کم تف زد به کیرش و یه دفعه کرد داخل
منم خیلی زیاد دردم گرفت و خودمو پرت کردم جلو
آخه اولین بارم بود
گفتم نکن بخدا درد داره من نمیخوام
گفتش یواش میکنم اولش درد داره بعد کم میشه
منم به زور قبول کردم
دوباره کیرشو کرد تو
یه ۵ _ ۶ دقیقه تلمبه زد تا آبش اومد
گرمیش رو احساس کردم
چند روز بعدش دوباره منو برد خونه شون
بازم‌ گفت ساک‌ بزن
ب زور براش کمی ساک زدم
این بار پاهامو انداخت رو شونه هاش و تو کونم تلمبه میزد
هی کیرشو در میاورد میمالید رو سوراخم و میکرد تو
بعد ۱۰ دقیقه آبش اومد و رفتم خونه
ولی خیلی پشیمان بودم
بازم پیشنهاد داد ولی اصلا قبول نکردم
حالا هم توبه کردم و شروع کردم به نماز خوندن که شاید خدا
اون گناهم رو ببخشه

نوشته: ali