اولین کون دادن من در ون

1393/11/09

خاطره ای که قراره براتون بنویسم از اولین گی من با مازیار در خودرو ون. من سهیل 17 سالمه قراره از آخرین باری که دادم براتون بگم اینبار به مازیار دادم اونم چه دادنی . همه چی از لاین شروع شد من عضو یک گروه تو لاین بودم ساعت 11 شب بود که یک نفر منو اد کرد بعد از گپ و گفتی کوتاه و آشنا شدن با هم قرار شد چندتا عکس از کونم به مازیار بدم نمی دونستم که به این زودی قراره خود کونمو بهش بدم اونم قرار شد چندتا عکس از کیرش برام بفرسته که البته فرستاد بعد با هم قرار گذاشتیم (خوشبختانه تو یک شهر بودیم کم اتفاق میافته ولی ممکنه.) که فردا ظهر ساعت 3 یا 4 بعدازظهر بیاد دنبالم تا بریم و حال کنیم.

اون شب اینقدر بی قرار بودم که تا صبح خوابم نبرد بد جوری شیفته ی کیر مازیار شده بودم دوست داشتم هر چی زودتر کیرشو بزارم تو دهنم و ساعت ها بخورمش وای توی عکس که مشخص بود کیر خوش خوریه دیگه کونم طاقت نداشت حرارت بدنم به شدت بالارفته بود تپش قلبمو حس میکردم عرق تمام قسمتهای انداممو دربر گرفته بود اونشب مست مست بودم از عشق کیر آخه خیلی وقت بود یه حال درست و حسابی نکرده بودم .به هر زحمتی بود خوابیدم اون روز جمعه بود ومن تا ظهر خوابیدم ساعت های 12 از خواب بیدار شدم هنوز هم دل تو دلم نبود مدام به ساعت نگاه می کردم که کی 3 میشه ،کیرم دائم البلند بود باید میدادمش زیر پاچه ی شرتم که معلوم نشه .ساعت خیلی دیر میگذشت دوباره رفتم تو لاین به مازیار گفتم یادت نره قراره امروز منو بکنی ولی هیچ جوابی نداد اصلا آفلاین بود یهو خیلی ترسیدم گفتم نکنه طرف منظوری دیگه داشته یهو کیرم آب شد وخوابید ولی هنوز ته دلم امیدواربودم که اشتباه کنم

ساعت های 2 بود که گوشیم صدا داد دیدم مازیاره پیام داده سلام عشقم بیداری میخوام بیام جرت بدم وای نمیدونید این حرفش منو دوباره آتشی کرد در کسری از ثانیه کیرم بلند شد احساس خوشایندی بهم دست داد مازیار نوشته بود ساعت 4 سر قراره بعد از خوندن این پیام سریع رفتم حموم با یک اسپری موبر خواستم موهای بدنم رو بزنم ولی خیلی عجله داشتم وقتش رو نداشتم 10 دقیقه صبر کنم اسپری موهامو ببره یعنی زمان بود ولی دل تو دل من نبود برا همین یک تیغ برداشتم تمام موهای کونم و پاهامو بازیر بغلم همه رو صاف صاف کردم البته زیاد هم نبودن ،بعد توی آیینه حمام خودمو دیدم بد جوری کردنی شده بودم وای تصور این که یک کیر تو کونت باشه بی نظیره بهترین اتفاقی که ممکنه تو دنیا بیافته حداقل برای کونی ها بعد با شیلنگ آب گرم رو آروم گرفتم تو کونم تا راهش کاملا تمیز شه دیگه همه چی آماده بود بعد از خشک کردن و لباس پوشیدن رفتم سر قرار

ساعت 3:40 دقیقه بود منتظر نشسته بودم بدنم داشت یه جور خاصی مورمور میکرد یه آدامس نعنایی خوردم خیلی محکم میجویدم ساعت 4 شد دیدم اون طرف خیابون یه ماشین نگه داشته 5 دقیقه ای ماشینه ایستاده بود رفتم طرفش داخلش و نگاه کردم زدم به شیشه خم شد شیشه رو کشید پایین گفتم مازیار گفت سهیل بلافاصله نشستم تو ماشین یه دستی از روی شلوارکشید روی رون پام و گفت اوف چی هستی کیرش داشت شلوارشو پاره میکرد از این طرفم کونم دیگه مال خودم نبود ماشین روشن کرد گفتم میری خونه گفت نه یه جای خلوت پیدا میکنم تو ماشین میکنمت جیگر اینقدر مست کیر بودم که گفتم باشه هرکاردوست داری بکن .مازیار یه فولوکس واگن قدیمی داشت با شیشه ها دودی عقب که روزنامه هم چسبونده بود پشتشون .به من گفت در داشبورد رو بازکن باز کردم توش یه جعبه کاندم با یه بسته قرص وایاگرا آبی رنگ با یه ژل روان کننده بود گفت یه نصف قرص بخور گفتم نمیخوام گفت من خوردم ممکنه کردنم طول بکشه عزیزم بعد آبت زود بیاد حال نمیده. مجبور شدم بخورم اولین بار بود قرص میخوردم تقریبا یه نیم ساعت دور خیابونا چرخیدیم تو این مدت دستم روی کیر مازیار بود البته ازروی شلوار ولی حرارتش رو حس میکردم،وای یعنی این میخواد بره تووجودم، زمان گذشت بعضی اوقات اطراف رو به رنگ سبز فیروزه ای میدیدم ولی زیاد طول نکشید این حالت از بین رفت بالاخره وارد محوطه یه مجتمع در حال ساخت شدیم خلوت بود و حاشیه شهر، رفت یه کنج دنجی پارک کرد گفت برو عقب یه تشک هم پهن کرده بود حالا دیگه من بودم مازیارعقب ون گفت شروع کن ازهنرایی که تعریف کردی ،منم با اشتیاق زیاد زیپ شلوارشو باز کردم کیرش و در آوردم وای 20 سانتی بود فکر کنم گرم گرم بود رگ زیرش برجسته شده بود دیگه طاقت نداشتم کردم تو دهنم اوف خوب براش ساک زدم مازیار چنگ انداخته بود تو موهام سرمو عقب جلو می کرد کیرش تا ته تو دهنم بود اوممم اومممم گاهی هم زبونم و میمالیدم به خایه هاش وای معرکه بود نمیدونم چی مالیده بود بهش که اینقدر خوش بو بود ول کن خوردن نبودم مجبور شد بگه بسه دیگه قرار نیس آبمو الان بیاری منم شلوارشو درآوردم اونم مال منو کشید پایین یه بسته کاندم بازکرد کشید سرکیرش بعد، وای من دیگه صبر نداشتم کلی ژل مالید روش کمی هم مالید در سوراخ من خودش دراز کشید منم آروم نشستم رو کیرش مقداری از کیرش رفت تو بعد خودمو ول کردم، کامل رفت تو وای چی حسی خوبی داره وقتی سر کیر میرسه به انتهای مقعدت مازیار شروع کرد به تلمبه زدن اینگاری تو فضا بودم کمکای ماشین و صدای اون حشر منو بیشتر کرده بود مازیار با دودستش کپل های منو گرفته بود و محکم بالا پایین میکرد منم چشمام بسته بودم و سرم رو به بالا بعد یهو منو بلند کرد ،حالت سگی گرفتم به خودم بادستش چندتا ضربه زد به کونم بعد ازش خواستم کمربندشو ببنده به دور گردنم سر کمربند تودستش بود کمربند مثل قلاده به گردنم بود دوباره کیرشو کرد تو کونم اینبار تندتر وبا ضرب بیشتری میزد و میکرد منو اوف کیرش میرفت تو میومد بیرون میرفت میومد کمربندو میکشید به سمت بالا سرم روبه بالا میرفت یه چند دقیقه ای منو به این حالت کرد داشتم پاره میشدم درد خوبی داره وای بهترین کونی بود که داده بودم دوباره ازش خواستم بزاره کیرش بخورم اونم نزدیک بود آبش بیاد بعد کیرش کشید بیرون از کونم کاندمشو برداشتم دوباره براش ساک زدم با حرص ووله کیرش و میخوردم اوممم مازیار تند تند داشت آه آه میکرد دیگه میخواست آبش بیاد بعد تمام آبش و ریخت رو صورتم منم وقتی صورتم باحرارت آبش گرم شد آبم اومد بعد ولو شدم کف ماشین یه 10 دقیقه ای گذشت هم مازیار بی حال شده بود هم من جفتمون تو بقل هم درحالی که پای من لای پای مازیار بود به ساعت نگاه کردم ساعت نزدیک 6 شده بود خودمونو تمیز کردیم وبعد مازیار منو رسوند جای قرارمون مازیار خیلی از ساکی که براش زدم خوشش اومده بود گفت از حالا به بعد بیشتر با هم سکس میکنیم .اون روزیکی از بهترین دادنهای من بود. دوستان مرا بانظرات خود درنوشتن داستان های بعدی که قطعا جذاب ترخواهد بود یاری کنند.

نوشته: Sohail 67


👍 3
👎 0
64001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

451913
2015-01-29 16:13:32 +0330 +0330
NA

_ برنامه ی هسته ای ظریف و 5 + 1 هم اینجوری زمان بندی نمی کنن که تو اومدی ساعت و دقیقه ای که تو فکر کیر یه کس کش بودی رو ریز به ریز برای ما نوشتی؟! که چی بشه؟! الان توقع داری ما از داستانت لذت ببریم؟!
_ این اولین دادنت بود و تو اولین دادنت خودت و به گا دادی؟! شک ندارم ادامه بدی کونی با استعدادی میشی در آینده.

0 ❤️

451914
2015-01-29 17:30:03 +0330 +0330
NA

bad
به معنای حقیقیه کلمه دلم میخواد خواهرتو جلو چشات بکنم و آبمو بریزم رو صورتت

0 ❤️

451915
2015-01-29 17:45:08 +0330 +0330
NA

جووون خوب بود فانتزی باحالی داری
منم مثل تو کونیم شاید بدتر از تو
دوس داشتم مینوشتی بار اول با ساک زدن
ابشو اوردی و میخوردی باره دوم که بازم
با ساک زدن تخمای گوشتالو و کیرش
راستش میکردی طولانیتر میکردت گلم من سامی
خاستی بهم خبر بده

0 ❤️

451917
2015-01-30 04:38:00 +0330 +0330

قشنگ بود بازم بنویس،تهران اومدی به منم یه دور بده…

0 ❤️

451918
2015-01-30 12:25:53 +0330 +0330
NA

خوب نوشتی واقعا عناصر توصیف رو توش رعایت کردی عزیزم فقط یکم رو فعل ها توجه کن اگر قراره عامیانه باشه همش عامیانه باشه اگر قراره کتابی باشه همش کتابی

0 ❤️

451919
2015-01-30 13:47:01 +0330 +0330
NA

به منم به همین سرعت کون میدی؟

0 ❤️

451921
2015-02-14 20:20:32 +0330 +0330
NA

با اینکه هیچ علاقه یی به گی و همجنسگرایی ندارم ولی فک کنم طرفدارای این نوع رایطه جنسی را قانع کرده باشی.در کل نگارش داستان خوب بود و توصیف هایی که یه کم اغارق آمیز بودن!!

0 ❤️

451922
2015-02-21 13:19:17 +0330 +0330
NA

منو نیگا انصافن تا ته کونت رفتی بگااااااا

0 ❤️

451923
2015-02-21 15:13:16 +0330 +0330
NA

توکه کونی به ما هم میدی خیلی دوست دارم یه بچه خوشگلو بکنم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها