سلام من اسمم سامان هستش 18 سالمه قد 165 وزن 80 تو پرم با رونای درشت و کون قلمبه پوست سفید بدنم زیاد مو نداره به جز یکم لای کونم و شکم و دور کیرم جاهای دیگه بدنم صیقلیه
اینم بگم این داستان گی هستش دوس ندارین نخونین
من از وقتی به سن بلوغ رسیدم دوس داشتم جای زنها تو فیلم سوپر باشم کون بدم ساک بزنم حتی حس میکردم از اینکه طرف تحقیرم کنه و فحشم بده بشدت تحریک بشم…
بخاطر استیلم خیلیا دنبالم بودن ولی چون میترسیدم از سایز بزرگ و سن بالاها هیچوقت زیر بار نمیرفتم…
حدودا سه ماه پیش بود تصمیم گرفتم برم استخر بخاطر کرونا و این داستانا خیلی خلوت بود حدود ساعت 11 صبح رفتم دیدم یکی غیر من فقط توی آبه دو نفرم صداشون از توی جکوزی میومد
یه پسره 20 ساله و چاق و پشمالو سینه هاش و پاهاش پر از مو بود
قدش از من بلندتر بود حدودا 180 چاق با شکم گنده قیافشم خوب بود ولی صورتش ریش نداشت
مایوی جذبی پوشیده بودم همین که ممو دید خیلی بدجور نگام میکرد من اون روز اصلا تو فاز این چیزا نبودم
بعد از چند دقیقه نزدیک شدو سر صحبتو باز کرد
چن سالته و چیکار میکنی و درس میخونی و این چیزا
اسممو پرسید گفتم اسم شما چیه گفت صادق
ولی همش بهونه بود چشش گرفته بود منو گفت بیا کشتی بگیریم گفتم خوشم نمیاد میخوریم اینور اونور زخمی میشیم
گفت نترس بیا بریم وسط
خلاصه هی اصرار کرد تا قبول کردم نمیدونستم نیتش چیه
خلاصه یکم کشتی گرفتیم تا مثل کشتی گیرا یه خممو گرفتم از من خیلی گنده تر بود زورشم بیشتر همینطوری که یه پام دستش بود حس میکردم از عمد دست به کونم میزنه سرمو گرفت کرد تو آب تا ناجیا سوت زدن که نکنین
پامو داشت ول میکرد قشنگ انگشتشو کرد لام مشخص بود راست کرده یه مایوی قرمز تنش بود
نا خود آگاه حشری شدم اولین بار بود دست کسی به کونم میخورد از طرفی راستی کیرش چشمو گرفته بود زیاد بزرگ نبود چون اکثر چاقا سایز کوچیکن تو دلم گفتم این همون سایز کوچیکیه که من میخوام
خلاصه از آب رفت بیرون گفت بیا بریم سونا منم چون کرمم گرفته بود رفتم دنبالش البته میترسیدم کسی ببینه آبروم بره
اصلا دیگه استخر لذتی نداشت دوست داشتم بیشتر باهام ور بره
خلاصه اول رفتیم سونا خشک کاری نمیکرد چون فکر میکرد قبول نمیکنم
شهوت همه وجودمو گرفته بود گفتم ماساژ بلدی گفت اره دوس داری گفتم حال میده تو گرمای سونا گفت به شکم بخواب رو تخته وقتی داشت میومد سمتم هنوز کیرش راست بود
خلاصه اومد بالای کونم نشست و از گردن شروع کرد به ماساژ دادن الکی میگفت چیزی بلد نبود فقط میخواست بمالونه منم که از خدام بود:)
از گردن شروع کرد اومد رسید به کمرم بازوهام همرو ماساژ داد یکم رفت پایین نشست بالای رونم قشنگ سفتی کیرشو رو کونم حس میکردم اصلا تو فضا بودم دوس داشتم همونجا ترتیبمو بده
رسید به کونم گفت اینجارم ماساژ بدم میخاست ببینه مزه دهنم چیه
گفتم آره راحت باش به کون که رسید شاید ده دیقه ماساژ داد حتی حس میکردم بعضی وقتا کیرشو هم به کونم میماله خیلی راحت انگشتاشم لای کونم میکشید…
بعد رفت پایین رونامو هم خیلی ماساژ داد تا کف پام داشتم دیوونه میشدم گفت خوبه؟
گفتم صادق گفت جان گفتم منو بکن گفت چی گفتم کونمو بکن بذار لای پام تو نکن فقط
گفت جوووونم چشم فقط بیا قبلش یکم برام بخور بلند شدم گفتم اگه کسی بیاد چی گفت بیا بریم سونا بخار اونجا شیشه ایه رو به بیرون دید داره
اومدیم بیرون ناجیا یه گوشه داشتن حرف مبزدن دونفر بودن
اون دو نفر دیگه هم هنوز تو جکوزی
رفتیم توی سونا اولش سخت بود نفس کشیدن ولی یکی دودیقه بعد عادت کردیم نشسته بود رو سکو رفتم کنارش کیرشو از توشورت کشیدم بیرون پر از پشم بود خیلی داشت عاشقش شده بودم سایزشم به زحمت ۱۱ یا ۱۲ سانت میشد لاغر و فندقی
یه دو سه بار با دستم بالا پایین کردم گفتم حواست باشه کسی اومد بگو گفت خیالت راحت خم شدم لبمو گذاشتم روش گفت آخخخ کلشو خوردم روشو لیس میزدم زبونمو میزدم به پشماش عالی بود بهش فکر نکرده بودم ولی کیر پشمالو معرکست
به خودم اومدم دیدم تا خایه تو دهنمه اونم از سرم گرفته بود فشار میداد
دو سه دیقه ای خوردم قشنگ با تفم خیس شده بود خیلی سعی کردم دندون نزنم قبلا خیلی روی خیار و هویج و دسته پیچ گوشتی تست کرده بودم
گفت میخام بکنمت گفتم تو کونم نکن لاپایی بکن اینجا تو نمیشه گفت باشه
بلند شدم سرپا پشتمو کردم بهش مایومو تا زیر کونم دادم پایین یهو کونمو دید چل شد خم شد چن تا بوسش کرد منم چشم همش بیرون بود
لپای کونمو لیس میزد لای کونم زبون میکشید عالی بود اصلا روابرا بودم
جوری که دوس داشتم ساعتها واسم بخوره کیرم مثل سنگ شده بود حس عجیبی داشتم انگار دارم ارضا میشم
ولی نمیشدم انگار چیزی جلوشو گرفته بود منو کشید سمت خودش نشوند روی کیرش یکم کیرشو میکشید لای کونم بدنش داغ داغ بود تو سونا
گرمای وجودش و داغی کیرش قشنگ تا مرز کسخل شدن برده بود منو
نمیفهمیدم چی میگم گفتم صادق خشن دوس دارم با توهین زود باش منو بکن گفت آخخخخ جووونم از پهلوهام گرفته بود گفت اخ چه کسی هستی تو قربون اون کون سفیدت بشم بعد با دست چپش صورتمو فشار میداد اون دستشم روی شکمم بود همینجوری تکونم میداد رو کیرش داغی بدنش و پشماش دیوانه کننده بود شکم گندشم قشنگ گودی کمرمو پر کرده بود
یهو صورتمو لیسید گوشمو گردنمو بعدش انگار اون چیزی که جلوی ارضا شدنمو میگرفت یهو ول شد آبم پاشید شاید سی سانت اونور تر خیلی فشار داشت دیگه اصلا نمیفهمیدم چیکار میکنم گفتم آییییی کون سفیدمو بکن صادق آبتو بریز توم حاملم کن من جنده تو ام
یهو اونم انگار برق گرفت و ارضا شد آبشو لای کونم حس میکردم
یهو سایه کسی افتاد پشت شیشه سریع از روش بلند شدم شورتمو کشیدم بالا و نشستم کنارش
اونم مایوشو کشید بالا اون دو تا کسخلا بودن که سر وصدا میکردن
گفتم تابلو نکن یکم بشین بعد میریم
هنوز داغی آب کیرش لای کونم بود لزج خیلی دوسش داشتم
پنج دیقه بعد ورود اونا زدیم بیرون
بیرون یونا بخار دوش لود خودمونو شستیم
یه نیم ساعتی هم توی استخر موندیم حرف میزدیم
گفت من روزا خونمون خالیه اکثرا پدر مادرم شاغلن بیا کار نیمه تمومو تموم کنیم
گفتم چیکار گفت اون کون تنگ و خوشگلتو نکردم که هنوز گفتم باشه
بعد استخر ماشین داشت منو رسوندو شمارمو گرفت
هفت هشت بارم منو از سوراخ کرده تا الان که اگه از این داستان استقبال بشه ادامشو مینویسم
چند باری هم موقع کون دادن ارضا شدم.

نوشته: سامان