اولین گی سکس پارسا

1392/12/15

سلام. این یک داستان گی واقعی هست. لطفا اگر علاقه ندارید نخوانید.
اسم من پارسا هست. در حال حاضر 24 سال دارم ولی داستانی که تعریف میکنم مربوط به 17 سالگی من هست. بلندی قد من 175 و تا حدودی تو پر هستم. اما چیزی که همیشه باعث میشده توجه پسرها بیشتر بهم جلب بشه کون بیش از حد گرد و قلمبه و بدن کم مو و با فرم کمی زنانه من بوده. همیشه و خصوصا در دوران راهنمایی و دبیرستان نگاه متفاوت همکلاسی ها و بعضا معلمها به خودم رو حس میکردم، اما این نگاهها به دلیل اخلاق تند من هیچوقت شکل جدی به خودش نگرفت تا سال سوم دبیرستان که پایینتر توضیح میدم. گرایش جنسی من تقریبا “بای سکژوال” هست. به این معنا که هم با دختر ها حال میکنم هم بعضا با پسرها و واقعا از هر دو هم لذت میبرم. در سالهای دبیرستان خصوصا من میل همجسبازیم کمی بیشتر از یک کنجکاوی بود وبا اقلام مختف آزمایشات عجیب و غریبی روی خودم انجام میدادم!
سال سوم من به دلیل دعوا با یکی از معلمها در سال دوم و پیرو اون نمره پایین انضباط مجبور به تغییر مدرسه به یکی از دبیرستانهای داغون پایین شهر شدم. چیزی که در دبیرستان جدید بیشتر از همه برای من جلب توجه میکرد موج زدن میل جنسی میون همکلاسی ها بود. اما با این همه (همونطور که همه پسرها میدونن) اکثریت حرفهای سکسی پسر دبیرستانی ها بلوفی بیش نیست. درمیون تمام اینها ولی پسری بود به نام فرزاد که کاملا میشد حس کرد از لحاظ جنسی واقعا فعال بود و اونطور که همه میگفتند گرایشات گی شدیدی هم داشت در این حد چند تا از سال پایینی ها رو کرده بود و فیلمش رو هم به چندتایی از بچه ها نشون داده بود.
این آقا فرزاد قد بلندی (حدود 185) داشت، کمی سبزه و خیلی هم لاغر بود و لهجه جنوبی داشت. از همون ابتدای سال تحصیلی من نگاه سکسی فرزاد به خودم رو کاملا حس میکردم در حدی که چند باری هم توی صف به طور “مثلا” ناخواسته دستش رو به کون من زده بود. هر چه از طول سال میگذشت این نگاههای سکسی بیشتر جای خودش رو به متلک های ملایم سکسی میداد که تقریبا همیشه با جواب تند من هم همراه بود هرچند فکر کردن بهشون بعدا باعث حشری شدن من میشد تا این حد که توی تخیلاتم به سکس باهاش فکر میکردم اما کاملا شک داشتم این تخیلات شکل واقعی به خودش بگیره.
قضیه من با فرزاد در آخرین زنگ ورزش اتفاق افتاد. دبیرستان ما بچه ها رو با سرویس میبرد به یک زمین فوتبال که از اتفاق به خونه ما هم نزدیک بود. به دلیل همین نزدیکی خونه و همینطور به خاطر اینکه ساعت ورزش زنگ آخر بود من معمولا با بچه های دیگه با سرویس به مدرسه بر نمیگشتم و خودم پیاده به خونه بر میگشتم.
آخرین جلسه ورزش (که آخرین روز سال تحصیلی هم بود و معلم امتحان گرفت) این حالتهای فرزاد نسبت به من خیلی شدیدتر شده بود. در کل مدت کلاس شدیدا شهوتی به کون من نگاه میکرد. چند باری نگاههاش رو با اخم جواب دادم ولی اواخر زنگ همون حس درون وجودم باعث شد دل رو به دریا بزنم و با نگاهم به قول معروف چراغ سبز رو بهش نشون بدم. بعد از زنگ و در شرایطی که بقیه بچه ها با سرویس رفته بودند من در رختکن مشغول عوض کردن لباس بودم. شرت ورزشی خودم رو در آوردم و همینطور که مایو و پیراهن ورزشیم تنم بود یک دفعه فرزاد (که منتظر من مونده بود) وارد رختکن شد. بدون اینکه کوچکترین چیزی بگه نگاه پر از شهوتی به من کرد، کنار من ایستاد و در یک لحظه دستش رو از جلو کرد توی مایو مشکی رنگ من و کیرم و تخمهام رو گرفت توی دستش و شروع کرد به مالیدن. من کاملا خشکم زده بود (هم از لذت، هم شوک). من نه تنها کوچکترین حرکتی نکردم که ناخواسته آهههههه بلندی کشیدم و در کسری از ثانیه کیرم بیشتر از هر موقعی شق کرد. فرزاد هم همینطور که در عرض من ایستاده بود دست دیگرش رو کرد از عقب توی شرتم و همزمان کیر و کون من رو میمالید و نوک انگشتش رو به سوراخ کونم فشار میداد. به جرات میتونم بگم همچین لذت و بیشتر از اون هیجانی رو تا اون لحظه نچشیده بودم.
این مالیدن کون و کیر من حدود یک دقیقه ای طول کشید… و بعله! آقا فرزاد تصمیم گرفته بود اون روز کون من رو بکونه. در یک حرکت سریع مایو من رو تا زانو کشید پایین. با دیدن کون سفید و گرد من بالاخره صدای ایشون هم در اومد (تا اون لحظه فقط سنگین نفس میکشید) و با صدای سکسی و خش داری گفت “واااای. دقیقا همونجوریه که تصورش میکردم”. بدون اینکه من مقاومتی بکنم 2 تا دست من رو گذاشت به دیوار، رفت پایین و شروع کرد به لیس زدن و بیش تر از اون مکیدن کون من. من از شهوت داشتم دیوانه میشدم و در اون لحظه هر کاری که میخواست حاضر بودم انجام بدم. به سختی و با صدای خفه ای گفتم میخوام کیرتو ببینم، برگشتم و کیرش که از روی شلوار معلوم بود داره منفجر میشه رو در آوردم. کیرش از مال من سیاهتر بود و حداقل 30 درصد بزرگتر. من که اصلا حال خودم رو نمیفهمیدم کیرش چند باری مالیدم و یک دفعه کردم توی دهنم که آه بلندی کشید. فقط برای چند لحظه به شکل کاملا آماتوری مشغول خوردن کیرش شدم که یک دفعه صدای پایی اومد. فرزاد کیرش رو از دهن من در آورد و شرتش رو کشید بالا. من هم همین کار رو کردم. مستخدم باشگاه اومده بود که درها رو قفل کنه. بیچاره با دیدن حال آشفته هر دو ماها و کیرهای شق زیر شرتها کاملا جا خورد بود و معلوم بود فهمید ما داریم یه کارایی میکنم ولی چیزی بهمون نگفت. هر دو سریع لباس ها رو پوشیدیم و زدیم بیرون.
از در که خارج شدیم فرزاد گفت “بریم خونه من… نزدیکه. میخوام کونتو بگام”. توی راه و توی کوچه پس کوچه ها فرزاد چندین بار کونم رو انگولک کرد و در تمام مسیر کیر هر دو ما شق مونده بود.
بالاخره به خونه رسیدیم. فرزاد در رو باز کرد. روی پشت بام خونشون یک سوئیت داشتن که فرزاد درش زندگی میکرد. با راهنمایی فرزاد جلوتر از اون شروع کردم از پله ها بالا رفتن همینطور که از پله ها بالا میرفتیم فرزاد شروع کرد به در آوردن لباسهاش (گویا میدونست کسی خونه نیست) و از من هم خواست همین کار رو بکنم. من شلوار و شرتم رو کشیدم تا زانو پایین و همینطور که آروم بالا میرفتم فرزاد از پشت سر سوراخ کونم رو انگشت میکرد. در سوئیت رو که باز کرد من مثل یک پسر خوب لخت مادر زاد شدم. مثل یک جنده کامل نگاه شهوت انگیزی به فرزاد کردم و رفتم لبه تخت کونم رو قمبل کردم. آماده واسه اینکه توسط فرزاد کرده بشه. آقا فرزاد هم کیر بزرگش رو از توی شرت در آورد و خواست دست به کار بشه، که من بهش گفتم دوست دارم کامل لخت بشی. اون هم تمام لباسهای خودش رو در آورد. هیکل ورزشکاری داشت (حالا نه دقیقا سیکس پک ولی واقعا سکسی بود). لاغر بودنش خصوصا باعث شده بود کیرش بیشتر خوردنی به نظر بیاد.
از پشت اومد و شروع کرد به خوردن سوراخ کون من. این کار رو توی فیلم سوپرهای گی قبلا دیده بودم ولی اصلا فکر نمیکردم اینقدر حال بده. یه چند دقیقه ای صدای ملچ ملوچ کون خوری ایشون اتاق رو گرفته بود و من در تمام این مدت دیوانه وار لذت میبردم و آه و اوهم به هوا بود. به فرزاد خیلی واضح و سکسی گفتم “فرزاد کونم رو بکن”. اون هم که با این حرف من حشری تر شده بود رفت و لوبریکانت آورد. ازم پرسید قبلا دادی؟ که من هم گفتم نه باهام مهربون باش. اون هم گفت نگرانش نباش کاری میکنم حال کنی. من رو روی شکم خوابوند. روی 2 تا پام نشست و شروع کرد با انگشتهاش کونم رو انگولک کردن. همینطور که انگشتهاش رو با یک من روان کننده توی کون من عقب جلو میکرد گاهی پایین میرفت و کونم رو گاز میگرفت که من هم هر دفعه آه عمیقی میکشیدم. واقعا شک دارم در اون لحظه هیچ زنی به اندازه من میل به دادن داشت.
بالاخره لحظه موعود فرا رسید. من داگی نشستم، فرزاد کیر بزرگش رو چند بار زد دم سوراخم، روش کاندوم کشید و بعد آروم کرد توی کونم. آه همراه با دردی کشیدم و تمام وجودم پر از لذت شد در حدی که از درد کون دادنم داشتم لذت میبردم. فرزاد چند لحظه صبر کرد تا من کونم جا باز کنه، ولی من بهش گفتم که کاملا آمادش کردی، “تا تخمات بکنش تو”. و اون هم دقیقا همین کار رو کرد. با یک حرکت کیر دراز و گنده خودش رو کوبید ته کون من. من داد پر از دردی کشیدم. گفت درش بیارم دوباره بکنم؟ من هم جواب دادم آره. دوباره امتحان کرد و ایبار راحت تر رفت تو. کیرش رو رسما توی معده خودم حس میکردم. میسوخت ولی از فشار ماهیچه های کیرش به سوراخم لذت میبردم.
فرزاد شروع کرد به کردن کون سفید من. کل اتاق رو صدای آه و اوه ما دو تا و همینطور صدای تق تق خوردن بدنش به در کونم پر کرده بود.فرزاد من رو برگردوند و روی کمر خوابیدم. اینبار درست مثل اینکه داره کس میکنه من لای پاهام رو واسش باز کردم و اون توی کسم… ببخشید کونم تلمبه میزد. بعد از 2-3 دقیقه دوباره من رو برگردوند و به حالت سگی میکرد. کونم که حسابی جا باز کرده بود از فرزاد خواستم کیرش رو در بیاره و هر دفعه محکم بکوبه توی کونم. اون هم دقیقا همین کار رو کرد. محکم کیرش رو میکوبید ته کونم و من همزمان با کیرم جلق میزدم. فرزاد به سکسی ترین شکل بهم گفت “آبت رو نیار کیر سفیدت رو کار دارم”. .من هم به همین دلیل سرعتم رو پایینتر آوردم. شاید 15-20 بار همین کار رو ادامه تا بعد زدن چند سیلی محکم به کون من آبش اومد و روی من ولو شد.
چند لحظه ای که گذشت فرزاد کاندومش رو در آورد و ازم خواست دوباره چهار دست و پا بشم. با تعجب ازش پرسیدم که میخوای دوباره بکنی، که اون جواب داد نه. من به صورت داگی دوباره نشستم. فرزاد رفت به صورت برعکس زیر من خوابید کیر همچنان شق من رو کرد توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن. من کاملا از خود بیخود شده بودم و آه ناله من دیگه رسما به داد تبدیل شده بود. بعد از چند لحظه من کیرم رو عقب جلو میکردم به صورتی که انگار داشتم دهن فرزاد رو میکردم. زیاد طولی نکشید که آبم اومد (بهتره بگم منفجر شدم) و همش رو ریختم روی سینش. تا اون لحظه هیچ وقت چنین لذت کاملی رو حس نکرده بودم. من به یک پسر داده بودم و دهن همون پسر روهم کرده بودم. کنارش چند دقیقه ای ولو شدم. بعدش اون بدون اینکه خودش رو تمیز کنه سیگاری روشن کرد و شروع کرد به کشیدن. من هم مثل یه پسر خوب لباسم رو پوشیدم، نگاهی به هم کردیم و رفتم.
بعد از اون هم دیگه فرزاد رو ندیدم (سال بعد گفتن برگشته شهرستان). غیر از اون با دو نفر دیگه هم سکس گی داشتم. یکی در سربازی و دیگری هم در تایلند با یه غول نیجریه ای! شاید روزی در موردشون نوشتم. در کل همونطور که گفتم “بای هستم”. زیبایی سکس با زنها رو دوست دارم و از اندامشون لذت میبرم ولی سکس گی برای من همیشه اوج دیوانگی بوده. دیوانه گی ای لذت بخش…

نوشته: پارساساسا


👍 0
👎 0
48409 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

414131
2014-03-07 02:58:10 +0330 +0330

اینکه تکراری ادمین جان

0 ❤️

414132
2014-03-07 06:25:03 +0330 +0330
NA

Why always this ?تکراری و بازهم تکراری
اظهار تأسف رسمی خودمو ازاین تریبون اعلام میکنم !

0 ❤️

414133
2014-03-07 12:04:55 +0330 +0330

دفعه پنجمه که این داستان به چشم میخوره

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها