اون بحث رو راه انداخت منم کردمش

1393/05/25

سلام به همه دوستان
داستانی که میگم واسه دو سال پیش هستش که اون موقع من 17 سال داشتم
داستان از اون جایی شروع میشه که من یه دوستی داشتم به اسم هادی که با یه دختری دوست شد که خود من هم دوسش داشتم.
اسم دختر مهسا بود. دوستم برای خودشیرینی جلوی دختره شماره منو بهش داد که مثلا من ازش زیاد تعریف و تمجید کنم.خلاصه یه مدتی گذاشت تا با این دختره شدیم آبجی و داداش(در واقعیت نه من خواهر داشتم نه اون داداش).
خلاصه رابطه ی ما خیلی صمیمی شد تا اینکه بهم گفت میخوام برات یه دوست دختر خوب جور کنم تا تنها نباشی.
اولش گفتم نه چون قبل از اون یه دختره به شکل کاملا توپی بهم کیر زده بود.
به خاطر همین یکم تردید داشتم تا اینکه بهم گفت دختر کیه …!
وااااااااااای باورم نمیشد یه دختری بود که چندتا از دوستامم دوسش داشتن.
به مهسا گفتم چون تو میگی قبول میکنم.
اونم خوشحال شد و همون موقع زنگ زد جوابشو دادم گفتم الووووووو
که دیدم بلــــــــه ساناز خانم گفت سلام آقا آرش …!
وای باورم نمیشد خودش بود
باهش صحبت کردمو شمارشو بهم داد
یه مدت طولانی باهم معمولی بودیم تا …
یه روز اس ام اس های سکسی داد
اول یکم خجالت کشیدم تا اینکه منم روم باز شد
بهش گفتم یه برنامه ای بچین که بتونم بیایم پیش هم
بعد از کلی دردسر یه روز نزدیکای غروب اومد ورفتیم تو یه ملکی که جایه مناسبی بود اما خطرناک از لحاظ بگا رفتن
اونجا با کلی خجالت بوسش کردمو لباشو خوردم روم که باز شد دستمو از رو لباس رو سینشو کوسش گذاشتم
بعد خدافظی کردیمو رفتیم چون زیاد تو اونجا موندن خطرناک بود
بهم اس داد که بهترین روز زندگیش بود منم گفتم اگه دوست داشتی بگو دوباره بریم که بعداز حدود 2 هفته دوباره جور شد بریم اما تو این 2 هفته بهم گفته بودیم که چه کارایه دیگه ای هم بکنیم
امدیم پیشه هم باز هم تو همون ملک
بعد بوس و لب گیری اون روش نمیشد حرفایی که زده رو عملی کنه و من اول با کلی خجالت شروع کردم اول دستمو گذاشتم رو سینشو باهاش بازی کردم که خیلی خوشش اومد بعد شروع کردم خوردن سینه هاش که خیلی خیلی کوچیک بود
من زیاد از خورن سینش حال نکردم اما واسه شروع قدم محکمی برداشتم
دستمو از زیر شلوارش بردم تو واز رو شرت کسش رو مالیدم کهشرت به ثانیه نکشید که خیس شد
شلوارشو با کمک خودش دراوردم شروع کردم به خوردن کوش خیسش بااینکه یکم از خیسیش بدم میومد اما نمیتونستم این موقعیت رو از دست بدم
دستم رو کونش بود و باهاش داشتم بازی میکردم که بهم گفت بسه بزار من واسه تورو بخورم منم از خدا خواسته سریع پاشدم
شلوارمو کشیدم پایین و کیر سیخ شدمو گرفتم طرفش کلی حال کرد شروع کرد به خوردن که از این حرکتشم حال نکردم وای دندونش میخورد به کیرم که تمام بدنم یجوری میشد بهش گفتم دندونت بهش نزن که تازه یاد گرفت یه 5 دیقه سر کیرمو خورد که بهش گفتم بیشتر بخورش با اصرار من قبول کرد بهش گفتم حالا پاشو لاپایی بکنم پاشد من کیر خیسمو گذاشتم لای قمبل کونش یکم بهش مالیدم قبلا گفته بود نمیزاره بکنمش ولی من گفتم بزار از فرصت استفاده کنم بکنمش سر کیرم چندتا تف غلیظ انداختم مالیدم به سوراخ کونش چندبار این کارو کردم تا آماده بشه برای کردن کیرمو گذاشتم در سوراخش یکم فشار که دادم داشت میرفت توکه برگشت نزاشت ادامه بدم گفت میترسم هرچی من گفتم دیگه قبول نکرد گفتم باشه همون لاپایی میکنم برگشت دوباره گذاشتم لای پاش وقتی داشت آبم میومد کیرمو گذاشتم دمه سوراخشوآبمو ریختم رو کونش خوشش اومد اما گفت ایکاش نمیریختی
اون دفه هم تموم شد دیگه تمام اس ام اس هامون شده بود راجبه کردن تا اینکه با اصرار من قبول کرد بکنمش
دوباره اومدیم پیش هم من بعد از یه مقدمه کوتاه برای بوس و لب و ساک رفتم سراغ کونش
با خودش وازلین اورده بود چهار دستوپا نشست زمین من با خودم کاندوم اورده بودم کا نزاشت کاندوم بزارم گفت حالا که میخوای بکنی بزار بیشتر حال کنم از وازلین استفاده نکردم توف زدم به کیرم گذاشتم دمه سوراخش اونم خیلی داشت همکاری میکرد یکم فشار دادم دردش اومد اما گفت ادامه بده یکم دیگه رفتم جلوتر که دهنش سرویس شد کشید بیرون و نشست نمیزاشت دیگه بکنم اما انقدر کسشو خوردم تا راضی شد ایندفه وازلین زدم بلخره بعداز کلی فشار رفت تو وقتی همش رفت بهم گفت به پشت بخواب رو زمین که اونم بخابه به پشت بخوابه رو شکمم
همین کارو کردم زیر یه درخت رو خاک خوابیدم بعد از دوسه دیقه بلند شد خودش یزری اینور اونور کرد کونشو تا یزره از دردش کم شد دوباره به حالت قبلی شدیم و من شروع کردم به کردن واقعا متوجه میشدم داره اذیت میشه اما نمیتونستم بهش کمک کنم ولی ملاحضشو میکردم
بهش گفتم داره آبم میاد بریزم توش با سرش گفت آره منم آبم ریختم توش افتادم روش
تا قطره آخرشو از بدنم کشید بیرون
خیلی حال داد واقعا عالی بود انقدر لبشو خوردم که از خود بی خود شده بود
خلاصه اون روزم گذشت بعد از اون کلی باهم سکس داشتیم
دوستان من خیلی از سر و ته داستان زدم تا شد این
شرمنده اگر اذیت شدید
سکس با ساناز چون او قبلا به هادی کون داده بود و من کاملا در جریانش بودم به راحتی تونستم بکنمش و ازش خواهش کردم به ساناز چیزی نگه خلاصه رابطم با این دو تا دختر خیلی دوست دارم و امیدوارم رابطم با اینا هیچ وقت خراب نشه

نوشته: آرش 7


👍 0
👎 0
33190 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431446
2014-08-16 07:22:46 +0430 +0430

جالب بود مرسی خوش بحالت

0 ❤️

431448
2014-08-16 13:29:39 +0430 +0430

بد نبود فقط رو خاک نکن هزار جور مرض میگیری بدبخت درضمن این اخرش خودت ریدی قده خودت کدوم دوتا رو کردی نفهمیدم 3 دادم بسته

0 ❤️

431449
2014-08-16 15:23:07 +0430 +0430
NA

:|
ننویس فقط همین

0 ❤️

431450
2014-08-16 23:27:11 +0430 +0430
NA

چه بامزه خاطره تعربف کردی دوست عزیز. خیلی ناشیانه سکس داشتید و خیلی ناشیانه تر تعریف کردی. ولی در کل بد نبود . خاطره بود دیگه. داستان نبود که بخوام ایراد بگیرم. خوش باشی. good

0 ❤️

431451
2014-08-17 03:10:24 +0430 +0430
NA

اینجا رو با کودکستان اشتباه نگرفتی کوچولو!!! fool

0 ❤️