مست مست بودم…علی دستمو کشیدو گفت ب چی میخندی دیونه من فقط میخندیدم با صدای بلند میخندیدم از عمق وجودم این خنده تلخ داشت اونو ازار میداد همینطوری که قهقه میزدم حسین یه سیلی خیلی محکم بهم زد پرت شدم رو زمین چشام پر از اشک شده بود این بار با صدای بلند تر خندیدم حسین یه چکم تو گوش علی زد و گفت تو گمشو علی بخاطر رفاقتش با حسین هیچی نگفت وخیلی زود تنهام گذاشتو رفت خیابون خلوت بود من با بغض سنگین و لبخند تلخم همونجوری رو زمین بودم حسین یه تاکسی گرفت و دستمو محکم گرفت و گفت پاشو مادرجنده لاشی میدونم چطوری ادبت کنم
اولین باری نبود اینجوری باهام حرف میزد دیگه ترسی نداشتم ازش بلند شدم سوار تاکسی شدم همونطور که حدس میزدم داشتیم میرفتیم خونه دوستش همون دوست اشغالش که کتکم زد(داستان اونم جدا میزارم)
دم در زنگ زدو گفت سیاوش تو برو منو مریم میخایم حرف بزنیم
منو برد بالا آره مثل دفه قبل مواد کشیده بود چِت چِت بود و گفت جنده بیا اینجا رفتم جلو میدونستم میخاد چیکارم کنه ولی من دیگه نمیترسیدم ازش تو چشاش زل زدم و گفتم چیه لعنتی چیه چرا راحتم نمیزاری چرا گم نمیشی بی شرف یه سیلی وحشتناک خوردم اونقدر ک اشکام جاری شد
چی میگی جنده من بی شرفم؟من بعد از این همه وقت اومدم ببینم با رفیقام لاس میزنی؟اینو گفت با صدای لرزون و چشمای اشکیم داد زدم حرومزاده منو تو خیلی وقته باهم نیستیم به توچه مگه تو ولم نکردی مگه تو تنهام نذاشتی مگه منو تو خونه اون بی شرف ول نکردیو رفتی
بهم حمله ور شد منو گرفت به باد کتک
هرچی جیغ میزدم محکم تر میزد
لباسامو تو تنم پاره کرد بلند شدم فرار کنم موهامو از پشت کشید کجا جنده با زانو محکم زد تو کمرم دیگه هیچی ندیدم دنیا تیره و تار شد چشمام ندید و پخش زمین شدم هیچی نمیفهمیدم میدیدم داره تو این حال داره منو میکنه چه کیفی میکنه تنم بی جون افتاده بود حتی نای پلک زدن نداشتم همونجوری آبشو ریخت روم (اگه انقد این تیکه سکسو بی مقدمه میگم چون از بس درد داشتم چیزی یادم نیست )انگار فرشته مرگ بود انگار داشت از جون دادنم لذت میبرد مثل شیطان شده بود کم کم دید هیج صدایی ازم در نمیاد چشامم سیاهی رفت از سیلی که بهم زدو اب زد ب صورتم ب هوش اومدم
مریم خوبی؟تلفنت مادرت ۱۰۰ بار زنگ‌ زد
از جام پریدم ساعتو نگاه کردم ۱۱ شب وای خدا به مادرم چی بگم یازده شبه
تا اومدم پاشم جلو دیدم تار شد زمین خوردم الکی که نبود مثل یه سگ کتک خورده بودم حسین انگار از سرش پریده بود بلندم کرد گوشه لبم پاره شده بود مانتوم دکمه هاش پاره بود موهام بهم ریخته سریع مانتومو درست کرد و یه قرص بهم داد گفت برات اژانس گزفتم دستشو رو صورتم گذاشتو گفت معذرت میخام
انقدر حالم بد بود قلبم تیر میکشید کشون کشون تا پایین پله ها رفتم سوار اژانس شدم تا حرکت کردم گوشیم زنگ خورد:
مریم ببخشیدنمیخاستم اینطوری کنم حالم بد بود اگه خوب تیستی برگرد
بغض خفه کننده ای گلومو گرفته بود با صدایی ک معلوم بود دارم خفه میشم گفتم
نمیبخشمت…
آره نمیخشیدمش اون عشقم بود اما دیگه نمیخاستمش نه اون بود که منو انداخت زیر رفیقاش اون باعث شد پرده بکارتمو از دست بدم اون دوستامو ازم گزفت اون هربار مواد مصرف میکرد منو تا حد مرگ میبرد اما اون حرومزاده عشقم بود…

نوشته: kily