اون فقط یه جنده بود؟

1400/01/08

به دوستم زنگ زدم و گفتم اونی که دفعه قبل اومد رو برام ردیف کنه واسه فردا شب. به خاطر کار، نمی‌تونستم خودم رو درگیر رابطه کنم. از طرفی هم دیگه سنم با خودارضایی جور درنمی‌اومد. هر از گاهی زنگ می‌زدم به دوستم و اونم از یه وری یکی رو برام جور می‌کرد. همیشه هم می‌گفتم رقم بالاش رو جور کنه برام. نمی‌دونم شاید اینجوری می‌خواستم خودم رو قانع کنم که طرف کم‌تر از بقیه با مردای مختلف خوابیده. چون از این آخریه خوشم اومده بود، دیگه می‌خواستم همش اون بیاد. این بار چهارم بود.

فردای اون روز، طرفای غروب بود که صدای آیفون خونه بلند شد. خودش بود. اومد بالا و گرم باهاش سلام و احوال پرسی کردم. اون دیگه می‌دونست کیه و چیه. منم که خب خود همیشگی‌ام بودم. نشستیم و با نوشیدنی ازش پذیرایی کردم. بعد از یکم حرف‌زدن دیگه وقت اصل مطلب رسیده بود. همون اول مثل همیشه باهاش حساب کردم.
-به به آقای خوش‌حساب.
-می‌دونی که چیکار کنی؟
یه چشمک بهم زد و رفت داخل اتاق و منم از بیرون داشتم نگاش می‌کردم. آروم آروم تمام لباساشو درآورد و یه جوراب مشكی ساق بلند پوشید و کفشای پاشنه‌بلند قرمزش رو پاش کرد. به سمت من وایساد و اشاره کرد برم سمتش و داشت دلبری می‌کرد. رفتم و نشستم رو صندلی. اونم نشست روی پاهام. عاشق این پوزیشن بودم. متوجه کبودی پشتش شدم. آروم دست کشیدم روش و گفتم: «درد می‌کنه؟»
نفس عمیقی کشید و گفت: «بی‌خیال. واسه من عادیه.»
یکم حالم گرفته شد. با دستام شروع کردم به لمس‌کردن بدنش. دستاش، سینه‌هاش، پاهاش… . خودش رو کامل به من سپرده بود و با صداش داشت دیوونه‌ام می‌کرد. منتظر بود برم سراغ اصل کاری. دستم رو بردم رو کُسش و آروم شروع کردم به مالیدنش. یکم خیس شده بود. از این که داشت لذت می‌برد منم لذت می‌بردم، هرچند که اون فقط یه جنده بود. انگشتام رو با دهنم خیس کردم و دوباره بردم سمت کُسش. اندام ظریفی داشت، سفید، بدون مو. از همه مهم‌تر این بود که عملی نبود و خودش رو با آرایش خفه نکرده نبود، واسه همینم بود که دفعه اولش، دفعه آخرش نشد. سرعت دستم رو بیشتر کرده بودم و اونم خودش رو محکم‌ بهم فشار می‌داد. انگشت وسطم رو کردم تو کُسش و دیگه وقت ارضا شدنش بود. یکم دیگه ادامه دادم و ارضا شد.
چند لحظه گذشت. سرحال که شد بلند شد و شلوارک و شورتم رو درآورد. تیشرتم رو هم خودم درآوردم. با دستش کیرمو گرفت و یکم مالید که سفت‌تر بشه. شروع کرد به خوردن. سرمو تکیه دادم عقب و چشمام رو بستم. کارش عالی بود. نمی‌دونم بار چندمش بود و راستش خیلی هم مهم نبود، چون اون فقط یه جنده بود.
کیرمو از دهنش درآورد و داشت با دستاش باهاش بازی می‌کرد: «آبتو بیارم یا نه؟»
چشمام رو باز کردم و بهش نگاه کردم و گفتم: «نه. بخواب رو تخت.»
به پهلو خوابید رو تخت و منم خوابیدم پشتش. اهل پوزیشن عوض‌کردن نبودم زیاد. احتمالا همین کارم رو راه می‌انداخت. یه کاندوم برداشتم باز کردم و کشیدم رو کیرم. هیچ‌وقت این چیزا رو نمی‌تونم نادیده بگیرم. آروم فرو کردم تو کُسش. عجله‌ای نداشتم و قرار نبود مثه سگ بکنمش چون فقط یه جنده‌ست. شروع کردم تلمبه‌زدن. موقع سکس، دائم بدنش رو لمس می‌کردم و اونم داشت لذت می‌برد. شایدم فقط ادا اصول بود که من خوشم بیاد. بعد چند دقیقه یکم خسته شدم و گفتم: «بیا روم.»
رو به من شد و نشست رو کیرم. با همون سرعتی که تلمبه می‌زدم، بالا پایین می‌کرد و من با دیدن چهره شهوتیش لذتم بیشتر می‌شد. بعد از چند دقیقه آبم اومد و خودش هم یکم قبلش ارضا شده بود. خوابید روم. بعد چند لحظه خواستم پاشم برم دستشویی که…
-می‌شه یکم همینجوری بمونیم؟
با بردن سرم رو بالش و دستم رو کمرش موافقتم رو اعلام کردم.
-تو چرا اینجوری‌ای؟
-چجوری؟
-باهام خوبی.
-نباشم؟
-بقیه نیستن. جوری باهام رفتار می‌کنن انگار دارن با یه سگ رفتار می‌کنن. آره من جنده‌ام ولی نمی‌شه شما یکم آدم باشین؟ فکر کنم فقط وقتی از پیش تو میرم می‌تونم راحت راه برم و جای کبودی تو تنم نیست.
-چون من ازت بدی ندیدم.
-من نمی‌خواستم اینی باشم که هستم.
صداش پر از درد بود و معلوم بود که بغض کرده.
-مادرم مرد. من حتی ندیدمش. بابامم یکی بود مثه بقیه مشتریام. الکلی بود، معتاد بود. وقتی مست می‌کرد… وقتی مست می‌کرد…
بغضش نذاشت حرفش رو کامل کنه و من تا آخر داستان رو خوندم.
-فرار کردم. موقع گرسنگی دزدی کردم، ولی بیشتر از دو سه شب نمی‌تونی تو پارک بخوابی. یکی پیدام کرد که الآن بهش می‌گیم خاله. چیزی برام نمونده بود که بخوام ازش دفاع کنم. آدم گرسنه دین و ایمون نداره.
چیزی واسه گفتن نداشتم و فقط داشتم گوش می‌کردم. نمی‌دونستم به خاطر اینکه باهاش خوب بودم باید خوشحال باشم یا از اینکه اون یه آدم بدشانسه، ناراحت.
یکم ساکت شد بعد پاشد تندتند لباساش رو پوشید. رفت کیفش رو آورد و پولی که بهش داده بودم رو درآورد و گذاشت رو میز.
خواست از در بره بیرون که وایساد و بدون اینکه بهم نگاه کنه گفت: «این دفعه به خاطر خودم اومده بودم نه پول. لطفا دیگه هم نگو من بیام. هر وقت از پیش تو میرم یادم میره که من فقط یه جنده‌ام و فکر می‌کنم آدمم و چندتا از مشتریام رو می‌پرونم. کاش یجور دیگه باهم آشنا می‌شدیم، یه جای دیگه. خدافظ.

پایان

نوشته: SexyMind


👍 137
👎 6
66601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

800004
2021-03-28 01:15:09 +0430 +0430

هردفعه که اون جمله،اون فقط یه جندس،رو میخوندم خیلی حرصم درمیومد،اگه توی واقعیت یکی جلوم این جملرو به یکی بگه بجور میزنم توی چیزاش که صدای اردک بده😁هرچی هست که هست دلیل نمیشه چون میده انسان و ادم نباشه…

درمورد داستانم کوتاه بود اما عالی،قلم زیبا و روان اما میتونست زیبا ترم باشه…
موفق باشین❤


800006
2021-03-28 01:16:37 +0430 +0430

👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻

4 ❤️

800008
2021-03-28 01:18:21 +0430 +0430

انگار یه کاسه آبدوغ خیار خوردم،فقط شکمم پر شد هیچ مزه ای نداشت😐

6 ❤️

800009
2021-03-28 01:19:03 +0430 +0430

لحن صمیمانه‌ی روایت، کشش خوبی رو ایجاد می‌کنه. پرهیز از زیاده گویی، خلاصه امّا مفید، از امتیازات داستانته. تصویرسازی‌های ساده امّا عمیق، گفت‌و‌گوهای به شدّت خوب و جون‌دار، از دیگر امتیازاتشه ولی شاید نداشتن گره (دارم چهره‌ت رو تصوّر می‌کنم که میگی باز این دنبال گره، اومد. 🤪) یا کلیشه‌ای بودن پایان‌بندی، خیلی ناامید کننده باشه. کاش این‌طور تموم نمیشد.

  • انگار تکراری، آپ کردی‌ش!

800014
2021-03-28 01:31:28 +0430 +0430

داستان قشنگی بود، رده هایی از واقعیت تلخ جوامع پول محور سرمایه داری داشت. شما هم خسته نباشی، فکر می کنم استعداد بهتر نوشتن را هم داری.


800021
2021-03-28 01:47:10 +0430 +0430

قشنگ بود فرزانه‌جون.

2 ❤️

800023
2021-03-28 01:53:55 +0430 +0430

تلخ😔

2 ❤️

800024
2021-03-28 01:56:43 +0430 +0430

6black6boy6
بله تن‌فروشی معضلی شده الآن

Zp_mhd
خیلی ممنون که وقت گذاشتین دوست عزیز 🌹

خوشگلخانم
مال خودمه 😁

vanili19
🌹 🌹 🌹

Eldorado5555
گوارای وجود دوست عزیز 😇 😇

لاکغلطگیر
این داستان قبلا آپ شده و اولین داستان من تو شهوانیه.
کلیشه‌ای بودنش رو که چیزی نمی‌شه گفت ولی من خودم تا حالا همچین متنی درباره یه فاحشه نخوندم اینجا.
اما گره 😁 😁 یه گره خوشگل با داستان بعدی بهتون می‌دم که کار به دندون بکشه 😎

خرس هیز
خیلی ممنون از لطفتون. امیدوارم بتونم بهتر بنویسم 😇

ShivaBanoo
نمی‌دونم شیواجان چرا واسه خود من، اصل داستان کلیشه نیست، چون هیچ جای سایت این مدل داستان درباره یه فاحشه ندیدم. حالا این داستان مال یکی دو سال پیشه ولی من هنوز هم ندیدم.
در کل مرسی از وقتی که گذاشتی 😍 😍

nimaabbasi
مرسی عزیز که وقت گذاشتی. امیدوارم کمرت درد نگرفته باشه 😁

NO-NAME__
😁 😁 الان خود اصلیم هستم. فراز. فرزانه اون یکی اکانته که آزمایشی بود.
مرسی که خوندی 🌹

4 ❤️

800025
2021-03-28 01:57:23 +0430 +0430

با این که تکراری بود ولی دوباره خوندمش ، سخته که ببینی اینقدر آدم بد بخت دارن دور و برت زندگی میکنن و هیچ کاری نمیتونی بکنی

2 ❤️

800029
2021-03-28 02:09:20 +0430 +0430

nima_rahnama
بله خیلی 🙏 🙏

گنجینه
مرسی عزیز که دوباره وقت گذاشتین 🌹

0 ❤️

800036
2021-03-28 02:25:08 +0430 +0430

با انکه تراژدی بود ولی عالی بود لایک.

2 ❤️

800040
2021-03-28 02:40:29 +0430 +0430

داستان تلخی بود.
این دنیا با خیلیا بد تا کرد.
خیلی تا بدنیا اومدن تو پر قو بودن و همچی برای خوشگذرونشون یا گورشون فراهم بود.
خیلی ها هم بودن تا هنوز به این دنیا چشم باز نکردن یا برای بی‌پولی باید سقط میشدم یا فروخته میشدن. حالا وارد چاله چوله این زندگی بشن دیگه بماند.
حالا هستن کسایی برای خوشگذرونی زیر این و اون میرن، ولی خیلیا از بدبختی و نداریه.
بدی داستان به اینه که نمیتونیم به هم کمک کنیم.

لایک داشتی عزیز 👍🏻

2 ❤️

800041
2021-03-28 02:41:26 +0430 +0430

قبلش یه معرفی از خودتون کنید

1 ❤️

800047
2021-03-28 03:14:28 +0430 +0430

داستانت عالی بود. اصلا مهم نیست واقعی بود یا خیالی مهم اینه که تو جامعه به راحتی میشه مشابهش رو دید.
کاش شرایط طوری باشه که هیچ کس به خاطر فقر تن فروشی نکنه
موفق باشی

3 ❤️

800054
2021-03-28 04:27:16 +0430 +0430

دردناک بود

1 ❤️

800058
2021-03-28 05:46:49 +0430 +0430

از اينكه ي كوني اينو نوشته بود بيخيال اره ي كوني هستش ديگ كاش جوري ديگ كونت گذاشته بودن جاي ديگ

0 ❤️

800066
2021-03-28 06:30:46 +0430 +0430

درد داشت، دردش از اون وقتی زجر سک س میکشیده بیشتر بود چون با تمام وجود به این موضوع فکر کنی میبینی هر دو درد داره اون بخاطر فقر و زیر س ک س شکنجه شدن، ما ((من خودمو میگم جسارت نمیخوام کنم از ما یعنی همه استفاده کنم خودم را عنوان کردم))) بخاطر دلمون بخاطر مهربونیم بخاطر ایرانی بودن و حس … ولش ، عالی بود و خدایی خیلی فشار اومد به من دلم درد گرفت بمولا نفسم بالا بزور میاد(((این متن واقعا شکنجه داد من یکنفرو)))

لطفا دیگه هم نگو من بیام. هر وقت از پیش تو میرم یادم میره که من فقط یه جنده‌ام و فکر می‌کنم آدمم…
یک دنیا رنج و غصه درد و مصیبت تو این حرف پیدا میشه کرد
احسنت خوب بود کاری ندارم به هیچ کدوم از جوانب داستان
امضا:اینجانب

3 ❤️

800067
2021-03-28 06:31:10 +0430 +0430

سلام خوبی ممنونم از داستانت لطفا اگه میشه ادرس پیج شهوانیت روبده یه حرف مهم دارم باهات

1 ❤️

800075
2021-03-28 07:31:10 +0430 +0430

داستان خطی بود ولی دوسش داشتم .به معضل بزرگی اشاره کردی که خیلی دردناکه. یادم اومد خونده بودم. خوشحالم تصمیم گرفتی دوباره داستاناتو احیاء کنی 🙏🎈

6 ❤️

800084
2021-03-28 08:30:45 +0430 +0430

سلام و درود به SexyMind عزیز ❤️

چقدر قلمت دوست داشتنیه، کاش منم می تونستم مثل تو بنویسم
شیوا جان ایراد درستی به داستانت گرفتند، فکر میکنم خودت هم در جریان باشی که تبدیل به کلیشه شده.

ایرادی هم که آقای الدورا ازتون گرفت بخاطر این بود که یک موضوع کلیشه بود، چون بیشتر بعد ملودرام داشت نوشتت، با این که شخصیت پردازی کرده بودی اما چون شخصیت فاحشه ان یک کلیشه بود، یعنی اکثرا این فکر رو میکنن که تو داستان ها فاحشه ها اینطوری باشن، شخصیت پردازیت از بین رفته بود و تبدیل شده بود به یک تیپ. چون شخصیت پردازی از بین رفته بود، کاراکترات فقط القا کننده یک حس بودند، در نتیجه نوشتت از داستان خارج شده و تبدیل به یک ملودرام شده.

حجم داستان خیلی کم بود. من یکی از دوستام راستش فاحشه هست، بعد از یک مدت کسب و کارش گرفت، یک سری کارای دیگه هم انجام داد و خوب پول درآورد. مستقل شد، خونه خرید ، کلی رو خودش عمل انجام داد. آخرش چی؟ با اون وضع اقتصادی خوب و عالی که بدست اورد، هنوزم فاحشه هست. چون فاحشگی براش یک انتخابه، یک علاقه هست. منم به انتخابش احترام میگذارم.

امید وارم نوشته های بیشتری ازت بخونم، دوست داشتی دوست منو یک داستان بکن 😁

تعطیلات خوب و مفیدی داشته باشی، آرزو موفقیت artemis25 ❤️

4 ❤️

800104
2021-03-28 11:30:11 +0430 +0430

Jamesdane
خوشحالم خوشتون اومده 🌹

چآرلی چاپلین
ممنونم ازتون دوست عزیز 😇 🙏

tanhayam876
معرفی؟

Xnxx37
این فقط یه داستان بود عزیز که خب همون طور که گفتین قطعا می‌تونه واقعیت داشته باشه. مرسی از وقتی که گذاشتین 🌹

Reza6384
البته پیامی که می‌خواستم برسونم این نبود 😁 ولی خب هر کسی می‌تونه نقطه نظر خودش رو داشته باشه. ممنون 🌹 🌹

kiredivoone
خیلی

AJAB_
خیلی عذر می‌خوام که این داستان به این شکل منقلبتون کرد و ممنون از وقتی که گذاشتین 🌹 🌹

73tannha73
بله می‌شه

sepideh58
ممنونم ازت سپیده جان. خوشحالم کردی 😍 🌹

Nana.70
معضل بزرگیه واقعا 😕 😕

artemis25
خیلی بهم لطف داری آرتمیس عزیز 🌹 🌹
در مورد کلیشه باید بگم که این داستان مربوط به دو سال پیشه و اون موقع که نوشتمش کلیشه محسوب نمی‌شد (یعنی کسی این ایراد رو نگرفت) و واسه همین هنوز واسه خودم کلیشه محسوب نمی‌شه (نمی‌دونم چرا 😁 ) ولی خب نظر شما محترمه دوست عزیز.
مرسی از وقتی که گذاشتین و اگه دنبال ایده بودم حتما به دوستتون سر می‌زنم 😇 😇

عسلمریم
من شخصیت جنده رو به عنوان یه کار پَست تو جامعه خودمون انتخاب کردم وگرنه پیام داستان چیز دیگه‌ای بود عزیز 😇

2 ❤️

800105
2021-03-28 11:36:52 +0430 +0430

دمت گرم

1 ❤️

800106
2021-03-28 11:38:04 +0430 +0430
+A

تو عمق نگاه داستان سادیسم موج میزنه !

1 ❤️

800110
2021-03-28 12:05:06 +0430 +0430

عالی بود

1 ❤️

800115
2021-03-28 12:51:38 +0430 +0430

خلاصه و مفید
خوشمان آمد ، لایک برای جناب یا سرکار؟ 😂

1 ❤️

800116
2021-03-28 13:13:25 +0430 +0430

نباید ولش میکردی حداقل این مقدار معرفت و شعور داشته می رفتی دنبالش

1 ❤️

800124
2021-03-28 14:41:59 +0430 +0430

SexyMind عزیز…

قلم روان و ساده‌گویی و درگیر نشدن ادبیات داستانی شما با آرایه‌ها و صتایع ادبی، از خصوصیات شاخص سبک شماست که باعث میشه مخاطب تا پایان ماجرا رو همراهی کنه و لذت ببره…

اما با پوزش از محضرت، باید عرض کنم، روایت کمی غیر منطقی شد در انتها، پس دادن پول اون هم از طرف زنی که هزینه‌های زندگیش رو این بیزینس تامین می‌کنه، قابل باور نیست…
نویسنده محترم در جریان داستان، شخصیت متفاوت و رفتار خاص و شاخصی رو برای شخصیت مرد و حتی زن قصه ترسیم نکرده بود تا مخاطب باور کنه به خاطر اون کار، زن از پولش گذشت و به نوعی هم‌آغوشی از سر احساس و لذت رسیده… حتی صحنه‌های اروتیک قصه هم اتفاق متمایز کننده‌ای نداشت…‌

شاید با پرداخت بیشتر و بهتر شخصیت‌ها، این موضوع رو میشد باورپذیر کرد…

خطی بودن داستان و نداشتن تعلیقی باورپذیر، هم که دوستان اشاره کردند…

درکل قلم توانمند شما نیاز به کمی تخیل قویتر ذهنی و مطالعه‌ی بیشتر عناصر داستانی داره…

موفق باشی
سال نو مبارک…🍃🌹

6 ❤️

800129
2021-03-28 15:30:28 +0430 +0430

saman.32
قربانت 🌹

+A
شما اولین نفری هستی که تو این دو سال زیر داستان من حرف از سادیسم می‌زنی!!! جالب شد برام. اگه تونستین یکم بیشتر درباره‌اش توضیح بدین. 🙏

Arashiw
ممنون عزیز 😇

mr_unstable
مرسی دوست عزیز. نه جناب نه سرکار. من فرازم 😇

مهرداد99
اگه برام پیش اومد سعی می‌کنم. این فقط یه داستانه 😇

Lor-Boy
مرسی فرشادجان از تعریف‌ها که انرژی‌بخش بود.
این داستان هیچگونه فضاسازی و شخصیت‌سازی و غیره نداشت و خودمم اینو می‌دونم، چون قرار بود به ساده‌ترین روش بنویسمش که خب مطابق سلیقه شما نبوده که طبیعیه.
دختر داستان اولین و آخرین باریه که پول رو به یه مشتری برمی‌گردونه و این مسئله با این جمله که می‌گه: «لطفا دیگه هم نگو من بیام. هر وقت از پیش تو میرم یادم میره که من فقط یه جنده‌ام و فکر می‌کنم آدمم و چندتا از مشتریام رو می‌پرونم.» از نظر من قابل توجیه بوده اما می‌تونه برای شما زیاد منطقی نباشه و نظرتون محترمه.
در مورد قوه تخیل باید بگم که این داستان برای حدود دو سال پیشه و امیدوارم تو نوشته‌های جدیدم قوه تخیلم رو قوی‌تر کرده باشم و عناصر داستانی رو بهتر شناخته باشم 😇 😇
ممنون از وقتی که گذاشتی دوست عزیز. 🌹 🌹

1 ❤️

800131
2021-03-28 16:18:43 +0430 +0430

خیلی قشنگ بود

1 ❤️

800134
2021-03-28 16:31:41 +0430 +0430

لعنت به هرچی موجود عمامه به سره

1 ❤️

800135
2021-03-28 16:33:11 +0430 +0430

چرا من فكر ميكنم اين داستان و چند سال پيش خوندم

1 ❤️

800140
2021-03-28 17:54:11 +0430 +0430

من کلا نظر نمیزارم معمولاً میخونم فقط ولی نمیدونم چرا این داستان عجیب به دلم نشست و خیلی خوب بود مرسی که با ما به اشتراک گذاشتی

1 ❤️

800143
2021-03-28 18:22:12 +0430 +0430

توهم جنده ای فقط شانست زده که یخورده پول پله و خانواده و کار دور و برت هست

0 ❤️

800144
2021-03-28 18:26:54 +0430 +0430

Soft.man
ممنون از شما 🌹 🌹

hesam_kln99
لعنت

sushiyan2
این داستان رو خودم حدود دو سال پیش گذاشته بودم.

rez_rez_jaghi
ممنون از وقتی که گذاشتین 😇 😇

Safalm
ممنونم عزیز 🌹

0 ❤️

800147
2021-03-28 19:22:43 +0430 +0430

داستان قوی و جذابی بود ولی خلا بزرگی داشت
خلا ای ک اگه پر میشد میتونس داستانتو ببره ب عرش اعلا
شاید ب قوله استاد راهش گره بود شاید یکم بالو پر بیشتر
مگه داستان نبود؟ مثه روده سگ کشش میدادی کی ب کیه

1 ❤️

800152
2021-03-28 21:06:42 +0430 +0430

Lor-Boy سلام بزرگوار سال نو مبارک .

شما استاد و نقد کننده هستید و من هیچ چیز در مورد نقد و حتی داستان نویسی،همیشه گفتم نمیدونم پس جسارت نباشه.
در مورد اون قسمت که گفتید باور پذیر نیست پول رو پس بده، برعکس باور کن بعضی از این (دوست ندارم از کلمه ج استفاده کنم واقعا.) … اونقدر نیاز به محبت عشق و چیزهایی که در واقع کوچک و با یک دوستی میشه به اونها رسید رو و دارنند که زمانی به اون خواسته از طرف شخصی که مشتری او بودنند می رسند و مطمئن میشن که واقعی محبت میبینند پول که هیچ باور کن با چشم خودم دیدم جون هم پاش برسه میدن، زن جماعت اعتماد پیدا کردنش سخته اما حس کنه اعتماد پیدا کرد، و اون شخص چند فاکتور اصلی رو داره صداقت،عدم سواستفاده، متظاهر نبودن، و اگر یک مقدار غیرت نصبت به اون داره، دنیا رو رها میکنه پول که هیچ، گفتم با چشم خودم دیدم طرف بخاطر سه بچه و شوهر جاکش و معتادش اینکارو میکرده از کسی خوشش اومده بود و اون پسر هم خدایی بد نبود خلاصه پسره بنا به دلایلی وارد بیمارستان میشه پدرو مادر خواهر و برادرش اون اندازه که این خانم خراب …‌ کمک مالی با وجودیکه به هر ریال از اون پول نیاز داشته بیشتر کمک کرده بود و تا آخرین لحظه قبل از مرخص شدن و خوب شدن اون پسر از بیمارستان اونجا میمونه و بعد برای همیشه میره، آخرین اس ام اس اون ، آرزو خوشبختی در زندگیت میکنم سخته بفهمی عاشق بودن ربطی به شغل و کارهای طرف مقابل نداره تو اگر فهمیدی خانواده تو نمی فهمند و اگر همه اینا هم درست بشه من زندگی ترو دوست ندارم خراب کنم با سه بچه و گذشته من.‌‌…
این جریان واقعی و فیلم هندی نیست بمولا . ‌بهر حال عزیز هستید دوست داشتم این مورد را گفته باشم قصد یا جسارتی نکردم .

2 ❤️

800160
2021-03-28 23:04:18 +0430 +0430

جنده جنده میکنی ک چی مثلا توخودت تنتونفروختی
توام دادی ب یکی اونم مجانی

1 ❤️

800169
2021-03-29 00:11:05 +0430 +0430

چه داستان قشنگ و رئالی…
اصلاً با خواندنش احساس شهوت نکردم،اگرچه خیلی واقعی به نظر می رسید…
آفرین…

1 ❤️

800172
2021-03-29 00:28:53 +0430 +0430

میدونی خیلی ها برای خود ارضایی میان اینجا اما دریغ ازینکه وقتی میخوای بیای تو این سایت باید ذهنت خالی باشه و ارامش کافی رو داشته باشی.
دقیقا سکس با یک فاحشه هم همینجوریه‌. هیچ حسی بهش نداری و همینطور اونم هیچ حسی بهت نداره. تو برای خالی کردن خودت داری باهاش سکس میکنی و اون از سر نداری و ناچاری داره تن به این کار میده‌.
داستانت زیبا بود اما کوتاه ولی بهر حال کار خودشو کرد. تو این وضعیت که سایت پر از داستانهای بی غیرتی و سکس با محارم و خیانت پر شده تو به نظر من تنها کسی هستی که میتونم روی نوشته هاش حساب باز کنم و نوشته هات بتونه ذهنمو باز کنه و روحمو اروم.واقعا مرسی ازت.

1 ❤️

800178
2021-03-29 00:39:22 +0430 +0430

خیلی ساده بود اما از خوندنش حس خوبی گرفتم.

1 ❤️

800207
2021-03-29 01:09:09 +0430 +0430

عالی بود👌👏

1 ❤️

800212
2021-03-29 01:14:42 +0430 +0430

تازه میخواستم برم تو کار جکو جنده ک نظرم عوض شد🙂😁
ولی درکل بازم عالی بود

1 ❤️

800217
2021-03-29 01:35:09 +0430 +0430

منم این اتفاق برام افتاد
و متاسفانه نتونستم براش کاری بکنم

1 ❤️

800225
2021-03-29 01:58:40 +0430 +0430

عالی بود این

1 ❤️

800279
2021-03-29 10:42:44 +0430 +0430

Ahmad_AV
ممنونم از شما دوست عزیز. من خودم می‌خواستم این داستان ساده باشه 😇

Sahii
بله خب اینم می‌تونه درست باشه

mansour_tehran
ممنونم ازتون عزیز 🌹 🌹

MR_PROFASHIONAL
کامنتتون انرژی‌بخش بود دوست عزیز. با تشکر از شما 🌹 🌹

لاک_صورتی
خوشحال شدم 🌹 🌹

پسر تخس
مرسی عزیز 🙏 🙏

MAN hichkio nagiiidam
تشکر 🌹 🌹

Esi.esf
معضل بزرگیه

Rolling stones
ممنون که وقت گذاشتین 🌹 🌹

0 ❤️

800282
2021-03-29 11:00:03 +0430 +0430

AJAB_ عزیز،
دوست گرامی.

من اصلا بحثی راجع به خانمهایی که در دنیای واقعی از طریق این بیزینس، کسب درآمد می‌کنن نکردم و به طور کل نگاه متفاوتی به این موضوع دارم.
یقین هم دارم که طیف وسیعی از این خانمها به شدت از خانواده و جامعه آسیب دیدن که به این مسیر کشیده شدن و هیچ وقت احساسات انسانی خودشون رو مثل محبت، عشق و … از دست ندادن…
.
اشکال من به شخصیت پردازی و سیر ماجرای این داستان بود که نویسنده محترم نتونسته بود اکت خاصی یا کنش و واکنش خاصی رو به تصویر بکشه تا منه مخاطب باور کنم این زن به خاطر اون، دست به همچین کاری زده.

ممنون از شما …
سال نو مبارک …🍃🌹

2 ❤️

800323
2021-03-29 17:09:36 +0430 +0430

ای دهن سرویس تکراری بود کپی کرده بودی😁😁😁

1 ❤️

800333
2021-03-29 18:49:45 +0430 +0430

aliabadan
ای ناقلا، خوب مچمو گرفتیا 😀

1 ❤️

800338
2021-03-29 19:57:15 +0430 +0430

قبلا خونده بودم ولی لایکت میکنم

1 ❤️

800362
2021-03-29 23:58:29 +0430 +0430

تن فروشی یک شغل چندین هزار ساله بشریت است . درست یا نادرست بودن تن فروشی ، یک مسئله نسبی به عرف اجتماعی آن جامعه است.مثلا در ونزوئلا یا کلمبیا، تن فروشی یک شغل بسیار پذیرفته شده در جامعه است.
متاسفانه حتی در کشورهای مدرن مثل آمریکا هم با غیر قانونی اعلام کردن این شغل، فقط این زنان را در معرض بیشتر اسیب قرار می دهند
در حالیکه خیلی از کشورها ، مثل آلمان با قانون مندی و حمایت درست از این قشر، هم میزان جرم رو در کشورشون کمتر کردند و هم از اسیب به این زنان جلوگیری کردند

2 ❤️

800478
2021-03-30 06:09:43 +0430 +0430

تکراری بود عبدالله

1 ❤️

800523
2021-03-30 10:56:35 +0430 +0430

Sasan shah
ممنون از شما 🌹

miago
مرسی بابت اطلاعات

Dany_1992
ممنون بابت نوشته‌تون

Blackhorse
بله داستان خودمه که پاک شده بود 😇

1 ❤️

800602
2021-03-30 18:14:36 +0430 +0430

om1d00
خیلی ممنون از کامنت انرژی‌بخش شما دوست عزیز. این اولین داستان من بود که حدود دو سال پیش اینجا گذاشته بودم ولی بعد از هک سایت پاک شد و من خواستم دوباره منتشر بشه.
با تشکر 🌹 🌹 🌹

1 ❤️

800647
2021-03-30 23:56:30 +0430 +0430

Dany_1993
با تشکر از شما 🌹 🌹 🌹

0 ❤️

800907
2021-03-31 22:46:25 +0430 +0430

Unknown Mistress
مرسی دوست عزیز 😇 😇

0 ❤️

801351
2021-04-02 22:54:40 +0430 +0430

ساده و دوست داشتنی

1 ❤️

801598
2021-04-04 00:14:31 +0430 +0430

تویی هم که با هر کس رابطه داری جنده ای. تا حالا این رو میدونستی. تو هم فقط یه جاده ای.

1 ❤️

801680
2021-04-04 07:17:12 +0430 +0430

mhmp04880
مرسی عزیز 🌹

Hhhoseini855
این فقط یه داستانه

0 ❤️

801879
2021-04-05 01:52:24 +0430 +0430

لعنت به فقر،لعنت به کسانی که فقر رو رواج دادند توی این کشور عزیز،لعنت به اون بیشرف هایی که فقر رو غنیمت میدونند،،امشب با یک پیرخر//ببخشید از لحنم بدجور شاکیم ازش//بحث میکردیم در شده میگه ماها هم خیلی توقعمون بالا رفته وگرنه اینجا همه چی خوبه فلانی یه پراید داره چرا دیگه دوست داره فلان ماشین سوار بشه،چنین کثافت هایی هستند که باعث شدندامروزه چنین داستان‌هایی که اکثرا واقعیت محض جامعه هستند بوجود بیاد
برای تک تک زنان سرزمینم آرزوی موفقیت و تندرستی دارم با اینکه خودم زخم خورده از زن هستم

1 ❤️

801985
2021-04-05 14:21:49 +0430 +0430

ببرش امام رضا آب توبه بریز سرش فردین خان🤠

0 ❤️

802530
2021-04-08 08:05:08 +0430 +0430

قسنگ بود

1 ❤️

802557
2021-04-08 11:21:47 +0430 +0430

Snik20 😇 🙏

0 ❤️

803006
2021-04-10 16:08:47 +0430 +0430

من حاضرم با اون دختر عروسی کنم،بیا خصوصی شماره خاله و اسم دختره رو بگو بهم

0 ❤️

803331
2021-04-11 22:43:01 +0430 +0430

من معمولا نظر نمیدم.اما این نوشته شما من رو مجاب کرد نظر بدم.افرین عالی بود.کوتاه و تکان دهنده.

1 ❤️

803875
2021-04-14 11:48:36 +0430 +0430

nimavanahif
خوشحالم که راضی بودین 😇 😇

1 ❤️

804678
2021-04-18 16:23:38 +0430 +0430

فکر کنم همه مثل من دوست داشتن آخر داستان به ازدواج ختم بشه اما نشد…آخه رسم جذاب کردن داستان همینه…توو کف میذاره قضیه لوس نشه و جذابیتشو حفظ کنه.شماهم اگه میخواید جذاب بمونید،باید همه رو کف بذارید.اینه رمز موفقیت.

1 ❤️

804961
2021-04-20 09:47:51 +0430 +0430

Marshaall_Boss
ممنونم بابت نکته‌ای که گفتین و وقتی که گذاشتین 🌹 🌹

0 ❤️

808718
2021-05-09 23:13:57 +0430 +0430

روسپی را خدا روسپی نکرد آنان که در شهر نان قسمت میکردند او را لنگ نانی گذاشتند تا هرگاه لنگ هم‌آغوشی ماندند اورا به نانی بخرند👣

1 ❤️

839311
2021-10-26 14:49:32 +0330 +0330

ناراحت کننده بود ولی خوشم اومد مر30

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها