-جیمز(فامیل) میتونیم با هم حرف بزنیم؟
موهای بلوند خیسشو دور حوله سفید تاب داده بود و با یه حوله ی دیگه روی بدن لختش رو پوشونده بود . قطرات اب از روی انحنای گردنش چکه میکرد و می افتاد روی حوله ای که سینه هاشو پوشونده بود . چشم های آبیش می درخشید و سرزنده بود و لبهاش … لبهاش جوری منو وسوسه میکرد که لب های یک مرد هیچ وقت نمی تونست اون جور منو اغوا کنه !
طرف دیگه رو نگاه میکرد، میدونست چی میخواد اتفاق بیفته، پشتشو بهم کرد ، اروم کمدشو باز کرد و وسایل داخل کمدو جا به جا میکرد

• چی میخوای دسمن( فامیل )؟
  بهش نزدیک شدم،به بهترین دوستم ، به عشقم ، به معشوق پنهانیم!
  از پشت سرش انحنای کمرش رو توی دست هام به دام انداختم ،باعث شد کمی بهم تکیه کنه و فاصله بینمون خیلی کم شد ، چشمای آبیش هنوز به داخل کمد خیره مونده بود و ازم فرار میکرد.

• آنا ، بهم نگاه کن !
  بدنش رو به سمت صورتم چرخوند، دست هام به دور کمرش لغزید . به دری که از پشت شونه هام مشخص بود نگاه می کرد، اخمش یکم تو هم بود. نمیخواست راجع به ناتالیا صحبت کنه ولی ما مجبور بودیم اینکارو انجام بدیم!
  اون نمیخواست برای اینکه موقعیتشو توی تیم به خطر بندازه از ناتالیا جدا شه
  -چه کار میخوای بکنی؟
  هنوز از نگاه کردن به چشمام اجتناب می کرد، صبرم تموم شد ،هلش دادم و پشتشو به کمد های رختکن چسبوندم ، با چشم های یخیش توی چشمام نگاه کرد و با عصبانیت هلم داد ولی من بهش نزدیک تر شدم و با بدنم بدنش رو قفل کردم . سینه هام که فقط با یه سوتین توری مشکی پوشیده شده بود سینه هاشو فشار میداد ، نفسش سنگین شده بود ، صورت هامون فقط چند اینچ از هم فاصله داشت ،

• چی … میخوای؟( نفس نفس می زد)
  چی میخوام؟ این که منو بخواد ، بهم التماس کنه که باهاش بمونم ، و می دونستم که اونم میخواد ! مدرک گم شده ای که دنبالش بودم توی چشماش مشخص بود ،توی بالا و پایین شدن قفسه سینش بود وقتی که منو میبینه !
  لبش رو بین دندونام اسیر کردم و اروم میکشیدم، اونو با تموم وجودم میخواستم ، چشماشو بسته بود و ناله میکرد
  -ازت میخوام که طرز فکرتو تغییر بدی
  گردنشو گاز گرفتم و باسنشو تو دستام محکم گرفته بودم
  -من نمیخوام بیشتر از این قایم بشیم
  لبشو گاز میگرفت و با هوس من میجنگید
• اریا… دسمن ! میدونی که اونو دوست دارم … این کارو… این کارو با من نکن
  دستمو که به کمد تکیه داده بودم خم کردم و محکم تر به کمد چسبوندمش، من دیگه نمیخواستم این موضوع رو مخفی نگه دارم، خسته شده بودم از اینکه همیشه سعی میکردم کسی که هستم رو مخفی کنم !
  زمانی که دستاشو به نشونه همراهی دور کمرم قرار داد و توی بوسیدن همراهیم کرد احساس آرامش کردم
  آروم و نرم میبوسید به همون نرمی و مهربونی که خودش بود و من چشم هامو بسته بودم ، به بوسیدنش ادامه میداد و با دست هاش سینه هام رو میمالید
  دستامو به پشتش بردم تا حولشو بکشم ، هوس احساس کردن بدن لختش روی بدنم داشت منو از پا در میاورد! حوله روی زمین رختکن افتاد
  سعی کردم بهش چیزی بگم ولی اون آروم متوقفم کرد
• هیسس…
  دست راستشو از روی شکمم به سمت پایین می کشید و با فشار داخل شلوار جینم کرد، سرم زمانی که با دست چپش سینمو گرفت از هوس زیاد روی شونش افتاد ،
  -جیمز…
  زمانی که با دستش آروم سینمو می فشرد منم آروم ناله می کردم به سمت کمد هلم داد ، به دستاش که داشت شلوار جینمو از پام در میاورد اعتراضی نکردم! خیلی سریع اونو پایین کشید و از پام درش آورد نفس های گرمش به گردنم میخورد زمانی که بدنشو به بدنم فشار میداد ، با انگشتای کشیدش با قلاب سوتینم بازی میکرد ،چند ثانیه بعد سوتینم روی زمین افتاد از پشت محکم منو توی آغوشش گرفت و با دستش سینه هامو توی چنگ گرفته بود نوک سینه هام حسابی تیز شده بود ، آروم گردنمو گاز میگرفت هوس رو از جایی که دستش توی شرتم بود به تموم بدنم پخش می کرد .
  از شهوت زیاد لباس زیرم و البته دستش خیس خیس بود!
  -امممم
  اروم و ظریفانه ناله میکردم
  3 تا از انگشتاشو آروم اما محکم روی کلیتوریس و اطرافش میکشید ، با حرکت دستش رون و باسنم هم تکون میخورد ؛ دست دیگش روی سینم بود و آروم نوکشو نشگون میگرفت
  زمانی که انگشتاشو وارد کسم کرد چشمام بسته شد و براش ناله کردم، با ناله ازش تمنا کردم و گفتم که تنها چیزی که الان میخوام اینه که محکم تر منو بکنی
  لبهاش آروم و پر هوس روی گردنم بود ، بدن گرم و سکسیش پشتم ، ناله ام از شهوت بلند شد زمانی که یکی از انگشتاشو داخل کسم فرو کرد ، دیواره تنگ کسم دور انگشتشو گرفت ، محکم اما اروم به دستش فشار میاوردم ، کسشو از پشت به کونم فشار میداد
  از شهوت زیاد ناله میکرد و زمانی که متوجه خیسی کمی رو پشتم شدم منم باهاش ناله می کردم. بدنشو بهم فشار میداد، خیلی سریع منو برگردوند و پشتمو به کمد کوبید در حالی که هنوز با دستش کلیتوریسمو میمالید ، با انگشتش حسابی دیواره های کسمو میلرزوند.
  آروم گردنمو گاز میگرفت و انگشتشو تا نصفه از کسم بیرون می اورد و بعد با شیطنت خیلی آروم وارد کسم میکرد ، نفس های سنگینم از شهوتم میگفت
  -دسمن …
  زمزمه کرد و آروم گردنمو بوسید
  -منو دوست داری ؟
  با انگشتاش با کسم بازی میکرد ، با تموم توانی که برام مونده بود خودمو کنترل میکردم ، ناله کردم و موهاشو محکم توی دستم گرفتم
  -آره
  -اممم… واقعا؟
  صداش بخاطر سکس کاملا خش دار شده بود
  کمی از انگشتشو توی کسم نگه داشته بود
  با صدای که بیشتر به ناله شباهت داشت گفتم
  -ار… آره
  لب هاش نقطه حساس بدنم زیر گوشم رو شکار کردن و من ناله میکردم
  -و بعد… تو موافقی که اگر بخوام ناتالیا رو ترک کنم ؟
  زیر گوشمو گاز می گرفت و با دستش سینمو توی چنگش محکم می فشرد و داشت منو به اوج می رسوند
  -اممم…آنا… آره
  دوباره انگشتاشو تا اخر توی کسم جا داد و ناله های من به جیغ تبدیل شده بود
  -آره… امممم… اوههه
  با انگشتاش منو محکم میکرد و همزمان که کف دستش روی کلیتوریسم بود دست دیگشو روی سینم گذاشته بود
  خیس بودنشو روی رون هام احساس میکردم… ناله های خش دارش روی شونم خفه میشد … و بالاخره با هم ارضا شدیم
  -اونو ترک میکنی؟!
  *…آره…!

ترجمه: Just a girl