اپیلاسیون

1392/07/03

اين داستان از اونجا شروع ميشد كه من براي اپيلاسيون ميرفتم آرايشگاه… يه چند وقتي بود كه براي اپيلاسيون دست و پا ميرفتم آرايشگاه نزديك محل كارم… اغلب هم دختري اونجا بود به اسم شيرين كه اين كارو انجام مي داد. البته سرپرستشون يه خانم حدود 45 سال بود به اسم فرشته… اسفند ماه بود كه زنگ زدم آرايشگاه تا برم واسه اپيلاسيون دست و پا، بعد از ظهر كه رفتم ديدم شيرين نيست و فقط فرشته بود… من هم كه صبحش وقت گرفته بودم هاج و واج مونده بودم كه چرا شيرين يا كس ديگه اي نيست كه كارمو انجام بده… بالاخره فرشته اومد و گفت برو حاضر شو خودم برات ميندازم… رفتم تو اتاق اپيلاسيون و شلوارمو درآوردم و روي تخت منتظر اومدن فرشته شدم… فرشته اومد يه نگاه به پرو پاچه من انداخت و يه دستي روش كشيد… گفت: بهت نمي اومد اينقد رون و پاچه داشته باشي… راست ميگفت رونام بزرگه… يه نگاهي به مواد اپلاسيون انداخت و گفت هنوز داغ نشده… بعد گفت چرا شورتتو در نمياري… گفتم همينجوري خوبه… گفت چرا مگه مركزو نميندازي… گفتم: واي نه… جيگرم در مياد، اصلا طاقت دردشو ندارم، همينش هم با كلي آخ و اوخ ميندازم…
يه كم خنديد… شورتشو كشيد پايين و گفت ببين مال منو، وقتي بندازي تازه ميفهمي دنيا دست كيه… گفتم آره خيلي خوبه ولي خيلي درد داره… بالاخره شروع كرد به ماليدن مواد اپيلاسيون به پام و شروع كرد به انداختن… به رونام كه رسيد گفت بايد شورتتو دربياري وگرنه مواد ميچسبه به شورتت… با هزار اكراه بالاخره درآورم… يه دستي به كوسم كشيد و يه كم انگشتشو فرو كرد… من هم گفتم آي چيكار مي كني… گفت ميخوام امشب شوهرت به ليس ليس كوست بيفته… بيا … بنداز. من هم دوباره گفتم نه… دوباره شروع كرد به اپلاسيون بغل رونام … هم زمان هم دستشو ميذاشت روي كوسم و فشار ميداد… مدام ميگفت پاهاتو واكن… ديگه كم كم داشت از فشار دستش خوشم ميومد… سراغ پاي بعديم رفت و دستشو گذاشت وسط پاهام… من هم كه پاهام وا كرده بودم تا راحت تر بغل رونامو اپلاسيون كنه … حسابي كوسم باز شده بود… يكدفعه شروع كرد به مالوندن انگشتاش وسط كوسم… گفت اينجوري دردت كمتر ميشه… حواست ميره جاي ديگه ، فكر درد نمي كني… حسابي كوسم آب اوفتاده بود… با خجالت بهش گفتم بذار خودمو خشك كنم… گفت نميخواد من عادت دارم،‌همينجوري خوبه… بهش گفتم ببينم چند وقت مركز خودتو اپيلاسيون كردي… نيش خندي زد و گفت چيه طالب شدي؟ دامن كوتاهشو زد بالا و شورتشو كشيد پايين… دستمو گرفت برد روي كوسش، گفت ببين چقدر نرمه … مث پنبه اس … من هم كه حسابي حشري شده بودم… شروع كردم به ماليدن كسش… گفتم آره واقعا خوشبحال شوهرت… واسم بنداز… گفت باشه واست ميندازم تا خوشبحال شوهرت بشه بيفته به جونت و لفت و ليسي راه بندازه كه همسايه هاتون هم بشنون
واقعيت تا قبل از اين اصلا از همجنس بازي خوشم نميومد… حتي فرشته هم كه كيس خوبي واسه سكس نبود، علاوه بر سنش، قيافه هم نداشت… خيلي زشت نبود ولي از اون قيافه‌هايي بود كه تركيب ناجوري داشت…
بالاخره شروع كرد به اپلاسيون كوسم… خداييش خيلي درد داشت. آخرش يه كم روغن رو دستش ريخت و شروع كرد به روغن ماليدن به پاهام و كوسم… براي رفع چسبناكي اپلاسيون بايد روغن زد… وقتي داشت كوسمو مي مالوند اينقد خوشم اومده بود كه چشامو بسته بودم… يه دفعه ديدم انگشتو كرد توي كوسم و با دست ديگه اش بالاي كوسمو به شكل دوراني مي مالوند… ناخودآگاه دستم رفت روي شورتش و منم شروع كردم به مالوندن كسش… ديگه كم كم هردوتامو از حال عادي خارج شده بوديم … يه پاشو گذاشت روي تخت كه من راحت تر بتونم بمالونمش … حالا ديگه داشتيم ارضا ميشديم … كوسم اينقدر نرم و روغني شده بود كه سه انگشتشو فرو كرده بود و عقب و جلو مي كرد… خودم هم كمكش كردم و ارضا شدم…
حالا نوبت اون بود… شروع كردم به مالوندن كسش و سينه‌هاش… خيلي دير ارضا شد ولي بالاخره شد…
از اون به بعد من به جاي ماهي يك بار، ماهي دو بار ميرم واسه اپيلاسيون… اون هم فقط با فرشته… البته يكي دو بار هم منو خونش برد… خيلي هم بد نيست… حال ميده…

نوشته: مونا


👍 15
👎 0
289932 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

400012
2013-09-25 07:43:39 +0330 +0330
NA

به ارایشگاه هم اعتماد نکنیم ک زنمون بره؟؟؟والا اینجور ک تو داستانا توصیف میشه ما تو جنده خونه ایم و خبر نداریم!

0 ❤️

400013
2013-09-25 08:38:40 +0330 +0330
NA

پشم کس میزنن وسط سایت
انگشت به کون میکنن و میلیسن
غفور میاد میگوزه تو چشم اون بابا و میشاشه تو دنش ، خجالت نکیشین بابا یه فیلم هم از ریدنتون آپ کنین بزارین کامل شه این کلکسیون
اخه این داستان بود گفتی الان ای بابا
مونا جان دخترم ریدی به خایه
زدی یک مشت حرف چرت بی مایه
سه تا انگشت او توی کست بود
از این رو وق زدی روی سه پایه

0 ❤️

400014
2013-09-25 08:42:37 +0330 +0330
NA

Delusion at the level of masturbation

0 ❤️

400015
2013-09-25 08:47:03 +0330 +0330
NA

فک کنم دیگه تا سوپری هم بری و برگردی میشه حاطره سکسی !!! حیرتااااا

0 ❤️

400016
2013-09-25 09:15:12 +0330 +0330
NA

بله؟
چی؟
نازی شمام کمتر فیلم ببین به این شایعاتم زیاد توجه نکن
ناموس مملکت مارو میگان این عربای ملخ خور ولی نه در این حد دیگه مادر من، حالا ما بچه دهات شما بالا شهر

0 ❤️

400018
2013-09-25 10:21:50 +0330 +0330

جنده‌گی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
حالا می‌فهمم که یک جنده چطوری جنده می‌شه. آفرین این از اولین خاطره که لز شدی و فکر کنم بعدی هم خاطره گاییده شدنت توسط شوهر فرشته خانم خواهد بود. پیشرفتت خوبه ولی خواهش می‌کنم که دیگه ننویسی.

چنان مالید روغن روی آن کُس
که میمالند همه رو ساندویچ سُس
ز درد موی کُس، تو در عذابی
کنم در کون تو یک جا گِلِ رُس

0 ❤️

400019
2013-09-25 10:26:19 +0330 +0330

جالب بود.خوشمان آمد

:)
0 ❤️

400020
2013-09-25 12:49:55 +0330 +0330
NA

kunie.khanuma همین جوری هم با خصوصی دادن ما رو نمودی حالا میای این جا هم کامنت میذاری؟

اینقدر لز زیاد شده که باشگاه نمیرم… حالا ارایشگاه هم… :|
امیدوارم از توهماتت باشه

0 ❤️

400021
2013-09-25 13:32:30 +0330 +0330

اين دفعه اگه برد خونه نرو چون ميخواد به شوهرش بده تورو بكنه

0 ❤️

400023
2013-09-25 17:51:02 +0330 +0330
NA

چیه آقایون؟ چش ندارین ببینین خانوما هم با مالوندن حال کنن؟فقط شما باید تجربه سکسی داشته باشین؟ ببین بدن زن چی داره که همجنساشم تحریک میکنه!قربون همه ی همجنسای سکسی وخوشگلم برم من… :-:-:-:-:-*

0 ❤️

400024
2013-09-26 02:46:19 +0330 +0330

:D :D :D
بیشتر خنده دار بود تا تحریک کننده

0 ❤️

400025
2013-09-26 04:28:28 +0330 +0330
NA

خدا انشاله شفات بده

0 ❤️

400026
2013-09-26 06:01:45 +0330 +0330
NA

جااااااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من تا حالا ندیدم جایی بعد اپیلاسیون روغن بزنن…
موم خودش چسبونک هس روغن بزنن که خاهر شلوار به گا میره…

0 ❤️

400027
2013-09-26 06:32:35 +0330 +0330
NA

مونا جان از كس شعراشون ناراحت نشو. من دوست دارم با 2 تا لز حال كنم.

0 ❤️

400028
2013-09-27 07:56:43 +0330 +0330
NA

پس بگو چرا خانوما انقدر زود به زود میرن اپلاسیون
واسه اینکه هم موهارو از بین ببرن
هم یه حالی به خودشون بدن

0 ❤️

400030
2013-09-27 23:21:50 +0330 +0330

شماخودت اهلش هستی؟اگه بخوام باهات سکس کنم

0 ❤️

400031
2013-09-27 23:25:55 +0330 +0330

همجوره داریم

0 ❤️

400034
2014-07-02 09:32:40 +0430 +0430
NA

سلام مونا جان خسته نباشی عزیزم خیلی شهوتی شدم ازداستان سکست با فرشته خوشبحالت ای کاش منم توموقعیت توبودم عزیزدلم قربون اون کوس نرم و صافت برم ای کاش میشد اون کوس نرمتو انقدمیخوردم تا آب کوست میریخت تودهنم

0 ❤️

400035
2014-07-31 12:56:46 +0430 +0430
NA

کاملآحق با شماس موافقم خیلی خوش بحالتون واقعآ

1 ❤️

546028
2016-06-24 11:22:39 +0430 +0430

جایزه بهترین کسشعر سروای امسال تقدیم به تو با موم اپلاسیون 🙄

0 ❤️

641589
2017-07-24 15:48:19 +0430 +0430

اصلا حس تو این اراجیفی که تایپ میکنید نیست. تو که مثلا اومدی یکی از خاطراتت رو بنویسی(اگه واقعا تجربه کرده باشی) یعنی دیگه شرم رو باید بذاری کنار و کامل حست رو بگی وگرنه کسی مجبورت نکرده بیای بنویسی
اوج توصیفی که دارن اینه “خیلی حشری شده بودم” !

0 ❤️

643664
2017-08-05 19:44:31 +0430 +0430
NA

مونا جون الان کوست پنبه شده بده برو بچ بکنن حالشو ببرن

0 ❤️

731422
2018-11-20 21:03:11 +0330 +0330

اجرتون با اباعبدالله

0 ❤️