اپیلیدی برای مامان

1390/01/12

این خاطره که میگم باسه اینکه اینجا آدم راحته . نه کسی میدونی تو کی هستی خلاصه بهتره . این خاطره هم واقعی هست و از خودم نبوده . چند وقتی بود که به دنبال یه رابطه جنسی با کسی بودم . باسه همین خیلی وضعم ناجور بود . من فرزند اول خانواده هستم و یه خواهر 8 ساله دارم که پیش بابامه و بعد از جدایی پدر ومادرم تو این 2 سال من بیشتر پیش مامان هستم و تنها بیشتر
موقع ها چون خواهرم رو میارنش هر چند وقت یک دفعه .
مامانم تو این 2 سال با کسی راطه نداشته که سکسش تامین شه .
در ضمن من الان 17 سال دارم و یه مادر 37 ساله .
مامانم همیشه جلوی لباساش به اون چنان پوشیده نبود و وقتی از حموم میومد باسه لباس پوشیدن همیشه در حال دید من بود . منم یه حالتی می شدم که دست خودم هم نبود . بالاخره تو این چند وقت که موضوع ها حی باسم تکرار می شد . یه روز مامان ازم خواست باسش یه اپیلیدی بگیرم . اپلیدی که میدونید باسه موبر زناس . رفتم یه اپیلیدی فیلیپس گرفتم شاید قبل از اون از تیغ یا چیزای دیگه استفاده میکرده . اومدم خونه و بهش دادم و اونم رفت تو اتاق تا ازش استفاده کنه که یه هو منو صدا زد که بیام و دیدمش با یه شروارک پاش بود و تا جایی که می شد خودش رو از لحاظ تحریکی پوشونده بود و به من گفت که با این موهای پشت کمرش رو بزنم . منم انجام دادم اگه راستش بخوای زیاد پشتش مو نداشت و معلوم نبود و به هرحال انجام دادم و گفتم جایی دیگه ای نمی خوای یه مکسی کرد و گفت پشت پاها هم هست اگه می تونی ولی خیلی با دو دلی بود . به هر حال پشت پاهاشو از قسمت ساق تا بالای زانو و گفتم که دیگه چی کار کنم . از قیافش معلوم بود میخواست ردم کنه برم ولی این کار رو نکرد . به هر حال حی به دست و پاهاش نگاه میکرد یعنی در اصل دست به دست میکرد و آخرش قبول کرد . شروارکش رو در اوورد منم خودم نگنه داشتم تا جایی شد . منم موهایی ریزی که داشت رو زدم خوب دستم رو پاهاش بود همش واقعا پوست لطیفی داشت بهش هم نمیخوره سنش زیاد بالا باشه چون هیکل و قیافش به 30 سال بالاتر نمیزنه . بعد از اتمام پاها دیگه مامانم
نگذاشت . چون رو تخت وضع درستی نمیدید که ما به این حال باشیم . گفت بسه دیگه نمیخواد برو به کارهات برس منم قبول کردم . و نذاشت حتی شلوارکش رو پاش کنم زود ردم کرد . اون موقع اثلا قصدی بدی نداشتم .
تا اینکه 2 هفته از این موضوع گذشت تو این 2 هفته هم از قصد در مورد دختر و دختر بازی و چیزایی که ماهواره میگذاشت . مامانم هم زیاد بدش نمی یومد چون برای اولین بار گفتم دیدم چیزی نگفت حی میگفتم . صبح 5 شنبه 2 هفته بعد بود که مامانم گفت اپلیدی میتونی دوباره بزنی باسم . منم گفتم باشه . چون از اون حرف ها به بعد رابطمون خیلی نزدیک شد .
شروع کردم از پاها مثه همیشه موهای ریز وکم پشت بود منم سریع تمومش کرد به ران پاش رسید . خواستم سر صحبت رو باز کنم . نمیدونم یه حالت خاصی بهم دست داد اونم دید یه خبرایی زود گفت خوب کافیه . بلند شد و رو تخت نشست . مامان گفت بگو ببینم با این حرف هایی که میگفتی نکنه دوست دختری چیزی داری . منم گفتم نه ولی احتیاج دارم به رابطه با دختر . یه هو چیزی نگفت بعد از به مکس گفت لازم نکرده تو این زمونه صلاح نیست و من سریع گفتم پس چی کار کنم سنم ایجاد میکنه اونم نگام کرد سنت اگه ایجاد می کنه میشه کارهای دیگه هم کرد منم گفت چی. چیزی جایگزین این موضوع نیست بدون رو دروایسی گفتم من دوست حداقل 1 روز در هفته پیشه یکی بخوام وباشم . اونم سریع گفت اگه دوست داشتی باشی می تونی پیش من بخوابی منتها فقط خواب . من گفتم اثلا منظور من فهمیدی ؟ اونم گفت باشه اگه جنبه داری یه کارائی باست می کنم . منم گفتم چی دختر سراغ داری باسه شب . اونم گفت نه ولی بهت میگم .
بعد از اون روز نشسته بودیم یه فیلمی میداد MBC persia که صحنه ناجور داشت منم به مامانم اشاره کردم گفتم ببین چه میکنه اونم باخنده گفت آره .
فیلم که تموم شد باهم صحبت کردیم . گفته تو این 2 سال جدائی نیازهای جنسی بالا بوده . تعجب کردم و به خودم گفت مثه اینکه این حرف ها علکی . یه کار مهمی کرده باسم منظورم صمیمی بودن بیش از حد بود ! به من گفت من بهت پیشنهاد اثلا نمی کنم با کسی باشی چون تو هنوز 17 سال بیشتر نداری و زوده و گفتم خوب چی کار کنم الان خیلی نیاز دارم یه هو نزدیک اومد گفت ما میتونیم نیازهای مشترکمون رو برطرف کنیم . منم خودم رو زدم به اون راه گفتم یعنی چی ؟ اونم یه و جاخورد دید من انگار نفهمیدیم گفت منظورم یه چی دیگش منم گفتم فهمیدم منظورت چیه . مامان گفت فقط میتونیم پیش هم باشیم منتها نباید از حد بگذره . من که دیگه از سرم گذشته بود و حسابی تحریک شدم گفتم میدونم تو هم میخوای داری حی میپیچونی چرا راحت نمیگی اونم یه خنده کرد و نزدیک تر شدیم و بالاخره موضوع اوکی شد . منم اثلا حالیم نبود مامانمه البته چون اونم همین فکر رو می کرد از خود بی خود شدیم . اون بعد از 2 سال منم بعد از چندماه خودارضایی نداشتم و حی به خاطر برخی از موضوع ها عقب مینداختم / وارد اتاق شدیم یه هو همدیگرو با لبخند نگاه می کردیم . اون لحظه من ازش خجالت کشیدم یه کم اونم همین طور ولی شروع کردم . رکابیشو در اووردم و ر فتم سراغ شروارک اونم دیگه روش باز شد و شروع کرد به دراووردن . یه هو گفت نه نه . ضدحالی ناجور بود منم فکر کردم پشیمون شده ولی گفت مه به خاطر موی پاهات و … منم گفتم فقط همین گفت آره.
من حس تحریکم کلا خوابید . گفتم باشه تو بزن . اونم قبول کرد . دیگه دیدم لباس شو نپویشید غیر از شورت و کرستش که هنوز درنییورده بود . رفتیم داخل حموم و تمام موهای بدن من با اپلیدی زد خیلی هم درد و سوزش داشت . یه هو دیدم بدنم یه ذره مو هم نداره . مامنم گفت حالا خوب شد. دیگه 2 تامون سکسی سکسی شده بودیم من گقت بریم. رفتیم تو اتاق و شروع کردیم دیگه من کورستش رو در اووردم . ولی شورتش نگذاشت . میگفت زیاد جالب نیست منم با خنده گفتم مو داره اونم باخنده گفت نه . یه و حواسش پرت شد و کشیدم پایین . بدنش رو تا حالا به دقت ندیده بودم . فقط یه لحظه به بدنش نگه می کردم . گفتم بابام جنیفر رو ول کرده . بدنش یه مو هم نداشت خیلی ناز و لطیف بود . اومدم بغلش کردم روش خوابیدم و گردنش رو و لباهاش رو بوس کردم . اونم خیلی دوست داشت . انگار تو بهشتم . جو آروم و تقربا تاریک .
تا 1 ساعت فقط با کلمات و صورت و سینه اش بازی کردم و پاهاش رو لای پاهام می ذاشت و فشار میداد . واقع بدون مو خیلی کیف میده . فقط می مالوندیم همدیگر رو بدنش خیلی لطیف و نرم بود . واقعا باسم مثه آخر دنیا بود فقط همین رو می تون بگم . انقدر مالوندمش که آبم اومد و انقدر مزه داد . و اونم کلی حال کرده بود . و 2 تامون خابومن گرفت و بعد از 4 ساعت خواب نزدیک 9 شب شد به خاطر سکس رفتیم حموم . تو حموم هم مامانم شروع کرد . بعد از حموم رفتیم تو اتاق ودستم رو گذاشتم رو سینه هاش و اونم پاش رو لای پاهام و گفت اگه جنبه داشته باشی مثه امروز از حد نگذری . می تونی وقتی موقعش رسید با دختر باشی . تا اون موقع باهم باشیم . خیلی خوشحال بودم . البته من واقعا کاری نکردم که حالت زشتی بگیره سکسمون . چون من با اسباب جلو و پشت کاری نداشتم و فکر کنم مامانم همینو میخواست . منم داشته از خوشحالی می ترکیدم . بعد از این روز شب ها پیش هم هستیم منتها با شورت ولی هر هفته برنامه سکس داریم و الان 2 ماهی هست این موضوع شروع شده .
این موضوع رو هر دفعه میخواستم بزارم خجالت می کشدیم . چون اولا یه رازه .
دیدم یکی از بچه ها همچین موضوعی گذاشت ومنم دیگه گفتم میزارم . نویسندگیم زیاد خوب نیست . درضمن کسی از شیراز اینجا هست یا نه ؟

نوشته:‌ مهران


👍 3
👎 0
318361 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

275488
2011-04-01 13:01:00 +0430 +0430
NA

انقذه خوبه ( با لهجه صمد بخونید)
باسه بار اول علکی هم که باشه خوب بود راستی شروارک پاته

0 ❤️

275489
2011-04-01 13:11:09 +0430 +0430
NA

انقذه خوبه ( با لهجه صمد بخونید)
باسه بار اولت علکی هم که باشه شروارک هم که پات باشه خوبه …

0 ❤️

275490
2011-04-01 13:31:19 +0430 +0430
NA

سلام اول اینو بگم که خیلی بد نوشته بودی غلط املایی زیاد{حی.باسه.ایجاد.علکی.اثلا…} دوم اینکه فکر کنم این داستان خارجی بود و معنیش کرده بودن اونم خیلی بد سوم جریان یهو بود که یهو امد یهو جا خورد یهو کرد یهو خورد یهو برد.چندتا فیلم هم استفاده شده بود مجید دل بندم.برنامه نود{چه میکنه}.راز بقا.دکتر ارنست.دو شگفت انگیز.کلیله و دمنه پسر شجاع. و پینوکیو…بعد اسباب جلو و پشت بود که از این به بعد باید به جای کس و کون گفته بشه البته باید دقت کنی که به دوست دخترت نگی برو اسبابت رو اماده کن بری ببینی ساکش رو اماده کرده.لان نوبت فحش دادنه کیرم تو اسباب جلو مامانت با اسباب پشته خودت اسباب خراب…

0 ❤️

275491
2011-04-01 14:12:22 +0430 +0430
NA

۲کلمه
کس و شعر

0 ❤️

275492
2011-04-01 15:53:44 +0430 +0430
NA

hanooz kar dari baba kheyli zakhm bud.

0 ❤️

275493
2011-04-01 15:57:36 +0430 +0430
NA

بنده خدا انگار اولین بارش بوده تو زندگیش یه چیزی مینوشته،
اونم خاطره ننش بوده

0 ❤️

275494
2011-04-01 17:54:48 +0430 +0430
NA

من نه فحش می دم نه چیزی داستان رو هم تا نصفه خوندم ولی آخه اگه به هیچ مسئله ی داستان کار نداشته باشیم نگارشش دهن آدم رو سرویس می کنه.

0 ❤️

275495
2011-04-01 17:55:55 +0430 +0430
NA

yani to kolan ridi be khodet khabar nadari. aval inaro va3 doostat tarif kon age bavar kardan baad bia inja benevis ko0o0o0ni

0 ❤️

275496
2011-04-01 18:42:40 +0430 +0430
NA

راستانت خیلی سسگی بود راصت میکی mbcpersia خیلی گانال صکسیه تاره منم با اپی لیدی پشمامو میزنم مخصوصا" دمب خوایه چوت اصلا" درد نداره

0 ❤️

275497
2011-04-01 19:20:08 +0430 +0430
NA

باسلام ومخالفت.راست گفتي17سالته؟املاي كلاس اولي هاروهم نداشت مهدكودكي!

0 ❤️

275498
2011-04-02 04:45:17 +0430 +0430
NA

چرا اینقدر باسه باسه میکنی جمله بندیت اندازه ی آب کس مامانت نیست فقط میگم خاک تو کس مامانت و کون خودت کنم تا دیگه از این غلط ها نکنی خودت بخون اگه چیزی فهمیدی

0 ❤️

275499
2011-04-02 12:15:22 +0430 +0430
NA

neghareshet eftezah bod
man kamel nakhondam
MAN AZ SHIRAZ HASTAM
chekar dari?

0 ❤️

275500
2011-04-02 12:16:50 +0430 +0430
NA

سلام
برو اول نوشتن یاد بگیر بعد مامانتو بکن

0 ❤️

275502
2011-04-02 16:42:43 +0430 +0430
NA

man faghat vase nazar dadan rajebe dastanet tu in site ozv shodam , mikhastam begam madareto gaidam kos kesh ba in dastan neveshtanet va in ke kos kesh aval boro be mamane jendat begoo 2ta emla bet bege bad bia dastan benevis

0 ❤️

275503
2011-04-03 07:18:37 +0430 +0430
NA

من نفهميدم اين مردك چي نوشته.

0 ❤️

275504
2011-04-03 08:31:20 +0430 +0430
NA

خوب نبود ولی راه میفته.

0 ❤️

275505
2011-04-03 08:43:11 +0430 +0430
NA

راستی سلام به همه. من تازه عضو شدم ولی خیلی وقته میام اینجا داستان میخونم. شاید هم یه روز داستانهام رو نوشتم. امیر از شیراز

0 ❤️

275506
2011-04-03 09:03:50 +0430 +0430
NA

هر چی من میخواستم بگم دوستان گفتن . باسه‌ شروارک،اثلا .عزیزم اول برو درست نوشتن کلمات رو یاد بگیر بعد بیا نویسنده‌ شو،اینقد هم باسه‌ باسه‌ نکن

0 ❤️

275507
2011-04-03 12:02:29 +0430 +0430
NA

راستي وقي ارضا شدي اوني كه از دودولت اومد بيرون چه رنگي بود؟ چون اگه زرد بوده باشه از نظر علمي ارضا نشدي!!!
از اين حرفا گذشته من داستانتو كاملاً باور مي‌كنم. صادقانه بود. به اين احساس در ادبيات ميگن عقده اوديپ (برگرفته از يه نمايشنامه يونان باستان) كه در ضمير اكثر مادراي ايراني هست منتها در يه عده تبديل به سكس با پسرشون ميشه در خيلي‌هاي ديگه تبديل ميشه به خصومت با عروسشون!

0 ❤️

275508
2011-04-04 02:34:16 +0430 +0430
NA

بدک نبود ولی هنوز باید آب بخوره!

0 ❤️

275510
2011-04-04 06:01:56 +0430 +0430
NA

man ba comment shomare 4 movafegham.1
2 ham inke mbc persia filme najur nemide va hamash sansur shodast azizam. ye chizi ham tahe delam gir karde ridi.

0 ❤️

275511
2011-04-04 14:02:03 +0430 +0430
NA

baba kasi toro majboor nakarde doroogh benivisi!
kosssse nanat ba in dastanet!!!

0 ❤️

275512
2011-04-05 13:36:04 +0430 +0430
NA

خیلی ممنون باسه داستان قشنگت انقدر خوب نوشتی حی میخونمش ولی اثلا سیر نمیشم باسه اینه کخ یه شروارک پامه/ اخه کس ننه جندتو گاییدم ننت بجای اینکه باهات دیکته تمرین کنه بهت

0 ❤️

275514
2011-04-05 15:42:07 +0430 +0430
NA

مامانتو بفرست پيش من تا تمام موهاشو بزنم
يك كيري هم بهش جا كنم كه تمام قحطي اين 2 سالشو جبران كنه
فقط برام پيام بذار تا در خدمت مامان جونت باشم

0 ❤️

275515
2011-04-06 17:02:49 +0430 +0430
NA

?!?saat chande

0 ❤️

275516
2011-04-06 22:06:52 +0430 +0430

بچه ها این طرز نوشتن باسه این بود که سنش ایجاد میکرد…

کیرم تو بینت…

0 ❤️

275518
2011-04-12 18:42:39 +0430 +0430
NA

میگم تا میتونی بکنش که اگه نکنی واست میکننش

0 ❤️

275519
2011-04-12 20:10:10 +0430 +0430
NA

daset dard nakone koli khandidam

fosham harchi doostan dadan hamoona…tekrar nemikonam

0 ❤️

275520
2011-04-13 17:27:43 +0430 +0430
NA

داستانو نخوندم ولی تا فهمیدم موضوع چیه اومدم بگم تف به شرفت بی ناموس.

0 ❤️

275521
2011-04-15 01:34:50 +0430 +0430
NA

جیگر آدرس بده ما هم از این مامان 37 سالت فیض ببریم

0 ❤️

275522
2011-05-07 17:38:52 +0430 +0430
NA

بازم کیری بازم تخمی…

0 ❤️

275523
2011-05-14 10:07:00 +0430 +0430
NA

EY KHODA KOJAYI BEBINI KE BE KOJA RESIDIM.
IN KHARKOSE MIGE BA MAMANAM…
EY KHODA MAGE NISTI.SHAYADAM VOJOD NADARI.
BEBIN IN VALIYE FAGHIHE VAGHIHE SHANIR
MAHARO BE KOJA KESHONDE.
KHODA YANI KHABE?
koskesha az in kosshera nanevisid.
ADMIN !!!
MOKHAM TEREKID KOSKESH.INA CHIYE
HAME KASETO GHAYIDAM
DIGE NEMIDONAM CHI BEGAM

0 ❤️

275524
2011-08-20 09:59:22 +0430 +0430
NA

salam age mikhahi madaret ra erza koni bede man be sharte 100% orgasm

0 ❤️

275525
2011-10-10 09:30:18 +0330 +0330
NA

khili koskeshi bache jaghi

0 ❤️

275526
2011-11-10 17:00:19 +0330 +0330
NA

بچه ها چرا بچه مردمو اذیت میکنین؟
به جای اینکه مسخرش کنین املای درست کلمه ها رو واسش بنویسین.
عثلا/شروارک/خاب/باسه/
اینجوری یاد میگیره درصت بنویثه . اثلا به من چه فزولی میکنم چیکار دارم به این کارا.؟؟؟؟ در هر سورت با این موافغ نیثتم که بچه مردم رو مثخره کنین

0 ❤️

275527
2011-12-04 02:25:44 +0330 +0330
NA

]چرا من از شییرازم

0 ❤️

275528
2011-12-04 15:55:08 +0330 +0330
NA

وای مردم ازخنده اینقدر غلط غلوط داشت که نفهمیدم کی با کی بود هههه
میدادی مادرت املاتو تصحیح میکرد بعد میذاشتی اینجا

0 ❤️

275529
2012-01-07 08:27:45 +0330 +0330
NA

17سالته ولی 7ساله املاش از تو بهتره اسسسسسسسسسسسسسسگل

0 ❤️

275530
2012-02-01 12:11:31 +0330 +0330
NA

دیگه داستان ننویس . خب؟؟

0 ❤️

275531
2012-11-16 16:45:38 +0330 +0330
NA

من از شیرازم.میزاریمامانتو بکنم؟

0 ❤️

275532
2012-11-16 16:48:04 +0330 +0330
NA

من از شیرازم.میزاری مامانتو بکنم؟

0 ❤️

275533
2013-07-22 03:37:09 +0430 +0430
NA

مامانت قصد ازدواج نداره جیگری البته خودتم نباید بد باشی…0

0 ❤️

275534
2013-07-22 03:40:38 +0430 +0430
NA

مامانت قصد ازدواج نداره البه خودتم نباید بد باشی چون الان موهاتو میزنی…

0 ❤️

275535
2014-08-04 07:03:09 +0430 +0430
NA

جلقتو زدی پسرم؟
برو بخواب منم برم پیش مامان جونت.

0 ❤️

529846
2016-01-31 21:15:16 +0330 +0330
NA

من شیرازیم

0 ❤️

710891
2018-08-16 05:09:03 +0430 +0430

ننتو گائیدم بچه

0 ❤️

734412
2018-12-07 22:44:38 +0330 +0330

اولش فکر کردم دختری…اخرش دیدم نوشتی مهران…

0 ❤️